غلامرضا حسنی ؛ امام جمعه ای که مانع حمله انقلابیون به مشروب فروشی ها شد و جلوی اعدام ساواکی ها را هم گرفت

 غلامرضا حسنی ؛ امام جمعه ای که مانع حمله انقلابیون به مشروب فروشی ها شد و جلوی اعدام ساواکی ها را هم گرفت

  غلامرضا حسنی درباره رفتار با فرماندهان ارتش و ساواکی های بازداشت شده می گوید: یکی از مسلحین من خودسرانه رفته بود و با آتش سیگار ، گردن یکی از آنها را داغ گذاشته بود . او را خواستم و از شدت ناراحتی ، یکی دو سیلی از چپ و راست به گوشش نواختم تا درس عبرتی برای دیگران باشد. همان روز دوستان را جمع کردم وگفتم که اینها تا دیروز دشمن ما بودند اما امروز اسیر ما هستند و ما نباید با آنها بد رفتاری کنیم.

عبدالرحیم اباذریعبدالرحیم اباذری
در هفتمین سال در گذشت روحانی مجاهد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا حسنی ، امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی هستیم ، وی بی شک یکی از پدیده های تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مصداق بارز یک روحانی مسئول، عالمی عامل و امام جمعه کاملا مردمی که درعرصه های وعظ ، خطابه، تبلیغ، ارشاد، مردمی بودن و مدافع انقلاب، نظام و کشور شدن می تواند الگوی مناسب برای همکسوتانش باشد؛ اگر چه برخی محافل تندرو در اوائل دهه هشتاد با تقطیع خطبه ها و تحریف شخصیت وی، چهره واقعی او را مخدوش ساختند و از او یک فرد خشن و غیر منطقی تراشیدند و البته بعدها خودشان واقعا به همان اتهام ها گرفتار آمدند و تاوان پس دادند.
شخصیت واقعی این روحانی مبارز، معتدل، عاقل و عاطفی در مجموعه خاطرات او از زبان خود آمده که در سال 1383 ، توسط نگارنده طی 33 جلسه مصاحبه و بعد تدوین و تنظیم شده و یک سال بعد، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسید، بیدرنگ مورد استقبال قرار گرفت و آن فضای مسموم و آلوده را تغییر داد و خیلی ها آمدند یا تماس گرفتند و از وی حلالیت خواستند. هم اینک به بخشی از آن با هم مرور می کنیم:

جلوگیری از تخریب و تحریق اماکن

« ایام مبارزات و تظاهرات خیابانی در مورد تخریب وآتش زدن اماکن دولتی ، سینماها ، ادارات ، بانک ها وحتی مشروب فروشی ها ، نظر خاصی داشتم و بشدت با این اقدام مخالف بودم. هنگام سخنرانی برای مردم ، کاملا توضیح داده واز آن ها می خواستم که به هیچ وجه مکان دولتی و یا ماشین مردم را آتش نزنند و صدمه ای به آنها نرسانند. بخصوص اعتقاد داشتم ومی گفتم امروز و فردا، انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد و ما هر چه تخریب کنیم به ضرر خودمان خواهد بود ، بایستی حکومت اسلامی فردا ، دوباره آن ها را از بیت المال باز سازی کند ودر این مورد سایر علمای شهر نیز با حقیر هم عقیده بودند.
در تظاهرات و راهپیمایی ها وقتی به یک سینما و مشروب فروشی و یا ادارات مهم می رسیدیم ، من می رفتم جلوی آن می ایستادم تا تظاهرکنندگان کاملا از جلوی آن عبور می کردند ، بعد دوباره خودم را به صف مقدم راهپیمایان می رساندم. اغلب مشروب فروشی های ارومیه متعلق به برادران مسیحی ما بود و در دین آنها شراب حرام نمی باشد. من از حیث عدم تعرض به این مغازه ها بیش تر از اماکن دولتی حساسیت داشتم . وقتی مورد اعتراض برخی هم قرار می گرفتم ، می گفتم انشا لله وقتی جمهوری اسلامی بر قرار شد ، برادران مسیحی ما به احترام این حکومت شغل خود را تغییر می دهند وانصافا هم همین طور شد وما با آنها مشکلی پیدا نکردیم...
تا جایی که قدرت و توان داشتم، از این امور به شدت جلو گیری می کردم وانصافا مردم نیز به توصیه ها گوش می دادند. البته گاهی هم کنترل از دست ما خارج می شد و در این هنگام برخی گروه ها مانند چریک های فدایی خلق، مجاهدین خلق و توده ای ها وارد میدان می شدند واغلب آنها به این جور تخریب ها اقدام می کردند و یا ایادی رژیم برای بد نام کردن پیروان امام خمینی به این گونه تخریب ها دست می زدند.» ( خاطرات، ص 119 و120 و121 و122)

مانع از کُشت و کُشتار

« درآستانه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که مراکز نظامی، انتظامی و ارتش در ارومیه در حال سقوط قرار گرفته بودند سرهنگ اکبر فتورایی یکی از افسران مذهبی در لشکر 64 پیش من آمد وگفت : اگر اجازه بدهید ، برویم فرمانده لشکر تیمسار هومان را پیش شما بیاورم و تسلیم کنم تا از طریق او اسلحه ومهمات پادگان های منطقه را به صورت مسالمت آمیز تحویل بگیریم تا بدست گروهک های فدایی خلق ، مجاهدین خلق ، حزب توده ، دمکرات وکومله نیوفتد.گفتم : پیشنهاد خوبی است ، سریع اقدام کنید ، اما دیگر هومان را پیش من نیاورید ، نمی خواهم با او روبرو شوم . اسلحه ومهمات و پادگان ها را از او تحویل بگیرید وخودش را هم باید دستگیر کنید تا محاکمه شود.
چند نفر از مسلحین به همراه او رفتند ، تمام کارها را انجام دادند ، علاوه بر هومان چند نفر دیگر از فرماندهان ارشد ارتش را دستگیر کردند و آوردند. بعد رئیس ساواک استان آقای مُبینی و فرماندهان شهربانی و ژاندارمری نیز به آنها ملحق شدند. مبینی ، رئیس ساواکِ وقت که به تازگی آمده بود ومن از او چیزی ندیده بودم . همه اینها را در مدرسه محمدیه جمع کردیم .چند روز میهمان ما بودند ، صبحانه ، ناهار وشام برایشان تهیه می کردیم . در این چند روز مردم دسته دسته می آمدند و ابراز احساسات می کردند وخواستار اعدام انقلابی آنها می شدند من هم مرتب صحبت می کردم و می گفتم : نه ! اینها اول باید محاکمه بشوند ، جرمشان اثبات بشود ، بعد اگر با تشخیص قاضی صلاحیت دار مستحق اعدام شدند آن وقت حکم جاری می شود.
الگو برای امام جمعه های امروز
البته باید بگویم : در مقابل آن همه فشار واحساسات مردمی ، فقط من می توانستم این گونه موضع بگیرم و در مقابل خواسته های آنان بایستم ، سایر آقایان جرات چنین کاری را نداشتند واگر هم چنین موضعی داشتند که داشتند مردم از آنها قبول نمی کردند. ( چنانکه در شهری های دیگر مردم ریخته وهمه ساواکی ها و وابستگان به رژیم شاه را از درختان خیابان ها به دار آویخته بودند) حتی یکی از مسلحین من ، نمی خواهم اسمش را ببرم ، خودسرانه رفته بود و با آتش سیگار ، گردن یکی از آنها را داغ گذاشته بود . او را خواستم و از شدت ناراحتی ، یکی دو سیلی از چپ و راست به گوشش نواختم تا درس عبرتی برای دیگران باشد. همان روز دوستان را جمع کردم وگفتم که اینها تا دیروز دشمن ما بودند اما امروز اسیر ما هستند و ما نباید با آنها بد رفتاری کنیم.
الگو برای امام جمعه های امروز
به این نتیجه رسیدیم که این ها را به مرکز بفرستیم تا مسئولین انقلاب خودشان در باره آنها در تهران تصمیم بگیرند .چند نفر از مسلحین مورد اعتماد این ها را به تهران بردند وتحویل کمیته ی مرکزی انقلاب اسلامی دادند. آن زمان کمیته به فرماندهی آیت الله مهدوی کنی اداره می شد. در آنجا همه را محاکمه کرده وبرای هر کدام حکم مقتضی صادر شده بود که من از جزئیاتش با خبر نشدم.
...وقتی در دوره اول مجلس شورای اسلامی ، نماینده مجلس بودم ، یک روز هومان به سراغم آمد وخودش را به من معرفی کرد او تازه محکومیتش تمام شده واز زندان آزاد شده بود . خیلی از من تشکر وامتنان می کرد و می گفت : تو به ما زندگی دوباره دادی . اگر شما نبودی همان وقت ما اعدام شده بودیم . گویا آن روزها که من جلوی مدرسه با مردم صحبت می کردم ، اینها در داخل صدای مرا می شنیدند. او می گفت : ما همه در مورد شما طور دیگری فکر می کردیم ، تصورمان این بود که اگر به دست شما بیفتیم حتما در همان لحظه اول اعدام می شویم.» ( همان ، ص 147 و148 و149 )

مخالفت با هر گونه افراط گری

« در اوائل پیروزی، یک سری افراد وابسته به گروه های به ظاهر اسلامی وانقلابی در بعضی ارگان ها وبخصوص در دستگاه قضایی نفوذ کرده بودند ودست به یک سری کارها وصدور احکام تند وتیزی می زدند که هیچ ارتباطی با نظام اسلامی وشخصیت های اصیل انقلاب نداشت. خودم درارومیه مبتلا به این افراد بودم. این ها با صدور احکام فله ای دردسرهای زیادی در منطقه برای ما درست کردند ... بعضی جوانان تند وامتی ها واعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اطراف اینها را گرفته بودند.
اینها تعدادی از بازاریان محترم وافراد دیگر را به جرم داشتن ثروت ، به عنوان فئودال وسرمایه دار ، محکوم به مصادره ی اموال می کردند... بنده و بعضی علمای شهرستان وافراد دلسوز دیگر در آن روزها نامه های متعددی به دفتر امام ودادستان کل انقلاب وجامعه مدرسین نوشتیم و در مورد پیامدهای ناگوار این سری احکام هشدار دادیم. به دنبال آن ، یک هیئتی به سرپرستی مرحوم آیت الله احمدی میانجی از سوی حضرت امام جهت رسیدگی به این احکام وشکایات مردم وارد منطقه شدند و آیت الله احمدی، اغلب این احکام صادره را نقض کرد وغیر شرعی تشخیص داد.» ( همان ، ص 287 و288)
ارتباط ستودنی و صمیمی آقای حسنی با اقلیت های دینی و مذهبی نیز در سطح استان و ارومیه در نوبه خود کم نظیر است و حکایت از اوج عقلانیت ، تعهد و تیز هوشی او دارد. او از دوران نوجوانی به مدت هشتاد سال در زادگاهش و حومه، میان برداران اهل سنت، کُرد و مسیحیان زندگی کرده و راه تعامل، همزیستی، گفتگو و احترام متقابل با آنان را با تمام وجود تجربه کرده بود ، او به همه مردم منطقه اعم از کُرد، تُرک، ارمنی و مسیحی عشق می ورزید و همه آنها به صداقت، صفا و دلسوزی آقای حسنی ایمان داشتند و منزل او را پناهگاه خویش می دانستند و در شرایط دشوار به او امید بسته و پناه می بردند؛ آقای حسنی به یک معنا دل های مردم منطقه را تسخیر کرده بود، همیشه خطبه هایش آرامش ، امنیت و اعتماد به ارمغان می آورد؛ چنانکه هنوزهم مردم منطقه بیادش هستند و حسرت دوران امامت او را می خورند.
این روحانی مخلص برغم عشق ورزی به مردم ، با ایادی حزب دمکرات و کومله که وابسته به بیگانه در منطقه بودند و خَلق کُرد را نردبان نوکری خود برای اجنبی قرار داده بودند هرگز کوتاه نمی آمد که توضیح و تفصیل همه موارد فوق از زبان آقای حسنی در خاطراتش خواندنی، شنیدنی و تأمل کردنی است و مطالعه آن را به همه، خصوصا به امام جمعه های محترم سرتاسر کشور پیشنهاد می کنیم.

منبع: کانال تلگرامی نویسنده
 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها