به گزارش سیاست خارجی >>ایرنا، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در چند روز اخیر بارها به ظن خود درباره تبعات عدم پذیرش غنی سازی صفر در ایران هشدار داده و در آخرین نمونه شامگاه گذشته (جمعه ۱۶ خرداد ) مدعی شد: « ایرانیها غنیسازی نخواهند کرد. اگر این کار را انجام دهند، مجبور خواهیم شد راه دیگر را در پیش بگیریم و من واقعا نمیخواهم از آن روش استفاده کنم، اما چارهای نخواهیم داشت. هیچگونه غنیسازیای وجود نخواهد داشت.»
بلندشدن صدایی متفاوت از دیپلماسی در برابر ایران در واشنگتن و عدم برگزاری دور ششم مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و ایالات متحده، برخی رسانهها و چهرههای رسانه ای مطرح آمریکا را بر آن داشته تا نسبت به حضور چهره های جنگ طلب در کنار ترامپ هشدار دهند. در آخرین این موارد ، تاکر کارلسون، مجری و تحلیلگر سیاسی شناختهشده، >>در پستی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس، با انتقاد شدید از «مارک لوین» روزنامه نگار و وکیل آمریکایی و عضو پیشین هیات مشورتی وزارت امنیت داخلی آمریکا، او را به لابیگری برای جنگ با ایران در کاخ سفید متهم کرد.
کارلسون نوشت: لوین که هیچ قصدی برای مشارکت در جنگ ندارد، خواستار اعزام سربازان آمریکایی برای این منظور است و ادعا میکند ایران تنها چند هفته با ساخت سلاح هستهای فاصله دارد. کارلسون این ادعاها را «دروغ» خواند و تأکید کرد هیچ اطلاعات معتبر و قابل اعتمادی وجود ندارد که نشان دهد ایران در حال ساخت بمب هستهای است یا برنامهای برای آن دارد. وی افزود: «اگر دولت آمریکا میدانست ایران چند هفته با دستیابی به سلاح هستهای فاصله دارد، همین حالا در جنگ بودیم.»
در همین راستا، The American Conservative یک مجله و وبسایت خبری و تحلیلی که از منظر محافظهکاری سنتگرا و غیرنئوکان، به بررسی سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده میپردازد اما برخلاف بسیاری از رسانههای محافظهکار جریان اصلی که به نئومحافظهکاری (neoconservatism) گرایش دارند، منتقد سرسخت سیاستهای جنگطلبانه و مداخلهجویانه آمریکا در خاورمیانه و سایر نقاط دنیاست به بررسی اظهارات تاکر کارلسون که لابیگری برای جنگ با ایران را خیانت به رایدهندگان به ترامپ دانسته، پرداخته است. در این گزارش با عنوان «تاکر کارلسن درباره ایران و مارک لوین حق دارد» آمده است: اگر برنامهی «زندگی، آزادی و لوین» در فاکس نیوز را تماشا کنید، احتمالا مجری آن، مارک لوین، در حال خطابه درباره ایران و تهدیدی که برای تمدن بشری دارد، باشد. جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای – شاید از طریق سرنگونی کل رژیم در تهران – از پروژههای شخصی مورد علاقه لوین بوده است، از همان زمانی که انسانها شروع به نفس کشیدن کردند. حساب ایکس او هم پر از مطالب مربوط به ایران است، معمولاً با محوریت فوریت تهدید هستهای ایران، لزوم عملیات نظامی برای متوقفکردن برنامه بمبسازی تهران، و اینکه رهبران ایران میخواهند همه چیزهایی که ما برایشان ارزش قائلیم را نابود کنند.
در ادامه این گزارش آمده است: لوین اخیراً حتی فراتر رفته و در برنامه یکشنبهاش گفت: «از هر نظر که نگاه کنیم، ایران حالا یک سلاح هستهای دارد.» نتیجهگیری قاطعانهاش بر اساس ارزیابیهای جامعه اطلاعاتی آمریکا نبود – چراکه دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا چنین ادعایی نکرده – بلکه بر اساس مجموعهای از گزارشهای خبری بود که اتفاقاً چنین چیزی هم نگفتهاند. در واقع، آن گزارشها صرفاً چیزی را تأیید میکنند که تحلیلگران از قبل میدانستند: ایران در حال افزایش ذخایر اورانیوم با غنای نزدیک به سطح تسلیحاتی است، در حالی که مذاکرات با آمریکا هنوز ادامه دارد. او همچنین به یک گزارش مشکوک اطلاعاتی استرالیا استناد میکند که با ارزیابیهای واشنگتن در تضاد است که تاکید دارد «تهران برنامه فعالی برای ساخت سلاح هستهای ندارد».
این سایت تحلیلی آمریکایی مینویسد: البته لوین تنها فرد تندرو درباره ایران نیست که تلاش میکند دیپلماسی دولت ترامپ با تهران را تخریب کند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش (که توسط ترامپ اخراج شد، گرچه خودش میگوید استعفا داد)، دو دهه اخیر زندگیاش را وقف تغییر رژیم در ایران کرده است. بولتون از سال ۲۰۰۷ خواهان بمباران ایران بود، در سال ۲۰۱۵ مقالهای در نیویورک تایمز نوشت که همان را پیشنهاد میداد، و زمانی که در کاخ سفید مسئول شد، از معماران سیاست «فشار حداکثری» ترامپ بود. هنوز هم در مصاحبههای مختلف توضیح میدهد چرا اصلاً نباید با ایرانیها صحبت کرد. الیوت آبرامز، دیگر مقام امنیتی دولت اول ترامپ، نیز نظر مشابهی دارد که هر چیزی غیر از تسلیم کامل ایران در برنامه هستهای و تغییر ۱۸۰ درجهای در سیاست خارجی این کشور غیرقابلقبول است.
در این میان، تاکر کارلسون، چهره پیشین فاکس نیوز که هنوز در اطراف ترامپ نفوذ دارد، اخیراً صبرش به سر آمده. او روز چهارشنبه در ایکس (توییتر) پستی بلند منتشر کرد و با شور و حرارت توضیح داد که لوین و سایر جنگطلبان نهتنها بهشدت در اشتباهاند، بلکه عمداً دروغ میگویند تا ترامپ را به آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه بکشانند. این بخش از نوشتهاش بهویژه قابلتوجه است که هیچ اطلاعات معتبر و قابلاتکایی وجود ندارد که نشان دهد ایران در آستانه ساخت بمب است یا حتی چنین برنامهای دارد. هر کس خلاف این را بگوید یا نادان است یا دروغگو. اگر دولت آمریکا واقعاً میدانست ایران تا چند هفته دیگر بمب میسازد، ما همین حالا در حال جنگ بودیم.
در ادامه، نویسنده گزارش تحلیلی The American Conservative می افزاید: از دید یک ناظر بیرونی، نمیتوانم تأیید کنم که آیا واقعاً لوین در گوش ترامپ زمزمه میکند یا خیر اما میتوانم بگویم که از نظر محتوایی، کارلسون کاملاً درست میگوید: ترامپ به هیچوجه نباید در این موضوع با لوین مشورت کند. همین موضوع درباره بولتون، تام کاتن، مایک پومپئو و هرکس دیگری که تصور میکرد فقط با چماق میتوان ایران را به زانو درآورد نیز صدق میکند.
سه نکته مهم وجود دارد: اول، اگر بخواهیم محترمانه بگوییم، مشورت گرفتن ترامپ از این افراد مثل این است که مدیرعامل جیپی مورگان، جیمی دایمون، بخواهد از مایک تایسون مشاوره مالی بگیرد. ممکن است بیرحمانه به نظر برسد، اما مبتنی بر واقعیت و سوابق عمومی است. همه این افراد ترامپ را تشویق کردند تا از توافق هستهای (برجام) خارج شود، به این امید که توافق بهتری حاصل خواهد شد. استدلالشان دو بخش داشت: (۱) برجام توافق بدی بود که امتیازات زیادی به ایران داد، و (۲) ایران بهدلیل فشار تحریمها به پای میز مذاکره بازخواهد گشت.
اما همه دیدیم که چه شد؛ ایران در برابر فشار اقتصادی، مقابله کرد. مشخص بود که کشوری مثل ایران – با سابقه تاریخی، غرور ملی، و قرار داشتن در منطقهای بیثبات – به این راحتی تسلیم نخواهد شد. نتیجهاش هم خروج تدریجی ایران از چارچوب برجام، افزایش غنیسازی و محدودکردن نظارتها بود. خلاصه اینکه ترامپ در دولت اولش به توصیه تندروها گوش داد و وضعیت بدتر شد. حالا با دانستن اینها، چرا باید دوباره به حرفشان گوش کند؟
این گزارش می افزاید: دوم، باید بدانیم که لوین و دوستانش نه دیپلماسی و نه توافق میخواهند. آنها اصلاً به مذاکره با ایران باور ندارند. نشستن پشت میز با دشمن برایشان مثل شکستخوردن از قبل است. البته این تفکر فقط مخصوص آنها نیست؛ در واشنگتن افراد زیادی دیپلماسی را با ضعف یا تسلیم اشتباه میگیرند. درحالیکه در واقعیت، دیپلماسی ابزار اصلی مدیریت بحرانهاست، همان کاری که نیکسون با چین، ریگان با شوروی، و خود ترامپ با حوثیها کرد. رد کردن مذاکره، یعنی یکی از ابزارهای مهم سیاست خارجی را کنار بگذاریم.
سوم، فرض کنیم دیپلماسی شکست بخورد و حمله نظامی به گزینه اول دولت ترامپ تبدیل شود. آیا این راهکار نتیجهای خواهد داشت؟
ممکن است بخشی از تأسیسات هستهای ایران نابود شود، دانشمندان کشته شوند و توان غنیسازی آسیب ببیند اما این راهحل شبیه چسب زدن به بیماری است که به دستگاه تنفس نیاز دارد. در بهترین حالت، فقط تأخیری کوتاه ایجاد میکند، بسیار کوتاهتر از آنچه حتی یک توافق ناقص به همراه دارد. ایران احتمالاً این تأسیسات را دوباره، عمیقتر و پنهانتر بازسازی میکند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم بعد از حمله آمریکا احتمالاً از ایران اخراج میشود و دیگر امکان نظارت نخواهد داشت. تهران که تاکنون وارد مسیر تسلیحاتی نشده، ممکن است به این نتیجه برسد که تنها راه جلوگیری از حمله دیگر، دستیابی به بازدارندگی هستهای است. در این میان حتی به تلافیجویی ایران هم نپرداختیم. حمله موشکی به پایگاههای آمریکا در خاورمیانه، حملات به نفتکشها و پالایشگاهها همگی محتملاند. با حضور دائمی حدود ۴۰هزار نیروی آمریکایی در منطقه، ایران اهداف زیادی در دسترس خواهد داشت.
در پایان این گزارش آمده است: در نتیجه، اگر ترامپ به دنبال مشاوره درست است و قرار است بین مارک لوین و تاکر کارلسون انتخاب کند، باید کارلوسن را انتخاب کند.