در نگاه نخست، باجنیوزها همان رسانههایی هستند که به مدد فناوریهای جدید و با شعار آزادی بیان، اما در عمل با هدف کسب منفعت شخصی یا سازمانی، وارد میدان رسانهای میشوند، آنها در جستوجوی حقیقت و عدالت نیستند، آنچه میطلبند، امتیاز است؛ خواه در قالب پول، خواه تبلیغ، خواه رانت و خواه سکوت طرف مقابل.
>>رسانهنماها در غیاب شفافیت رشد میکنند
هر چند وقت یکبار در لابلای اخبار از رصد این کانالها توسط مراجع مربوطه شنیده میشود و حتی گاهی برای تخلفات ، حکم قضایی میگیرند، اما نبود شناسنامه مشخص برای بسیاری از کانالها، صفحات و خروجیهای خبری در فضای مجازی و فقدان سازوکار شفاف پاسخگویی در سازمانها، فضایی فراهم کرده تا باجنیوزها رشد کرده و حتی برای خود مشروعیتسازی کنند و گاهی سازمانها را به پاسخگویی در برابر خود وادار سازند.
این رسانهنماها گاهی با نام و اغلب بدون نام و نشان رسمی، بیآنکه تابع اصول حرفهای، اخلاق رسانهای یا مسئولیت حقوقی باشند، دست به انتشار محتوایی میزنند که نیمی واقعیت و نیمی دیگر شایعه یا اغراق است. سلاح آنها، ترکیب فریبندهای از واقعیت و تحریف است؛ روایتی که در ظاهر واقعی جلوه میکند، اما در باطن، حامل تهدید، ترس یا فشار است.
>>از تولید بحران تا پیشنهاد معامله
الگوی رایج باجنیوزها ساده اما مؤثر است: ابتدا با انتشار محتوایی جنجالی یا مشکوک، بحرانآفرینی میکنند و سپس در قالب «پیشنهاد همکاری» یا «تبلیغ مثبت» وارد مذاکره میشوند. برخی نیز با تماس مستقیم، پیامهای غیررسمی یا واسطهگری، خواهان حذف یا تغییر محتوا در قبال امتیاز مالی یا تبلیغاتی میشوند، این روشها بهصورت تدریجی، امنیت روانی جامعه را فرسایش میدهد و اعتماد مردم به رسانهها را تحلیل میبرد.
>>برجستهسازیِ حاشیهها بهجای پیگیری اصل مسائل
یکی از تکنیکهای رایج باجنیوزها، برجستهسازی اخباری است که از درجه اهمیت چندانی برخوردار نیستند، آنها با انتخاب موضوعات سطحی یا جزئیاتی که معمولاً در اولویت افکار عمومی قرار ندارند، سعی میکنند عملکرد یک سازمان یا فرد را زیر سؤال ببرند و حاشیهسازی کنند. در حالیکه در همان زمان، موضوعات بسیار مهمتر، قابل پیگیریتر و تأثیرگذارتر در حوزه همان سازمان یا فرد وجود دارد که بهصورت تعمدی نادیده گرفته میشود. این تکنیک، مخاطب را از مسائل اساسی منحرف کرده و بهگونهای میدان را برای معاملهگری باز میگذارد.
>>افکار عمومی، قربانی بیپناه این میدان
بزرگترین قربانی باجنیوزها، افکار عمومی است، مخاطبانی که با اعتماد به رسانه، به خبر واکنش نشان میدهند، اغلب قادر به تشخیص منابع معتبر از جعلی نیستند، گاهی سواد رسانهای پایین، وابستگی احساسی به روایتها و قدرت الگوریتمهای شبکههای اجتماعی در برجستهسازی محتوا، باعث میشود که هر روایت نادرستی بتواند موجآفرینی کند.
>>رابطه ناسالم رسانه و سازمان؛ آغاز انحراف
یکی از ریشههای رشد باجنیوزها، رابطه ناسالم میان برخی رسانهها و سازمانها است. زمانیکه رسانهای، بهواسطه دریافت امتیاز یا ارتباط پنهان، به سازمانی وابسته شود، ناخواسته تیغ نقدش کند میشود. این وابستگی، حتی اگر در قالب رپرتاژ یا همکاری محتوایی باشد، چنانچه شفاف و تعریفشده نباشد، مرز حرفهایگری را مخدوش میکند.
باید میان «تولید محتوای تبلیغاتی شفاف» که با قرارداد و اطلاع مخاطب صورت میگیرد و «وابستگی پنهان» که رسانه را از نقد آزادانه بازمیدارد، تفاوت قائل شد. رسانهای که بهدلیل حمایت مالی یا ارتباط خاص با یک سازمان، از نقد آن خودداری میکند، در واقع به یکی از حلقههای زنجیره باجنیوزها بدل میشود؛ حتی اگر ظاهر حرفهای داشته باشد.
>>رسانه آزاد، وابسته نمیشود
ارتباط رسانه با سازمانها باید شفاف، مشخص و مستقل باشد. رسانه نباید به هیچ دلیلی – اعم از مالی، تبلیغاتی، حمایتی یا سیاسی – وامدار سازمانی شود، چراکه همین وابستگی، زمینهای برای انتظارِ «قلم زدن به نفع سازمان» را ایجاد میکند. رسانهای که آزادیاش در گرو حمایت باشد، دیگر دیدهبان جامعه نیست، بلکه صدای سفارشدهنده است.
>>شفافیت، سواد رسانهای و پاسخگویی؛ سپرهای مقابله
مقابله با باجنیوزها نه از مسیر فیلترینگ و سرکوب، بلکه با تقویت شفافیت نهادی، آموزش سواد رسانهای به مردم، و روایتگری پیشگیرانه در رسانههای رسمی ممکن است. سازمانهایی که در انتشار دادههای عملکردی، پاسخ به نقدها و تعامل با افکار عمومی پیشرو هستند، کمتر در دام باجنیوزها میافتند.
در این مسیر، مسئولیت رسانههای حرفهای نیز سنگین است، آنها باید مرز خود را با رسانهنماها شفاف کنند، به تقویت جریان آزاد و سالم اطلاعرسانی بپردازند و روایتهای انحصاری یا مسموم را به چالش بکشند.
>>سخن پایانی
باجنیوزها نه خبرنگارند، نه کنشگر رسانهای؛ آنها سوداگران روایتاند. تنها با رسانهگری مستقل، پاسخگویی سازمانی، به موقع و شفاف و ارتقای فهم عمومی میتوان این زخم پنهان را درمان کرد.
رسانهای که آزادانه مینویسد، نباید در زنجیره وابستگی گرفتار شود؛ حتی اگر در کوتاهمدت سودی نصیبش شود، در بلندمدت اعتماد عمومی را از کف خواهد داد.
*مدرس و پژوهشگر رسانه