جوانی جمعیت آری اما کدام جمعیت و به چه قیمت/ به بهای افزایش اقشار آسیب؟

عصر ایران؛ مرضیه حسینی- قانون جوانی جمعیت مشتمل بر ۷۳ ماده و ۸۱ تبصره، در تاریخ ۲۴ مهر ۱۴۰۰ تصویب شد. اجرایی شدن این قانون به رغم نیات و اهداف مثبتی که در ذات آن دیده شده، پیامدهای متفاوت و البته مخربی بر اقشار فرودست و به ویژه گروهها و خانوادههای دچار آسیب داشته و دارد.
اجرایی شدن این قانون، ضمن ممنوع کردن جراحیهای بستن لوله، وسایل از بارداری را از دسترس بسیاری از افراد -که در اقشار فرودست پراکنده اند- خارج کرد. البته این عدم دسترسی زنان آسیب دیده و زنان فرودست به این ابزار که پیشتر از طریق خانههای بهداشت به صورت رایگان در اختیارشان قرار میگرفت به سالها قبل از تصویب قانون جوانی جمعیت برمیگردد.
تداوم این سیاستها به تولد پرشمار نوزادان و کودکان بدسرپرست به ویژه در خانوادههای آسیب اعتیاد منجر شده است. حضور این کودکان و مشکلات و آسیبهایشان در بزرگسالی، بار مضاعفی بر دوش جامعه و دولت است. بنابراین، طرحی که در بنیاد خود اهداف مترقیانه و مثبتی دارد، در عمل میتواند به افزایش جمعیت گروههای آسیب منجر شود.
تولد خارج از کنترل: مرگ و خرید و فروش کودکان و نوزادان
فقدان آگاهی و بصیرت کافی در اقشار آسیب به ویژه والدین درگیر اعتیاد در کنار عدم دسترسی به ابزار پیشگیری از بارداری چالش بزرگی را برای بهزیستی و موسسات خیریه ایجاد کرده است. این خانوادهها از آنجایی که درک و بینشی درست و کافی نسبت به شرایط زیستی و حتی فیزیکی خود ندارند، باروری را امری بدیهی و طبیعی پنداشته و بدون توجه به پیامدهای آن، فرزندان پرشمار به جمعیت آسیب کشور اضافه میکنند. آموزش دادن به این افراد و توجه به فرایند آگاهیبخشی در راستای باروری، دغدغه نهادهای رسمی نیست.
این ضعف، در کنار ممنوعیت ابزار پیشگیری از بارداری مانند استفاده از کپسولهای زیرجلدی که میتوانست بین 2 تا 5 سال مانع بارداری زنی معتاد شود، ممنوعیت جراحی و استفاده از آمپولهای ضدبارداری و همچنین ممنوعیت سقط جنین قانونی به تولد پر تعداد نوزادان در خانوادههای آسیب و زنان کارتنخواب شده است.
تعدادی از این نوزادان به دلیل بیتوجهی والدین، فقر غذایی و شرایط بد زیستی میمیرند. تعدادی دیگر به فروش میرسند و بخش بیشتر نوزادان و کودکان بدسرپرست راهی بهزیستی میشوند. در مراکز نگهداری برخی از خیریهها، 7 کودک در سنین مختلف زندگی میکنند در حالی که والدین آنها مشغول مصرف مواد و ارتکاب بزه هستند.
به دنیا میآیند تا فدای والدینشان شوند
مطالعه پروندههای موجود در بهزیستی و نگاهی به وضعیت کودکان تحت پوشش خیریهها نشان میدهد والدینی که بیش از 2 فرزند دارند، در بدترین شرایط زیستی به سر میبرند. کودکان آنها اغلب فاقد اوراق هویتی و محروم از تحصیلاند، به انواع بیماریهای مختلف با منشأ ژنتیکی و یا عوارض ناشی از سوء تغذیه دچارند، مورد شدیدترین خشونتهای خانگی و محرمیت های مختلف بودهاند.
مادران این کودکان معتاد و بسیار جوان اند. با آنها که صحبت می کنی، باورشان این است که بچه به سن 8 سالگی که رسید خودش خرجش را درمیآورد یا نهایتا به بهزیستی میرود!
معمولا اینطور است که سه کودک از پنج کودک چنین خانوادههایی در بهزیستی زندگی میکنند و دو کودک دیگر هم یا کودک کارند و یا در بدترین شرایط زیستی به سر میبرند. والدین این کودکان که اغلب معتاد یا بسیار تنگدستاند، در توضیح و یا بهتر بگوییم در توجیه فرزندآوریهای مکرر خود میگویند بنا دارند از مزایای آن از جمله فروش امتیاز خودرو، وام مسکن و وامهای کم بهره و یارانه آنها استفاده کنند و در ادامه عنوان میکنند «هر آنکس که دندان دهد، نان دهد» یا میگویند که «بچه نان خودش را در میآورد».
به این ترتیب هر روز شاهد تولد نوزادانی هستیم که قربانی معاش والدینشان میشوند. نوزادان و کودکانی که در نهایت بار مسئولیتشان یا بر عهده بهزیستی قرار میگیرد که ظرفیت و امکان مراقبت و نگهداری کافی و رضایتبخش از این این تعداد کودک بدسرپرست را ندارد و یا خیرین موسسههای خیریه با صرف هزینههای هنگفت، آنها را تحت پوشش میگیرند.
این در حالی است که میتوان با اعمال سیاستهای پیشگیرانه از قبیل ارائه آموزشهای لازم برای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته، انجام جراحی برای زنان کارتن خواب و درگیر اعتیاد شدید در صورت رضایت فردی و با مداخله سازمانهای مردم نهاد، در اختیار قرار دادن ابزار پیش گیری از بارداری و دادن اختیار و مجوز به خیریهها برای تزریق آمپول ضدبارداری به زنان درگیر آسیب و اعتیاد، از تولد نوزدان بدسرپرست و سرنوشت تلخی که در انتظار آنهاست، جلوگیری کرد.
هزینه نگهداری هر کودک و نوجوان 12 تا 18 سال برای بهزیستی ماهیانه 15 میلیون تومان است!
کودکان پرشمار خانوادههای آسیب در حالی برای ادامه زندگی به بهزیستی میروند که هر کودک و نوجوان 12 تا 18 سال نزدیک به 15 میلیون در ماه برای خیرین این سازمان هزینه دارد. هزینههای درمانی، آموزشی، خوراک و پوشاک، مشاوره، آموزشهای حرفهای و شغلی از جمله این هزینههاست. فشار مالی تامین این هزینه بر عهده خیرین است و دولت نقش چندانی در تامین مالی این هزینهها ندارد.
از 650 مرکز خیریهای که مجوز بهزیستی دارند، تنها 30 مرکز را که شیرخوارگاهاند، کارمندان خود بهزیستی و به صورت مستقیم اداره میکنند. این عدد، یعنی سرانه هر کودک برای خیریههای خصوصی که به صورت شبانهروزی از کودکان نگهداری میکنند و طیف وسیعی از خدمات متنوع را به آنها ارائه میدهند، بین 16 تا 20 میلیون در ماه است که مواردی از قبیل اجاره ملک، استخدام مربیهای مختلف، هزینههای درمان، هزینه آموزشهای رسمی و به ویژه غیررسمی، هزینههای روان پزشکی و روان درمانی، خوراک و پوشاک، ایاب و زهاب و ... را در برمیگیرد.
بازنگری در طرح و قانون خوبی که پیامدهای منفی و مخربی هم به دنبال داشته و توجه به این نکته که چه کسانی از مشوقهای فرزندآوری استقبال می کنند میتواند از تولد کودکان تیرهروزی که اگر زنده بمانند و به فروش نرسند، خانهشان خیابانها و پارکهاست و در بهترین حالت! راهی بهزیستی می شوند، جلوگیری کند.