درخبرها آمده است که دولت فرانسه قصد دارد تا یک زندان فوق امنیتی را در گویان فرانسه که یکی از ناحیههای فرادریایی فرانسه در شمال آمریکای جنوبی در همسایگی کشورهای سورینام و برزیل و در جنوب دریای کارائیب است احداث کند.
به گزارش عصر ایران ، به گفته جرالد دارمانیان وزیر دادگستری فرانسه قرار بر این است که این زندان محل حبس قاچاقچیان مواد مخدر و اسلامگرایان افراطی باشد.
این زندان که برای ساختنش بودجه 400 میلیون یورویی تخمین زده شده است احتمالا در سال 2028 در یک مکان دورافتاده در اعماق جنگل آمازون در شمال غربی سنت لورنت دو مارونی افتتاح خواهد شد.
طرح ساخت چنین زندانی پس از آن اعلام می شود که اخیرا رویدادهای متعددی در زندانهای مختلف در نقاط مختلف کشور فرانسه توسط دسته ای از جنایتکاران علیه پرسنل و نگهبانان زندانها رخ داده است.
این زندان ظرفیت 500 زندانی را خواهد داشت و در یکی از ساختمانهای آن خطرناک ترین مجرمان نگه داری خواهند شد.
خب گویا فرستادن مجرمان و زندانیان خطرناک به نقاطی دورافتاده به تدریج به یک رویه معمول تبدیل خواهد شد. همین چندی پیش آمریکا تعدادی از زندانیانی را که خطرناک می خواند به السالوادور در آمریکای مرکزی فرستاد تا در زندانی بسیار مجهز نگه داری شوند که خود باعث انتقادات بسیاری در بین فعالان حقوق بشری در آمریکا و سایر کشورها شد که معتقد بودند این مجرمان در السالوادور در شرایطی غیر انسانی قرار خواهند گرفت.
اما مورد فرانسه و برنامه اش برای ساخت زندان در گویان یادآور جزیره ایست که برای دقیقا 100 سال از 1852 تا 1952 یکی از مخوف ترین مراکز نگهداری زندانیان خطرناک بود: جزیره شیطان که اتفاقا آن هم در گویان قرار دارد.
این جزیره لااقل به دو دلیل در تاریخ نامی ماندگار خواهد بود:
1 قضیه آلفرد دریفوس : سروان آلفرد دریفوس در دسامبر ۱۸۹۴ به خیانت متهم گردید. دریفوس یک افسر یهودیتبار ۳۵ سالهٔ اهل آلزاس در توپخانهٔ ارتش فرانسه بود و او را به نادرستی متهم کرده بودند که اسرار ارتش فرانسه را در اختیار سفارت آلمان در پاریس گذاشته و مرتکب خیانت شدهاست. مجازاتی که برای او تعیین کردند حبس ابد در جزیرهٔ شیطان واقع در گویان فرانسه بود و او نزدیک به ۵ سال از مجازات خود را در این جزیره تحمل کرد.
در سال ۱۸۹۶ شواهدی به دست آمد (عمدتاً از طریق تحقیقی که ماریه ژرژ پیکوارت، رئیس واحد ضدجاسوسی، انجام داده بود) که نشان میداد دریفوس بیگناه است و مقصر واقعی یک سرگرد ارتش فرانسه به نام فردینان والزین استرازی بودهاست. مقامات عالیرتبهٔ ارتش فرانسه جلوی انتشار این شواهد جدید را گرفتند و یک دادگاه نظامی که تنها دو روز طول کشید، بدون ذکر نام استرازی را تبرئه کرد. ارتش فرانسه، بر اساس یک سری اسناد جعلی، اتهامات جدیدی علیه دریفوس مطرح کرد. به دنبال این وقایع، نامهٔ سرگشادهٔ مشهور امیل زولا با عنوان من متهم میکنم...! در روزنامهٔ L'Aurore منتشر شد که جنبشی در حمایت از دریفوس به راه انداخت و دولت را تحت فشار گذاشت تا پروندهٔ او را بازگشایی کند.
در سال ۱۸۹۹، دریفوس را برای محاکمهٔ مجدد به فرانسه بازگرداندند. رسوایی سیاسی و قضائی بزرگی که در پی این اتفاق روی داد، جامعهٔ فرانسه را دو پاره کرد: کسانی که حامی دریفوس بودند مانند سارا برنارد، آناتول فرانس، شارل پگی، آنری پوانکاره و ژرژ کلمانسو؛ و کسانی که او را محکوم میکردند مانند ادوار درومون که مدیر و ناشر روزنامهٔ یهودستیز بود. در محاکمهٔ مجدد، دریفوس را باز هم مجرم شناختند و به ۱۰ سال حبس محکوم کردند اما دریفوس مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد. در سال ۱۹۰۶، دریفوس را از اتهامات پیشین تبرئه و با درجهٔ سرگرد در ارتش فرانسه منصوب کردند. او در کل دوران جنگ جهانی اول در ارتش فرانسه بود و خدمت خود را با درجهٔ سرهنگ دوم در نیروی زمینی فرانسه به پایان رساند. دریفوس در سال ۱۹۳۵ درگذشت.
2 ( لعنتی ها هنوز زنده ام) شاید اگر بخواهیم ده دیالوگ ماندگار تاریخ سینما را بازگو کنیم یکیش همین جمله هنری شاریر کاراکتر اصلی فیلم ماندگار پاپیون ساخته ی فرانکلین جی. شافنر است که با بازی استیو مک کویین ماندگار شد و برای مخاطب ایرانی با صدای منوچهر اسماعیلی به جای مک کویین شیرینی و حلاوتی صدچندان یافت. این آخرین دیالوگ فیلم است که هنری شاریر در هنگام فرار از جهنم جزیره شیطان خطاب به همه نگهبانان و زندانبانان می گوید
فارغ از آنکه می دانیم هنری شاریر یا همان پاپیون بی گناه بود مساله اساسی فیلم چیزی فراتر از بیگناه بودن یا مجرم بودن کاراکتر اصلی است.
فیلم شافنر در واقع ستایشی است بر انسانیت و انسانی رفتار کردن با هر کس فارغ از آنکه آن فرد مجرم باشد یا بی گناه و قطعا همین اصل باعث شد تا با تلاش های بی پایان فعالان حقوق بشری فرانسوی و غیر فرانسوی جزیره شیطان بعد از 100 سال در سال 1952 کاربری اش به عنوان زندان متوقف شد.
شاید نکته جالب دیگر در تاریخ فرانسه این باشد که جرقه اصلی انقلاب مشهور این کشور هم که به سال 1789 رخ داد با حمله ی مخالفان لویی شانزدهم به قلعه یا زندان باستیل در پاریس زده شد.
مترجم: علی نجومی