وقتی ترامپ «عسل» را دور می‌ریزد!

  وقتی ترامپ «عسل» را دور می‌ریزد!
  قدرت نرم ریشه در فرهنگ یک ملت، ارزش‌های سیاسی آن و سیاست‌های خارجی‌اش دارد. در بازه کوتاه‌مدت، معمولاً قدرت سخت بر قدرت نرم غلبه دارد، اما در بلندمدت قدرت نرم برنده نهایی خواهد بود.

فرارو: جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز مفهوم قدرت نرم در روزنامه عرب نیوز نوشت: قدرت به معنای توانایی و نفوذ در وادار کردن دیگران به انجام آنچه ما می‌خواهیم است. این نفوذ ممکن است از طریق اجبار (چماق)، پرداخت پاداش (هویج) و یا جاذبه و جذابیت (عسل) اعمال شود. دو شیوه نخست نمونه‌هایی از قدرت سخت هستند، در حالی که جذابیت نمایانگر قدرت نرم محسوب می‌شود.

2465

قدرت نرم ریشه در فرهنگ یک ملت، ارزش‌های سیاسی آن و سیاست‌های خارجی‌اش دارد. در بازه کوتاه‌مدت، معمولاً قدرت سخت بر قدرت نرم غلبه دارد، اما در بلندمدت قدرت نرم برنده نهایی خواهد بود. جوزف استالین روزی به طنز پرسید: «پاپ چند لشکر دارد؟» اما امروز کلیسای کاتولیک همچنان پابرجاست، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی استالین سال‌هاست به تاریخ پیوسته است.

قدرت با جذابیت همراه است؛ راز ماندگاری رهبری آمریکا

وقتی جذابیت داشته باشید، می‌توانید در استفاده از «هویج» و «چماق» صرفه‌جویی کنید. اگر متحدان شما را مهربان و قابل‌اعتماد بدانند، پذیرش رهبری و پیروی از آن برایشان ساده‌تر خواهد بود. اما اگر شما را قلدر و غیرقابل‌اعتماد تلقی کنند، در اجرای تعهدات خود تأخیر می‌کنند و هر فرصتی برای کاهش وابستگی به شما را غنیمت می‌شمارند. اروپا در دوران جنگ سرد نمونه‌ای آشکار از این واقعیت بود. یک مورخ نروژی این قاره را میان دو امپراتوری شوروی و آمریکا تقسیم کرد، اما تفاوت بنیادین آن بود که سمت آمریکایی «امپراتوری‌ای بر پایه دعوت» محسوب می‌شد. این نکته زمانی بیشتر آشکار شد که شوروی در سال ۱۹۵۶ به بوداپست و در ۱۹۶۸ به پراگ نیرو فرستاد؛ در حالی که ناتو نه تنها پابرجا ماند، بلکه عضویت خود را به صورت داوطلبانه گسترش داد.

درک واقعی قدرت مستلزم توجه همزمان به دو جنبه سخت و نرم آن است. نیکولو ماکیاولی بر این باور بود که بهتر است یک شاهزاده ترسناک باشد تا محبوب، اما ایده‌آل آن است که هر دو ویژگی را داشته باشد. از آنجا که قدرت نرم به ندرت به تنهایی کفایت می‌کند و نتایج آن به تدریج آشکار می‌شود، رهبران سیاسی اغلب وسوسه می‌شوند به اجبار یعنی قدرت سخت متوسل شوند. با این حال، وقتی قدرت سخت به تنهایی به کار گرفته شود، هزینه‌های آن معمولاً بیشتر از حالتی است که با قدرت نرم همراه شود. دیوار برلین نه با گلوله و توپ، بلکه توسط چکش‌ها و بولدوزرهایی فرو ریخت که مردمی به حرکت درآوردند که ایمان خود را به کمونیسم از دست داده و به ارزش‌های غربی جذب شده بودند.

قدرت نرم آمریکا در محاصره ترامپیسم

پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به‌عنوان قوی‌ترین قدرت جهان برآمد و در پی تثبیت ارزش‌های خود در چارچوبی موسوم به «نظم بین‌المللی لیبرال» بود؛ چارچوبی که شامل سازمان ملل متحد، نهادهای اقتصادی برتون وودز و دیگر ساختارهای چندجانبه می‌شد. البته آمریکا هرگز به‌طور کامل به ارزش‌های لیبرال خود پایبند نماند و تقابل دو قطبی جنگ سرد، این نظم را به نیمی از جمعیت جهان محدود کرد. با این حال، نظم جهانی پس از جنگ ساختاری بسیار متفاوت داشت و اگر قدرت‌های محور پیروز شده و ارزش‌های خود را به زور تحمیل می‌کردند، جهان امروز چهره‌ای کاملاً متفاوت داشت.

با وجود اینکه روسای جمهور سابق آمریکا گاهی نقض‌هایی در چارچوب نظم لیبرال داشته‌اند، دونالد ترامپ نخستین رهبر این کشور است که به‌طور صریح و علنی ارزش قدرت نرم را در سیاست خارجی زیر سؤال برده است. یکی از نخستین اقدامات او پس از بازگشت به قدرت، با وجود تهدیدات آشکار و روزافزون ناشی از تغییرات اقلیمی و پاندمی‌ها، خروج از توافق پاریس درباره تغییر اقلیم و سازمان بهداشت جهانی بود.

پیامدهای تسلیم دولت آمریکا به قدرت نرم، کاملاً قابل پیش‌بینی است. فشار بر متحدان دموکراتیکی مانند دانمارک و کانادا، اعتماد در اتحادها را تضعیف می‌کند. تهدید پاناما بار دیگر ترس از امپریالیسم را در سراسر آمریکای لاتین زنده می‌سازد. تضعیف آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا که در سال ۱۹۶۱ به‌دست رئیس‌جمهور جان اف. کندی تأسیس شد، اعتبار واشنگتن در عرصه حسن‌نیت را خدشه‌دار می‌کند. خاموش کردن صدای آمریکا، هدیه‌ای بزرگ به رقبای خودکامه است. اعمال تعرفه بر دوستان، تصویر آمریکا را به‌عنوان کشوری غیرقابل‌اعتماد تقویت می‌کند. تلاش برای محدود کردن آزادی بیان در داخل کشور نیز اعتبار آمریکا را زیر سوال می‌برد. این فهرست همچنان می‌تواند ادامه یابد.

قدرت نرم در حال سقوط و ترامپ مشغول تخریب!

دونالد ترامپ، چین را به‌عنوان بزرگ‌ترین چالش پیش روی آمریکا معرفی کرده است؛ چالشی که ریشه‌های آن به سرمایه‌گذاری‌های گسترده چین در حوزه قدرت نرم بازمی‌گردد. این روند از سال ۲۰۰۷ آغاز شد، زمانی که هو جینتائو، رئیس‌جمهور وقت به حزب کمونیست چین تأکید کرد که کشور باید جذابیت بیشتری برای جهان ایجاد کند. با این حال، مسیر چین در این حوزه همواره با دو مانع عمده مواجه بوده است: نخست تنش‌ها و منازعات ارضی با چند همسایه و دوم کنترل شدید حزب کمونیست بر جامعه مدنی. هزینه‌های این سیاست‌ها در نظرسنجی‌های جهانی که میزان جذابیت کشورها را برای مردم جهان می‌سنجند، به وضوح قابل مشاهده است. اما باید دید در سال‌های آینده، در صورتی که دونالد ترامپ به روند تضعیف قدرت نرم آمریکا ادامه دهد، این نظرسنجی‌ها چه تغییراتی را نشان خواهند داد.

قدرت نرم آمریکا طی سال‌ها با فراز و نشیب‌های متعددی روبرو بوده است. در دوران جنگ‌های ویتنام و عراق، محبوبیت ایالات متحده در بسیاری از نقاط جهان کاهش یافت. اما باید توجه داشت که قدرت نرم ریشه در جامعه و فرهنگ کشور دارد و همچنین از عملکرد دولت ناشی می‌شود. حتی در دوران جنگ ویتنام، زمانی که مردم در خیابان‌های سراسر جهان علیه سیاست‌های آمریکا تظاهرات می‌کردند، سرود حقوق مدنی آمریکایی «ما پیروز خواهیم شد» را با صدای بلند می‌خواندند. جامعه‌ای باز که امکان اعتراض را فراهم می‌کند، می‌تواند به سرمایه‌ای ارزشمند برای قدرت نرم تبدیل شود. با این حال، این پرسش مطرح است که آیا در سایه کاهش اعتبار و نفوذ قدرت نرم دولت، طی چهار سال آینده قدرت نرم فرهنگی آمریکا قادر به حفظ جایگاه خود خواهد بود؟

دموکراسی آمریکا به احتمال زیاد چهار سال ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ را پشت سر خواهد گذاشت. این کشور از فرهنگ سیاسی مقاوم و قانون اساسی فدرالی برخوردار است که نظام کنترل و تعادل قوا را تضمین می‌کند. پیش‌بینی می‌شود که دموکرات‌ها در انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ کنترل مجلس نمایندگان را بازپس گیرند. همچنین، جامعه مدنی همچنان قوی باقی مانده و دادگاه‌ها استقلال لازم را حفظ کرده‌اند. در این میان، شمار قابل توجهی از سازمان‌ها علیه سیاست‌های ترامپ اقامه دعوی کرده‌اند و بازارها نیز اعتراض خود را نسبت به سیاست‌های اقتصادی وی به روشنی نشان داده‌اند.

قدرت نرم آمریکا پس از افت‌های قابل توجه در دوران جنگ ویتنام و عراق و همچنین کاهش محسوس در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، روند بهبودی را آغاز کرده است. با این حال، بازیابی اعتماد از دست رفته کار ساده‌ای نیست. روسیه پس از تهاجم به اوکراین بخش بزرگی از قدرت نرم خود را از دست داده، در حالی که چین درصدد پر کردن خلأهایی است که ترامپ ایجاد کرده است. به روایت شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، شرق بر غرب پیروز خواهد شد. اگر ترامپ بر این باور باشد که می‌تواند همزمان با تضعیف اعتماد متحدان آمریکایی، جاه‌طلبی‌های امپریالیستی خود را دنبال کند، آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID) را منهدم سازد، صدای آمریکا را خاموش کند، قوانین داخلی را به چالش بکشد و از سازمان‌های بین‌المللی خارج شود، به احتمال فراوان شکست خواهد خورد. بازسازی آنچه او تخریب کرده ممکن است غیرممکن نباشد، اما قطعاً پرهزینه خواهد بود.

برچسب
 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها