در سوگ سالگرد شهادت شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم/ قلبی که برای «ما» میتپید

محبوبیت شهید آل هاشم، کیمیایی بیمثال در دنیای سیاست بود. در دنیای سیاست که غالباً با اختلاف نظرها، جناحبندیها و جبهه بندی های مختلف و متناقضی همراه است، او توانست قلبهای همگان را تسخیر کند.
محمد سهرابی، روزنامهنگار- سال گذشته در این ساعات و این روز غمانگیزترین لحظات مردم ایران و بالاخص مردم شریف آذربایجان رقم خورد و آذربایجان یک شخصیت منحصربهفرد سیاسی را خود در سانحهای دردناک از دست داد.
به گزارش نصر، شهید آیتالله سید محمدعلی آلهاشم (۱۳۴۱ – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ تبریز) امام جمعه تبریز و نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی بود. او یک ارتشی بود و از اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهههای دفاع از تمامیت ارضی ایران حضور داشت و همواره در سازمان عقیدتی سیاسی ارتش یکی افراد شاخص و اثرگذار بود و از سال ۱۳۸۸ تا ۱۱ تیر ۱۳۹۶ هم که امامت جمعه تبریز را پذیرفت، ریاست سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران را برعهده داشت. آن عزیز شهید، فرزند آیتالله سید محمدتقی آلهاشم از روحانیون و مجتهدین شاخص تبریز بود.
این ساعات و این روزهای سخت یادآور سانحه هوایی تلخی است که تبریز و آذربایجان را در غم و اندوهی مصیبتبار فرو برد؛ ما در آن حادثه علاوه بر رییسجمهور وقت، وزیر خارجه، استاندار جوان و تلاشگر و عوامل پرواز، شخصیتی بزرگ و تکرار ناپذیر را از دست دادیم که فقدان آن خسارت بزرگی در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آذربایجان عزیز بود. شهید آیتالله آل هاشم در حدود هشت سال امامت جمعه تبریز، جایگاهی ویژه و معنوی در عرصه سیاسی کشور و بالاخص بین مردم تبریز و آذربایجان کسب کرده بود.
آن غروب سرخ آذربایجان
آن روز که خبر سقوط هلیکوپتر حامل رییسجمهور و همراهانش منتشر شد، دلهره عجیبی در شهر پیچید؛ همه مردم دنبال عزیز خود بودند. روز غریبی بود و هنوز غربت آن غروب تلخ در دلهایمان سنگینی میکند؛ غروبی که آسمان آذربایجان را با اشک فراق پدری مهربان سرخ کرد. شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم، آن یار با وفا و همدرد مردم، آن امام جمعه که نه، امام هر روز و محبوب مردم، در سانحهای جانکاه، به سوی پروردگارش پر کشید.
تصور آن لحظات انتظار شهید آل هاشم که هنوز نفس در سینه داشت و به چند تلفن هم پاسخ داده بود، تصور درد و تنهایی اش در آن ساعات سخت و طاقتفرسا در دل آن پهنه بینشان، تاریک و سرد جنگلهای قرهداغ، قلبهایمان را آتش میزند. چه رنجی کشید آن مرد خدایی، آن عبد صالح، در آن ساعات واپسین... اما یقین داریم که روح بزرگش در آن لحظات نیز با یاد خدا آرام گرفت و با ایمانی راسخ به سوی معبود شتافت.
آذربایجان این خطه بزرگپرور، هفتهها در سوگ این فراق جانسوز گریست و هنوز هم در کوچهپسکوچههای شهر عکسها و نشانههای آل هاشم خودنمایی میکنند. اشکهای جاری مردم از هر سن و سال و هر سلیقه سیاسی، گواه عمق دلبستگی و ارادتی بود که مردم این دیار به آن عالم عامل داشتند. هر کوچه و خیابان، هر مسجد و محفل، یادآور مهربانیها و سخنان نافذ آن شهید عزیز است.
آرزویی که به حقیقت پیوست
یک سال گذشته، اما دلهایمان در سوگ فراق پدری مهربان، امام جمعه محبوبمان، شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم، همچنان بیقرار است. گویی همین دیروز بود که لبخندهای صمیمیاش، گرمابخش محفلهایمان بود و کلام نافذش، روشنگر راهمان. اما چه حزنانگیز است دانستن اینکه آن عزیز شهید، خود از شهادتش آگاه بود و همیشه شهادت را با تمام وجودش تمنا میکرد. گویی روح بلندش، پیش از جسم خاکی، عروجش را نظاره کرده بود و با اشتیاق به سوی آن میشتافت و سرانجام در غروب ۳۰ اردیبهشت، آن آرزوی دیرین به حقیقت پیوست و به همرزمان شهیدش پیوست و دلش آرام گرفت، هر چند که دلهای مردم آذربایجان را بیقرار کرد.
کیمیای بیمثال شهید آل هاشم
محبوبیت شهید آل هاشم، کیمیایی بیمثال در دنیای سیاست بود. در دنیای سیاست که غالباً با اختلاف نظرها، جناحبندیها و جبهه بندی های مختلف و متناقضی همراه است، او توانست قلبهای همگان را تسخیر کند.
در آن روز سخت چهرههای گوناگون با سلایق متفاوت و حتی متناقض، در غم فقدان شهید آیتالله آل هاشم اشک ریختند و این نشان از روح بزرگ و قلب رئوف آن مرد خدا داشت. او نه فقط یک شخصیت سیاسی، بلکه پناهگاهی امن برای تمام اقشار جامعه بود.
آل هاشم، حقیقتاً واژه مردمداری را معنا کرد. درد مردم، درد او بود و شادیشان، شادمانیاش؛ این یک تصویر حقیقی از منش و شخصیت او بود، نه پوپولیسم. او سینهاش را سپر بلای مردم میکرد و همواره در کنارشان بود، به جرأت میتوان گفت که همه مردم به شهید آل هاشم دسترسی داشتند و با او احساس نزدیک بودن و صمیمیت میکردند، همین نزدیکی و صمیمیت بود که او را در جانهایمان جاودانه ساخت؛ در آن روز جانکاه، انگار همه مردم عزیزترین شخص خود را از دست داده بودند. خوش به حال حاج آقا آل هاشم... خوش به حالش که در عمق وجود بندگان خدا نفوذ کرده بود. یادتان هست جمله معروف آن موتورسوار امدادگر که میگفت «حاج آقا هارداسان؟» این جمله میلیونها دوستدار این شهید عزیز بود که در زبان آن برادرمان جاری شد.
بذر وحدت کاشت، نهال همدلی رویاند
غم فراق شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم، تنها محدود به آذربایجان و ایران نماند؛ او شخصیتی فراملی بود که با درایت و بصیرت خود، در برهههای حساس تاریخی، نقشی ماندگار ایفا کرد؛ مواضع حکیمانه و سنجیده آن عالم عامل در قبال مسائل منطقهای و بینالمللی، همواره راهگشا و وحدتآفرین بود. او نه تنها دغدغه ایران اسلامی را داشت، بلکه قلبش برای تمام مسلمانان و مظلومان جهان میتپید.
نقش بیبدیل شهید آل هاشم در جریان جنگ دوم قرهباغ و آزادی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان، برگ زرینی در تاریخ روابط دو کشور همسایه و برادر، ایران و جمهوری آذربایجان به شمار میرود. اقدام به موقع و هوشمندانه ایشان در ایجاد همگرایی میان دولت و ملت هر دو کشور، فتنهای بزرگ را در آن روزها خنثی کرد و زمینهساز برادری و همدلی بیشتر دو ملت و دولت ایران و آذربایجان شد. او با درک عمیق پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان دو ملت، توانست موجبات آرامش و ثبات در منطقه را فراهم آورد.
تاثیرگذاری شخصیت خاص، مردمی و نیز اندیشههای والای شهید آل هاشم، به داخل مرزهای جغرافیایی کشور محدود نماند و علاوه بر جمهوری آذربایجان، نقش سازنده و وحدتبخش آن شهید عزیز در کشورهای دیگر منطقه، از جمله ترکیه و عراق نیز در برهههای مختلف بر کسی پوشیده نیست. سخنان نافذ و مواضع اصولی او، همواره الهامبخش تلاشها برای همگرایی، صلح و ثبات در منطقه بود و بارها مانع از بروز اختلافات و تنشهای بزرگ شد. او با زبان صدق و اخلاص، پیام وحدت و برادری را به گوش ملتهای مسلمان رساند و جایگاه ویژهای در قلوب آنان یافت.
فقدان این شخصیتِ برجسته و تاثیرگذار در عرصه بینالمللی، ضایعهای بزرگ برای جهان اسلام است. اما میراث گرانبهای او، یعنی خرد سیاسی، شجاعت در بیان حق و تلاش برای وحدت و همدلی جامعه جهانی اسلامی، همواره چراغ راه ملت ایران خواهد بود.
او صدای ما بود
هنوز طنین آن شیونهای جانسوز در گوش زمان جاری است؛ روزی که نه تبریز، بلکه تمام آذربایجان در فراق عزیز خود، به خیابانها آمد. صدها هزار قلب داغدار، با چشمانی اشکبار و سینههایی مالامال از غم، پیکر مطهر پدری مهربان را بر دوش خویش گرفتند و تا خانه ابدی بدرقهاش کردند.
آن تشییع باشکوه، نه یک مراسم تدفین ساده، بلکه یک مرثیه عظیم بود؛ مرثیهای برای فقدان شخصیتی که تمام وجودش وقف مردم بود. هر قدمی که آن جمعیت بیکران برمیداشت، آهی بود که از عمق جان برمیآمد و هر قطره اشکی که فرو میریخت، قصهای از مهر و محبتی بود که شهید آل هاشم در دلها کاشته بود.
گویی آسمان نیز در آن روز غمانگیز، با مردم همنوا شده بود و سکوتی سنگین، بر شهر حکمفرما بود. اما در دل این سکوت، فریاد یک فقدان بزرگ موج میزد؛ فقدان امامی که نه فقط پیشوای نماز، بلکه پناه بیکسان و صدای مظلومان بود؛ آل هاشم صدای ما بود.
آن وداع تاریخی، گواه این حقیقت بود که شهید آل هاشم، تنها یک فرد نبود؛ او یک مکتب بود، یک روش بود، یک منش الهی بود که در قلبهای مردم ریشه دوانده بود. اشکهای آن روز، تنها برای رفتن یک عزیز نبود، بلکه برای از دست دادن یک سرمایه اجتماعی بزرگ بود.
شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم، بیشک، شخصیتی تکرار نشدنی است. جامعیت او در علم و عمل، تواضع و مردمداری، شجاعت و بصیرت، او را به الگویی بیبدیل برای همگان تبدیل کرده است. اکنون وظیفه ماست که راه و روش آن شهید عزیز را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم و منش والای او را به نسلهای آینده منتقل کنیم که یادش همواره گرامی و راهش پر رهرو باشد.
روحش شاد و یادش جاودانه باد.