رسم قشنگی که زیر آوار تورم دفن شد

هفت صبح: صندوقهای قرضالحسنه خانگی روزگاری محل امن و نجاتبخش بسیاری از خانوادهها بودند؛ جایی که اعضا با همدیگر پیمان میبستند، هر ماه سهم خود را میدادند و به نوبت، قید قرعه یا به ترتیب، وام دریافت میکردند. این وامهای معمولاً کوتاهمدت، که دوره گردششان بین ۱۲ تا ۲۴ ماه بود، بخش بزرگی از هزینههای ازدواج، تحصیل، تعویض ماشین یا راهاندازی کسبوکارهای کوچک را پوشش میدادند. این صندوقها اغلب بر اساس روابط فامیلی و شبکههای کاری شکل میگرفتند، جایی که اعتماد حرف اول را میزد و پول به راحتی از دست یک نفر به دست نفر دیگر میرسید.
آن روزها تمام شد
اما امروز وضعیت متفاوت است. تورم افسارگسیخته باعث شده تا این صندوقها دیگر نتوانند نقش سابق خود را ایفا کنند و فعالیتشان به شکل محسوسی کاهش یافته است. به زبان سادهتر، صندوقهای خانگی دیگر آنقدرها جذاب و کارآمد نیستند. بهارک یکی از کسانی است که سال ۸۶ توانست با کمک وام چنین صندوقی هزینه خرید جهیزیهاش را تامین کند.
او به یاد میآورد: «در آن زمان وام ازدواج رسمی فقط یک میلیون تومان بود، اما من از صندوق خانوادگی ۳ میلیون تومان وام گرفتم. حتی خارج از نوبت و قرعهکشی به من وام دادند چون شرایط خانوادهمان را میدانستند و اعتماد داشتند. آن وام واقعاً راهگشا بود و توانستم جهیزیهام را کامل کنم.» امروز اما بهارک میگوید: «آن روزها تمام شد. الان سقف وام صندوق خانوادگی، هیچ تأثیری در کارهایم ندارد.»
لیلا که چند سال پیش برای تبدیل ماشین پرایدش به پژو از صندوق خانگی وام گرفت، این روزها دیگر عضویت خود را ادامه نمیدهد. او میگوید: «با تورم وحشتناک، دیگر نمیشود هر ماه سهم صندوق را منظم داد. تازه وقتی نوبت وام به من میرسید، ارزش پول آنقدر پایین آمده بود که مثل سابق نمیتوانستم کاری انجام دهم. پول الان حتی برای خرید یک دوچرخه معمولی هم کافی نیست چه برسد به ماشین.»
سمیه که چند سال پیش دوره دکتری دانشگاه آزاد را پشت سر گذاشت و برای پرداخت شهریه از صندوق خانوادگی وام گرفته بود، در مورد شرایط فعلی میگوید: «قبلاً این وامها یک راه نجات بود، مخصوصاً وقتی بانکها وامهایشان با سود بالا و شرایط سخت میدادند. اما الان حتی نمیدانم آیا عضویت در این صندوقها فایدهای دارد یا نه؟»
دلیل یک سقوط
چرا صندوقهای خانگی سقوط کردهاند؟ دو عامل اصلی در این نابسامانی نقش دارند. اول اینکه با افزایش بیسابقه تورم، قدرت پسانداز خانوادهها بسیار کاهش یافته و بسیاری نمیتوانند ماهیانه حق عضویت صندوق را بپردازند. بسیاری میگویند وقتی درآمدها جوری ثابت میماند و قیمتها هر روز بالا میرود، پسانداز کردن یک آرزوست نه واقعیت.
دوم اینکه به خاطر دوره گردش صندوقها که معمولاً ۱۲ تا ۲۴ ماه طول میکشد، افرادی که در نیمه دوم دوره هستند، عملاً وامشان پولی با ارزش کمتر میشود. مثلاً اگر در سال 1402، در ماه اول دریافت وام ۵۰ میلیون تومان ارزش قابل قبولی داشت و میشد با آن موتورسیکلت خرید، بعد از یکی دو سال، همان ۵۰ میلیون به اندازه خرید یک دوچرخه معمولی ارزش دارد. این فاصله زمانی باعث شده انگیزه برای ادامه عضویت کاهش یابد و فعالیت صندوقها کند شود.
پایان مهمانیها
روزی که صندوقهای خانگی پرطرفدار بودند، عضویت در آنها با مهمانیهای شام و جشنهای صمیمانه همراه بود؛ اعضا در آن مناسبتها دور هم جمع میشدند و شور و نشاط خاصی داشتند. اما این روزها با افزایش هزینهها و کاهش توان مالی اعضا، این مهمانیها به یک عصرانه ساده و محدود تقلیل یافتهاند. سمیه میگوید: «وقتی نوبت وام بود، قبلاً شام مفصل داشتیم و همه خوشحال بودند. حالا بیشتر به یک چای و بیسکویت ساده خلاصه شده و شور و حال گذشته را ندارد.»
این صندوقها، با وجود مشکلات، هنوز میتوانند روشی مردمی و کمهزینه برای تامین مالی نیازهای کوچک باشند، به شرطی که تغییرات اساسی در سازوکارشان داده شود. مثلاً باید حق عضویتها به شکلی متناسب با تورم تعیین شود تا اعضا بتوانند به راحتی ادامه دهند. دوره گردش صندوقها نیز باید کوتاهتر شود تا وامها زودتر پرداخت شوند و ارزش پول حفظ شود.
مهمتر از همه، مدیریت صندوقها باید از روشهای سنتی خارج شود و به سمت دیجیتال شدن، شفافیت و نظارت دقیقتر برود تا اعتماد مردم دوباره جلب شود. بهارک، لیلا و سمیه امروز دیگر عضو هیچ صندوقی نیستند؛ آنها میگویند صندوقهای خانگی دیگر وامهایی که بتواند مشکل مردم را حل کند، ندارند. آنها ترجیح میدهند برای گرفتن وامهای کوچک سراغ راههای دیگری بروند.
قصه آنها و دهها نفر دیگر، تنها بخشی از بحران صندوقهای قرضالحسنه خانگی است؛ صندوقهایی که روزگاری بخشی از سرمایه اجتماعی و اقتصادی مردم بودند و امروز با تورم بالا و کاهش اعتماد، در آستانه فراموشی قرار دارند. این سوال همچنان باقی است: آیا صندوقهای خانگی میتوانند خود را بازسازی کنند و به روزهای اوج بازگردند؟ یا تورم و شرایط اقتصادی به حدی شده که این سازوکار مردمی به خاطرهای از گذشته تبدیل خواهد شد؟