کاربرد عجیب جمجمه الاغ در برخی شهرهای ایران!

راز بقا: در آیینهای کهن ایران، جمجمهی الاغ نقشی رازآلود در مراسم بارانخواهی داشتهاست؛ از سوزاندن تا انداختن در چاه، برای طلب باران و دفع شر.
در بسیاری از مناطق ایران، بهویژه در استانهای خراسان و کرمان، استفاده از جمجمه الاغ در آیینهای بارانخواهی از جمله سنتهای کهنی است که نشاندهنده پیوند عمیق آیینها با اسطورهها و اعتقادات بومی است. این آیینها نهتنها در زندگی روزمره مردمان نواحی خشک و کویری نقش داشتهاند، بلکه بازتابی از تاریخ دینی، اسطورهای و فرهنگی ایران کهن نیز بهشمار میروند.
پیشینه تاریخی و اسطورهای
استرابو، مورخ و جغرافیدان یونانی قرن اول پیش از میلاد، از پرستش آرس (بهرام/مهر) نزد مردم کرمان سخن گفته و اشاره کرده که برای این ایزد، خر و گورخر قربانی میکردهاند. این گزارش تاریخی نشان میدهد که استفاده از خر در آیینهای مذهبی و بارانخواهی سابقهای کهن دارد.
دکتر مهرداد بهار نیز در کتاب از اسطوره تا تاریخ اشاره میکند که قوم هند و ایرانی، گاو را حیوانی مقدس میدانستند و گوشت آن را نمیخوردند؛ بههمین دلیل، برای قربانی از حیوانات دیگر مانند گوسفند یا خر استفاده میشده است. این روند فرهنگی تا سالهای اخیر نیز در ایران ادامه داشته است.
نقش جمجمه الاغ در آیینهای بارانخواهی
جمجمه الاغ در این آیینها تنها بهعنوان یک شیء فیزیکی استفاده نمیشود، بلکه نمادی است از سنت، باور، جادو، طلسم و پیوند انسان با طبیعت. کاربرد جمجمه الاغ بهاشکال گوناگون و در مناطق مختلف، با تنوع چشمگیری اجرا میشده است.
بزک جمجمه توسط زنان
در بسیاری از مناطق، جمجمه الاغ را بزک میکردند؛ این کار معمولاً توسط زنان سالخورده انجام میشد. تزیین جمجمه بهشکل عروس، نمادی از آشتی با طبیعت و جلب رضایت ارواح نیکو بوده است.
در روستای زهان، مراسمهای گوناگونی برای بارانخواهی اجرا میشده است:
الف: دعای باران
مردم روستا روزهای پنجشنبه و جمعه را روزه میگرفتند و سپس با لباسهای پشت و رو شده بهسمت پشته فرزک حرکت میکردند. این رفتار نماد شرمندگی و توبه از گناهان بود.
ب: نصب جمجمه بر سر چوب
جمجمه الاغ را بر سر چوب میکردند و در نقطهای مرتفع قرار میدادند. این عمل برای دفع ارواح اهریمنی و جذب نیروهای مثبت بهکار میرفت.
ج: هفت جمجمه
هفت جمجمه الاغ به بیابان برده شده، در آتش سوزانده میشدند و خاکستر آنها به آب روان ریخته میشد. این آیین ترکیبی از تطهیر و هدیه به طبیعت بود.
د: خراب کردن لانه کلاغ
در صورت عدم موفقیت آیینهای قبلی، مردم به تخریب لانههای کلاغ میپرداختند. باور بر این بود که استخوان مرده بینماز، توسط کلاغ به آبادی آورده شده و مانع بارش باران شده است.
شفیعآباد کاشمر
در این روستا، کله الاغی را تزئین کرده و در پارچهای میپیچیدند. به گزارش راز بقا پیرزنی آن را حمل میکرد و کودکان بهدنبال او آواز میخواندند. در پایان، جمجمه سوزانده و خاکسترش در آب رها میشد.
دشت بیاض قاین
مردم این منطقه باور داشتند که خشکسالی ناشی از جادوی بسته شدن آسمان است. برای شکستن طلسم، کله الاغی را میسوزاندند.
نزلآباد سبزوار
جمجمه الاغ بهشکل عروس آراسته شده و طی مراسمی به چاه انداخته میشد. این آیین نیز با دفنوازی و جمعآوری شاباش همراه بود.
نگاهی اسطورهشناسانه به حضور استخوان و جمجمه در آیینها
باورهای کهن زرتشتی درباره استخوان مردگان بهشدت ریشهدار بودهاند. به گزارش راز بقا استخوان انسان و سگ بهعنوان عامل ناپاکی قلمداد میشده و دفن آنها با دقت و در مکانهای خاصی همچون استودان انجام میشده است. بههمین ترتیب، جمعآوری و سوزاندن استخوانها برای تطهیر روستا و زدودن ناپاکی، در آیینهای بارانخواهی دیده میشود.
کاربرد جمجمه الاغ در آیینهای بارانخواهی، صرفاً یک عمل آیینی نیست بلکه ریشه در فرهنگ، تاریخ، اسطوره و اسطورهزدایی مردم ایران دارد. این سنتها نشان میدهند که چگونه جوامع انسانی تلاش کردهاند با استفاده از نمادها و مناسک، طبیعت را تحت تأثیر قرار دهند. آیینهایی که اگرچه در نگاه نخست ساده و روستایی مینمایند، اما آینهای هستند از جهانبینی مردمانی که با کمترین امکانات، در جستجوی پاسخی برای نیازهای بنیادین خود، به فرهنگ و آیین پناه میبردند.