صداوسیما با پخش این سریالها، شکست مطلق را تجربه کرد

برترینها: این شبها کنداکتور سه شکبه اصلی تلویزیون در اختیار سریالهایی هستند که همگی تا حدود زیادی ضعیف و شکست خورده هستند. از «ناریا»، «لمندگان» و «یزدان» که اتفاقا با پشتوانه نسبتا قدرتمندی تولید شدند و حالا اما در مرحله پخش به بنبست خوردند، بنبستی که از عدم اقبال مخاطب نشات میگیرد. در ادامه با مرور مطلبی که هفتهنامه تیویبان نوشته، مروری داریم بر کیفیت سریالهای در حال پخش تلویزیون. با ما همراه باشید.
ناریا / شبکه یک
«ناریا» روایتگر زندگی هوژان، دانشمند ایرانی است که درگیر باندهای تبهکاری و کلاهبرداری میشود. داستان از جایی آغاز میشود که اخبار اختراع مهم و استراتژیک او مثل یک بمب صوتی در داخل و خارج از کشور سر و صدای زیادی به پا میکند.
۳۷ قسمت از ناریا پخش شده و همچنان ماجراهای پلیسی- جاسوسی آن ادامه دارد. باور کنید میشد قصه را در ۱۵ قسمت تعریف کرد تا هم در هزینه صرفهجویی شود و هم حوصله مخاطب سر نرود. پروژه نفوذ درونمایه اصلی «ناریا» است که پیشتر نیز دستمایه چند سریال شده بود. فعلا «ناریا» حرف تازه و بیشتری نسبت به قبلیها ندارد. بدتر این که خرده داستانها تمرکز را از سوژه مرکزی برمیدارند و باید گفت با یک اثر شلوغ، ملالآور، فاقد هیجان و گاه شعاری مواجه هستیم.
لمندگان / شبکه دو
«لمندگان» روایتگر داستان سه جوان است که با نگاهی متفاوت به زندگی، صاحب تفکری هستند که چرا لاکپشتی که به کندی حرکت میکند، ۳۰۰ سال عمر دارد، اما خرگوشی پرتحرک تنها چهار سال زنده میماند؟ آنها با تکیه بر این تفکر، سبک زندگی لمیدن و آرامزیستن را برمیگزینند؛ شیوهای که بهزعم خودشان میتواند عمرشان را طولانیتر کند.
یک ایده مرکزی جذاب و دیگر هیچ؛ این تعریفی است که میتوان از «لمندگان» ارائه کرد. قسمتهای ابتدایی این سریال، جایی که سه جوان تنبل دور هم جمع تصمیم گرفتند بخوابند و کاری نکنند، بامزه، کنایی و همراهیبرانگیز بود. آرام آرام موقعیتهای کمدی سریال کمرنگ شد و همچنین لحن آن تغییر کرد. حالا مدتی است «لمندگان» به سیاق سریالهای اپیزودیک، هر بار پذیرای چند شخصیت میشود و ماجرایی را روایت میکند. قصههای ضعیف، به همراه شوخیهای تکراری و بیمزه از جمله عواملی هستند که «لمندگان» را تبدیل به یک سریال ناکام کردهاند.
سریال یزدان / شبکه سه
این سریال با نام قبلی «یک، سه، هفت» درباره مامور شهرداری به نام عماد است که در کوچه و پس کوچههای شهر به دنبال داستان افراد بی نام نشان است. «یزدان» در هر اپیزود روایتگر داستان و موضوعی متفاوت است که عماد را به چالش میکشد.
کم کم نزدیک به پایان پخش یزدان میشویم؛ سریالی که عماد (پژمان بازغی) و چند مامور دیگر شهرداری در محور روایت آن هستند. از همان قسمت اول مشخص شد، شهرداری تهران روی «یزدان» سرمایهگذاری کرده است تا تریبون تبلیغیاش باشد. این اتفاق به شکل شعاری و نچسب رخ میدهد و دلیل اصلی شکست سریال به همین نقطه برمیگردد. «یزدان» ملغمهای از اتفاقات عجیب است که مستندوار و بدون جذابیتهای دراماتیک توی چشم مخاطب میروند! عماد هم مثل یک سوپر قهرمان گره از مشکلات باز میکند تا شیرفهم شویم او نمادی از شهردار تهران و همکارانش است! این اواخر نیز بانوی منفی قصه (لعیا زنگنه) به عماد گیر داده که از او خواستگاری کند؛ یک ایده غیر جذاب دیگر.