پنج‌شنبه، 01 خرداد، 1404

«اوشین»؛ رنج و فقر ژاپنی و خیابان‌هایی که خلوت می‌شد

قصه‌هایی که براساس واقعیت شکل گرفته و قهرمان آن صرفا براساس تخیل محض نویسنده خلق نشده‌اند، جذابیت‌های زیادی برای مخاطبان فیلم‌ها و به ویژه سریال‌ها دارد. چرا که مخاطب به راحتی با آنها ارتباط برقرار کرده و می‌تواند خود را به جای آنها تصور کند. به ویژه در ژانر ملودرام که قالبی فوق‌العاده مناسب برای روایت قصه‌های اینچنینی به حساب می‌آید.

در ملودرام، فضا برای گسترش عرضی قصه کاملا باز بوده و داستان‌های فرعی هم نقش مهمی در آن به عهده دارند. اصطلاح «خیابان خلوت کن» اصطلاحی آشنا برای مخاطبان دو شبکه تلویزیونی دهه شصت ایران به حساب می‌آید. چرا که در دوره کمبود برنامه‌های سرگرم‌کننده، سریال‌ها حکم آب حیات را داشته و بیش از حد تصور امروزی مورد توجه و اقبال عمومی قرار می‌گرفتند.

اوشین در مقام قهرمان سریال، شخصیتی محکم، استوار و خلل‌ناپذیر دارد که مخاطب را به همذات‌پنداری با خود وادار می‌کند

از سریال‌های خارجی تا اندک تولیدات داخلی دو شبکه مذکور که حتی تعدادی از آنها جریان‌ساز شده و جامعه را تحت تاثیر خود قرار دادند. ژاپنی‌ها سهم عمده‌ای از برنامه‌های تلویزیونی دهه شصت از انیمیشن تا فیلم و سریال را به خود اختصاص داده و به اصطلاح آن را قبضه کرده بودند. اما از بین آنها سریال «سال‌های دور از خانه» به کارگردانی سوگاکو هاشیدا به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفته و تا جایی پیش رفت که ساعت ۹ شب شنبه‌ها، خیابان‌ها کاملا خلوت می‌شدند.

آن هم به مدت دو سال که پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، همچنان رکوردی دست نیافتنی به نظر می‌رسد. در سریال‌هایی از این دست، به مرور نام سریال فراموش شده و اغلب مخاطبان آن را به نام قهرمان‌اش می‌شناسند. اتفاقی که در رابطه با سال‌های دور از خانه نیز رخ داده و همچنان مخاطبان آن سال‌ها آن را به نام اوشین می‌شناسند.

هاشیدا و نویسندگان این سریال، فیلمنامه را براساس زندگی زنی به نام کاتسو وادا بنیانگذار یکی از فروشگاه‌های زنجیره ای ژاپن و زندگی سختی که در کودکی و نوجوانی داشته نوشته‌اند. قصه پرفرازونشیبی که برای مردم ژاپن پس از پایان جنگ دوم جهانی الهام‌بخش بوده و همواره به دیده احترام به آن نگریسته‌اند. سال‌های دور از خانه از جایی کلید می‌خورد که اوشین تاناکورای مسن به جای شرکت در جشن افتتاحیه هفدهمین شعبه فروشگاه خود، دست به سفری ناگهانی به یاماگاتا می‌زند.

کای نوه اوشین که بخشی از داستان زندگی‌اش را شنیده، خود را به یاماگاتا رسانده و با مادربزرگ در این سفر همراه می‌شود. شیوه‌ای که نویسندگان سریال برای روایت انتخاب کرده‌اند، شیوه‌ای امتحان پس داده و کاملا متناسب با داستان پروپیمانی است که در اختیار دارند. قصه از سال ۱۹۸۳ و با یک فلاش‌بک طولانی آغاز شده و همراه اوشین به کودکی سرشار از رنج و محنت او می‌رویم. در خانواده‌ای کشاورز و تهیدست که حتی غذای کافی برای سیر کردن شکم فرزندانشان ندارند. فرستادن اوشین به جایی دور از خانه برای کارگری، نقطه عطف این بخش به حساب می‌آید که مخاطب خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ماجراهای بخش کودکی اوشین، تلخ و تکان‌دهنده از کاردرآمده و سرشار از داستان‌های فرعی و شخصیت مکمل‌های کار شده است. اتهام دزدی به او و فرار از خانه‌ ای که در آن کار می‌کرده، عطف بعدی است که او را در یخ و برف گرفتار می‌کند. اما سرانجام توسط شونساکو سرباز فراری ارتش امپراطوری ژاپن از مرگ نجات پیدا می‌کند. قصه اوشین همچون پاورقی‌های مجلات قدیمی در دهکده شونساکو ادامه پیدا کرده اما با لو رفتن شونساکو و کشته شدن‌اش توسط سربازان ارتش، اوشین بار دیگر به دهکده خود بازمی‌گردد.

رفتن او به شهری دیگر برای کارگری، قصه را به سمت و سوی تازه‌ای برده و شانس بیشتری برای رسیدن به زندگی بهتر را در اختیارش قرار می‌دهد. با وارد شدن اوشین به نوجوانی، نقطه عطف دیگری براساس یک تصادف شکل گرفته و او را با مردی جوان به نام کوتا آشنا می‌کند. در حالی که دوست‌اش کایو هم به کوتا علاقه مند شده و در نهایت این علاقه سرانجام تلخی را برای اوشین رقم می‌زند. آشنایی او با خانم هاساگاوا که آرایشگر است، مرحله دیگری از زندگی اوشین را رقم می‌زند که در نهایت به ازدواج او با ریوزوی پارچه فروش ختم می‌شود.

نکته مهمی که در این روایت طولانی و پرپیچ و خم سریال به چشم می‌خورد، فرازوفرودهایی از جنس خود زندگی است که البته مایه‌های غلیظی از سانتی‌مانتالیسم به آن اضافه شده است.

در عین حال اوشین در مقام قهرمان سریال، شخصیتی محکم، استوار و خلل‌ناپذیر دارد که مخاطب را به همذات‌پنداری با خود وادار می‌کند. در لایه‌های زیرین فیلمنامه، با نظام سفت و سخت ارباب رعیتی حاکم بر ژاپن قدیم آشنا می‌شویم که کشاورزان را تحت استعمار خود قرار داده و بخش مهمی از فقر خانواده اوشین از آن نشات گرفته است. از طرف دیگر، سال‌های دور از خانه پر از داستانک‌هایی است که شخصیت‌های مکمل رنگارنگی را درون خود جای داده است.

شخصیت‌هایی که هر یک به نوعی روی زندگی اوشین تاثیر گذاشته و او را به زنی جسور و تحسین‌برانگیز تبدیل می‌کند. در عین حال، هاشیدا از زلزله هولناک توکیو و نیز وقوع جنگ دوم جهانی هم به سادگی عبور نکرده و از آن به عنوان نقاط عطف کلیدی بهره گرفته است.

سریال‌هایی از این جنس که در قسمت‌های متعدد ساخته می‌شوند، نیاز به بازیگرانی کاملا متناسب با نقش‌ها دارند. اتفاقی که در سال‌های دور از خانه رخ داده و هر سه بازیگر نوجوانی، جوانی و کهنسالی اوشین کاملا در جان بخشیدن به آن موفق عمل کرده‌اند.

البته نباید از دوبلاژ موفق این سریال هم به سادگی عبور کرد که نقش مهمی در هر چه بیشتر دیده شدن آن در ایران داشته است.

از میان بازیگران این نقش در سه برهه زمانی، می توان به «آیاکو کوبایاشی» اشاره کرد که کودکی اوشین را بازی کرده است. او به تازگی در سفری که به ایران داشته در برنامه «۱۰۰۱» محصول شبکه نسیم حضور پیدا کرده است. حضوری که می‌تواند خاطرات زیادی را برای تماشاگران سریال خیابان خلوت کن دهه شصت زنده کند.

محسن کیایی در هفتادو دومین قسمت از «۱۰۰۱» میزبان آیاکو کوبایاشی، بازیگر نقش کودکی‌های شخصیت معروف اوشین در سریال «سال‌های دور از خانه» و مریم شیرزاد، دوبلور این شخصیت است.

این قسمت از «۱۰۰۱» پنجشنبه اول خرداد ماه ساعت ۲۲:۳۰ روی آنتن شبکه نسیم می‌رود و به عدد ۶۰ اختصاص دارد.

* منتقد سینما و تلویزیون

14 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها