یکشنبه، 25 خرداد، 1404

بیرق مبارزه هرگز بر زمین نمی‌ماند

امروز صبح که خبر به گوش مردم رسید، شاید هزاران بار این جمله بر ذهن و زبان آنها جاری شد؛ ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم.خبر تلخ بود و هولناک، جمعه‌ای از جنس آن جمعه سردِ دی که سردار دلها را با خودش برد، و حالا جمعی از همسنگرانش را...

گویی دلتنگی‌هایشان را دیگر تاب نداشتند که دسته جمعی رفتند تا آنجا دیداری تازه کنند با «قاسم»!

داستان همان داغی بود که تازه می‌شد با داغی دیگر...

بغض سردار «سلامی» از یادم نمی‌رود که می‌گفت می‌ترسم زمان بگذرد و سن‌ّمان زیاد شود و فرصت شهادت از کف برود؛ رجزهایش در گوشم طنین می‌اندازد که برای کودک‌کش‌ها و جنایتکاران خط و نشان می‌کشید...

خنده‌های فرمانده دلاور «حاجی‌زاده» و آرامشش را، وقتی نگرانی‌هایمان را اطمینان خاطر می‌داد و دلمان را قرص می‌کرد که خیالتان راحت ما هستیم...

و نبوغ «باقری» که آنچه از برادرش شنیده و خوانده بودیم را در قامت او می‌دیدیم...

دانشمند هسته ای « فریدون عباسی» را، که هفته پیش با او در باب مسائل فنی هسته‌ای و ضرورت غنی سازی اورانیوم در کشور صحبت کردم و از لزوم تقویت وحدت و انسجام داخلی و کوتاه نیامدن مقابل گزافه‌گویی‌های دشمن گفت، مصاحبه‌اش هنوز روی خروجی >>ایرنا است! صدای دکتر هنوز در گوشم است و مطالبش در ذهنم مرور می‌شود...

به قول آن پیرمردی که روز شهادت رئیسی بر سر می‌زد و می‌گفت «عجب گلی روزگار، ز دست ایران گرفت»، روزگار، امروز عجب گل‌هایی ز بوستان ایران چید!

هنوز مثل خواب‌گردها هستم و عمق فاجعه در باورم نمی‌گنجد، چگونه عادت کنم به اینهمه پیشوند «شهید» برای آن‌ها که تا دیروز برای‌مان «سردار» و «دانشمند هسته ای» بودند!

همه رفته‌اند و عرصه به نظر چه تهی می‌آید!

چیزی درون قلب‌مان خالی شده و نفس گویی جان می‌کند تا برآید!

در میانه این آشوب بی‌امان، در تهی‌وارگی این تاریکی محض، در حضیض ناامیدی اما، شعله‌ای از امید دل‌های به جان آمده را گرمایی دوباره می‌بخشد و تکیه‌گاهی محکم گام‌هایمان را به وجودش قرص می‌کند، که این مردم و این سرزمین و این مکتب از این داغ‌ها زیاد به یاد دارد؛ مگر نه این‌که ما ملت امام حسینیم، و مگر نه اینکه عاشورای اباعبدالله همه داغ‌ها را با خود دارد، پس ما خو کرده‌ایم به این داغ‌ها! داغ‌هایی که دلمان را شکسته و جگرمان را خون کرده، اما پشت‌مان را خم نمی‌کند، پایمان به خار راه خلیده، اما سست نمی‌شود و خللی در راهی که طی می‌کردیم وارد نمی‌آید و اراده ما را برای مقابله با ظالمان و جنایتکاران بیشتر و مستحکم تر می کند.

مگر نه این‌که نیمه خرداد داغ خمینی را به دل دارد، و مگر نه این‌که خمینی بنیانگذار انقلاب بود و امتی که با امام قیام کرده بود و همراه او طعم تبعید و زندان چشیده و انقلاب کرده بود، شهید داده و جنگ کرده بود و تصویر همه اولیاءالله را در رخساره او دیده بود، فکر روزهای بی‌ امام بودن را به مخیله‌اش راه نمی‌داد و رفتن روح خدا را هضم نمی‌کرد، رفتنش را دید و از راهش اما دست نکشید.

مگر نه این‌که خمینی خود می‌گفت رفتن افراد تأثیری در نهضت ما ندارد، و مگر نه اینکه پس از او ملت بی‌درنگ به امام دیگری حواله داده شد که همواره با او می‌درخشید و سیمایش روی ماه روح‌الله را تداعی می‌کرد و کلامش گفتار او را و سیره‌اش سلوک او را؛

مگر نه این‌که با رفتن یکباره یاران انقلاب -بهشتی و ۷۲ تن از عناصر کلیدی و رجائی و باهنر و جمعی از وزرا- خللی به ادامه راه ملت وارد نیامد، حالا هم هم‌چنان که پس از رفتن سردار دل‌ها پرچمش بر زمین نماند و قاسم دیگری علم جبهه مقاومت را بر دوش گرفت، با شهادت این سرداران رشید و نخبگان دانشمند گرچه خسرانی عظیم بر پیکره نظام وارد آمده و حالا حالا گذر زمان باید برای جبران فقدان این عزیزان، لیکن این فاجعه بزرگ‌تر از فقدان بنیانگذار انقلاب و رفتن دسته‌جمعی یاران انقلاب و مسئولان تراز اول نظام در دهه ۶۰ نیست.

تازه آنروز در سال‌های ابتدایی انقلاب و در زمانه‌ای که نظام نهالی نوپا بود و بیم آن بود که این شهادت‌ها آن را از پای درآورد، اما با جایگزین شدن آن‌ عزیزانِ رفته، نهال نورسته بدل به نخلی تناور شد که حالا ریشه در عمق خاک و سر بر افلاک دارد، امروز نیز به تدبیر سکاندار حکیم انقلاب و در کمترین زمان ممکن جایگاه خالی آن عزیزانِ به معراج رفته با مجاهدانی از جنس خودشان پر شده و به فرمان حضرت ولی امر «جانشینان و همکاران آن‌ها بی‌درنگ وظائف خود را پی خواهند گرفت. ان‌شاء‌الله.»

انتصاب امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر «محمد پاکپور» به فرماندهی کل سپاه پاسداران، و سرلشکر «علی شادمانی» به فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء در کوتاه‌ترین زمان ممکن از سوی فرماندهی معظم کل قوا، حکایت از آن دارد که نظام مقدس جمهوری اسلامی گرچه از رفتن فرزندان عزیزش داغدار و مجروح است، اما از آنجا که نظامی ریشه‌دار است و از دیرباز فکر این مبادا کرده و موقعیت‌های کلیدی را به افراد گره نزده، چونان باقری و سلامی و حاجی‌زاده در خود کم ندارد، این است که به محض رفتن یکی از ایشان علَم او بر زمین نمی‌ماند و همرزم دیگری آن را بر دوش می‌گیرد و به قوت و قدرت قبل به پیش می‌تازد. تا باز تداعی‌گر این مهم باشد که «گرگ‌ها خوب بدانند در این ایل غریب، گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز...»

رهبر انقلاب نیز در حکمی که به این مناسبت صادر کرده‌اند با مضمون مشابهی « ارتقاء مورد نیاز توانمندی‌ها و آمادگی‌های دفاعی امنیتی نیروهای مسلح و بسیج مردمی و امکان پاسخگویی بموقع و مؤثر به هر سطح و هر نوع از تهدیدات متوجّه نظام جمهوری اسلامی ایران با عمل انقلابی» را از فرماندهان جدید مطالبه کرده‌اند، و بی‌تردید ایشان که در سال‌ها در کنار همرزمان شهیدشان درمیدان مبارزه حضور داشته و تجربه‌هایی از جنس یاران سفرکرده‌شان دارند، امانت مذکور را به نیکویی به سرمنزل مقصود خواهند رساند.

موج محکومیت اقدام مذبوحانه و تروریستی دشمن صهیونیستی و تأکید بر پاسخ قاطع و پشیمان‌کننده نظام، از سوی همه مقامات و شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی با گرایش‌های گوناگون نیز همه حکایت از انسجامی ملی دارد که عزم کرده این داغ بر دل نشسته را عاملی برای تقویت و وحدت داخلی تبدیل کرده و به انتقامی سخت بدل کند و داغ سست شدن مسیر ملت و دست فروشستن از آرمانی که این شهدای عزیز جان بر سر آن نهاده‌اند را بر دل تروریست‌ها بگذاریم. باذن‌الله

برای دریافت آخرین اخبار سیاسی خوشه خبر کلیک کنید

1 روز پیش

دسته‌بندی‌ها