>>به گزارش ایرنا، قلبم چون بسیاری از عاشقان اصفهان برای این شهر که پاره جان وطن است میتپد و اولین باری که با رضا اسلامی درباره پیشروی فرونشست زمین در عمق جسم و جان این شهر گفت و گو کردم، آنچنان قلبم از درد رنج اصفهان فشرده شد که یارای نوشتن >>گزارش این شرایط اسفناک را نداشتم اما رسالت من و همکارانم آگاهی رسانی و شفاف سازی است و از این رو باید عمق این ماجرا را در تولیدات رسانهای برای استمداد و نجات اصفهان بازنمایی میکردم.
فریاد را اما مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان میزد؛ فریاد برای نجات اصفهان. فریاد برای شهر موزه ای که بارگذاری های خارج از توان زاینده رود، توسعههای ناپایدار در صنعت و کشاورزی و برداشتهای بیرویه از آبخوان، آن را بر لبه پرتگاه فرونشست نشانده است.
پیش از این عمق و ابعاد بحران فرونشست زمین در اصفهان شفاف سازی نشده بود اما رضا اسلامی مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان معتقد بود این موضوع آینده زیست پذیری اصفهان را به شدت تهدید میکند و کتمان آن فقط شرایط را بدتر خواهد کرد؛ نظر کارشناسی او این بود که اگر زاینده رود جریان دائم نداشته باشد، همچنان که کسری آبخوان دشت اصفهان جبران نشود و بر ته ماندههای ذخایر آبهای زیرزمینی دست درازی شود، زمان چندانی تا مرگ این آبخوان و پایان زیست پذیری خطه اصفهان نخواهیم داشت؛ شرایطی که اگر بر جان این شهر مستولی شود، جریان زایندهرود هم دیگر نخواهد توانست نفسهای اصفهان را دوباره برگرداند.
پنج سال از فریادهای بی مهابای رضا اسلامی گذشته، او دیگر بر کرسی مدیر کلی تکیه ندارد و زاینده رود هم به رغم برخی تلاشها برای تجدید منابع آبی همچون گذشته خشک است. شرایط آبخوان اصفهان بحرانی شده و فرونشست کماکان حیات شهر را تهدید می کند.
اسلامی حالا کمتر با رسانهها صحبت میکند اما فریاد خاموش است. به واقع رسانهها و مسوولان از فریادهای او بیدار شدند و حالا همه در یک پیکر، صدای او هستند.
پیشتر بسیار با اسلامی گفتوگو کرده بودم و بارها همپای او و هم اندیشانش چون حسین حجتی مدیر وقت دفتر منطقه ای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی اصفهان و بهرام نادی، متخصص ژئو تکنیک و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد راهی مناطق مختلفی چون بناهای تاریخی اصفهان شده بودم تا به عنوان یک خبرنگار به صورت میدانی عوارض فرونشست را بر پیکر رنجور اصفهان ببینم و به همراه عکاس خوب >>ایرنا، زهرا باغبان، >>گزارشهای چندرسانه ای تهیه کنم.
این بار هم برای گفت و گو با او به ساختمان صنعت، معدن و تجارت اصفهان رفتم. کنج اتاقی در انتهای طبقه سوم، میز و صندلی محقری دارد و مثل همیشه صاف و صادق، به همان صفا و صمیمت گذشتهاش از من استقبال میکند.
بهار به نیمه رسیده اما زبانههای گرم تابستان، خودش را در اردیبهشت نشان میدهد. اتاق آقای اسلامی گرم است و به پیشنهاد همکار او برای رهیدن از گرمای اتاق و انجام گفت و گو به میز و صندلی کنار پنجره هدایت میشویم.
اسلامی روی صندلی همکارش مینشیند، یک صندلی بزرگ و راحت درست در مقابل میز و صندلی محقر خودش. دستانش را برهم می پیچاند و با چشمانی که میخندد، اشاره به صندلی دارد و میگوید: این صندلی را میبینید؛ خیلی دوست داشتنی ست و اگر به آن عادت کردی دیگر نمیتوانی از روی آن بلند شوی. به خاطرش سکوت هم خواهی کرد؛ برای داشتنش باید از قید خیلی چیزها بگذری.
_ شما که آن را واگذار کردید!
بله. من آدم نشستن روی این صندلی نبودم. میدانی کار میکردم؛ خیلی کم پیش میآمد در اتاقم باشم. همیشه در دشت ها و مناطق مختلف آواره رصد و پایش عوارض فرونشست بودم. خاطرم هست که کسانی به من میگفتند تو برای اصفهان جز گریه و پریدن از این شکافها و فروچالههای فرونشستی چه کردی؟! قلبم از این بیمهریها آزرده است اما از اینکه گویای حقیقتی خاموش زیر پوست شهر بودم آسوده خاطرم.
_ شما اصالتاً اهل کجا هستید؟ در کجا متولد شدهاید و چه شد که در اصفهان مستقر شدید؟
من اصالتاً اهل یکی از روستاهای نائین به نام مُشکِنان هستم. در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۵۴ به دنیا آمدم. در جامعهای بزرگ شدم که نمیتوان گفت فقیر بودیم، اما شرایطمان در سطح متوسط رو به پایین بود. پس از آنکه در آزمون ورودی دبیرستان قبول شدم، وارد دبیرستان نمونه طالقانی در اصفهان شدم. از آن زمان دیگر تقریباً همیشه از خانواده دور بودم.
در دانشگاه با رتبه خوب و با عشق، رشته زمینشناسی را انتخاب کردم. واقعاً علاقه داشتم و با آگاهی انتخاب کردم. بعد از آن دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران گذراندم و وارد سازمان زمینشناسی شدم.
وقتی وارد سازمان شدم، هنوز دفتر اصفهان راهاندازی نشده بود. در سال ۱۳۹۲ که سازمان تصمیم گرفت دفتر اصفهان را راهاندازی کند، رییس وقت سازمان زمینشناسی از من دعوت کرد که به اصفهان بازگردم. دفتر را در ساختمان ۲۲ بهمن راهاندازی کردیم؛ ۲ اتاق در اختیار ما قرار گرفت و از آنجا کار را آغاز کردیم.
_ چگونه شد که وضعیت فرونشست اصفهان برایتان دغدغه شد؟
ابتدا در دفترم به تنهایی کار میکردم. تجهیزات خاصی نداشتم. فقط ۲ اتاق و بعدها چند دانشجوی علاقهمند به زمینشناسی داشتیم که از راهاندازی این رشته در اصفهان خوشحال بودند.
از همان زمان دغدغهای ذهنم را مشغول کرده بود. پیش از ورودم به سازمان، میدانستم که دشتهای اصفهان با پدیده فرونشست درگیر هستند اگرچه شدت بحران را درک نکرده بودم اما با توجه به کارهایی که در گروه ژئودینامیک سازمان زمینشناسی انجام داده بودم، میدانستم وضعیت خوبی در انتظار نیست.
در آذر ۱۳۹۲ طرحی را به مدیریت بحران استانداری ارائه کردیم تا بتوانیم وضعیت فرونشست زمین را در مناطق شهری اصفهان، نجف آباد، لنجان، مبارکه و دشت مهیار با ساخت و نصب ۴۸ ایستگاه GPS دو فرکانسه رصد کنیم.
هزینه این طرح یک میلیارد ریال بود که با توجه به شرایط بودجه سازمان زمین شناسی بنا بود به صورت مشارکت ۵۰ درصدی با استان انجام شود اما متاسفانه این طرح بایگانی شد.
همزمان طرحی به مدیریت بحران استان مبنی بر نصب ۲۴ ایستگاه GPS روی پلهای تاریخی اصفهان از جمله پل خواجو، سیوسهپل، پل جویی، پل فلزی و حتی پل شهرستان پیشنهاد شد تا نشست این سازهها بررسی شود.
پیشنهاد من برای اجرای این طرح، مشارکت سازمان زمینشناسی و همچنین میراث فرهنگی استان بود.
_ تا جایی که خاطرم میآید این طرحهای شما پذیرفته نشد، چرا؟ نتوانستید مسوولان مربوطه را متقاعد کنید؟
این پیشنهادات هیچکدام اجرا نشدند و مورد پذیرش استان قرار نگرفتند. من اسناد این موضوعات را در اختیار دارم.
در آن دوران فرونشست برای مدیریت استان تا این اندازه جدی نشده بود و کسی در اصفهان نبود که مرا برای پایش وضعیت فرونشست اصفهان حمایت کند. بنابراین بیشتر به استانهای مجاور مثل فارس میرفتم.
شیراز، مدیر برنامه و بودجهای داشت که زمینشناس بود و حمایتهای خوبی هم میکرد.
با استفاده از همین ارتباطات و تخصصم در گروه ژئودینامیک، به دشت های ششده قرابلاغ و مرودشت رفتیم، دستگاه GPS نصب و پایشها را آغاز کردیم. از اصفهان سوار اتوبوس میشدم و میرفتم فقط برای نصب دستگاهها، چون به کار مسلط بودم و آنها نیز از من خواسته بودند که این کار را انجام بدهم.
در استان فارس، بحران فرونشست زمین برایشان مهم شده بود. در حالی که مشکلات آنها به مراتب کمتر از مناطقی مثل مهیار و طاهرآباد در اصفهان بود، اما آنها نسبت به فرونشست حساسیت بیشتری داشتند.
_ پایشهای شما از وضعیت فرونشست دشت اصفهان برخوار و همچنین سایر دشتهای استان بیشتر شد؛ با توجه به امکانات محدودی که داشتید چگونه توانستید به بررسی ها و پایشها ادامه بدهید.
در سال ۹۷ یا ۹۸، جلسهای در مدیریت بحران پدافند غیرعامل برگزار شد که آقای خادمزاده، رییس وقت اداره مدیریت بحران و پدافند غیرعامل اداره کل راه و شهرسازی استان و همینطور آقای حسین حجتی مدیر دفتر منطقه ای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی اصفهان در آن حضور داشتند. با تشریح شرایط فرونشست اصفهان برای آنها متوجه شدم حساسیت موضوع را به درستی درک کردهاند.
به لطف حمایتهای این ۲ بزرگوار، خودرویی در اختیار من قرار داده شد تا بتوانم به مناطق مختلف بروم. از این رو بیشتر اوقات بخصوص پنجشنبه و جمعهها در اتاقم نبودم و وقتم به پایشها میگذشت؛ به مرور و با ادامه کار متوجه شدم که وضعیت بسیاری از مناطق اصفهان مثل کُمشچه و فرودگاه تا چه اندازه بحرانی است.
هرجایی که پایم را میگذاشتم مثل فرودگاه، دشت مهیار، مُغار، بادرود، اردستان، طاهرآباد، سَن سَن و آبشیرین، همه و همه مثل جیگر زلیخا پاره پاره بودند و وضعیتی بسیار بحرانی داشتند.
انواع مختلف ترکها و عوارض فرونشستی را در این مناطق می توانستید ببینید. کار ما اینگونه شده بود که صرفاً برای رصد و بررسی این عوارض به این مناطق میرفتیم.
- عکسهای زیادی از شما دیدهام که در دل زمین و فروچالهها هستید؛ هیچگاه احساس خطر نمیکردید؟
با نشستن پشت میز نمیشد کار کرد؛ باید وضعیت دشتها و مناطق را میدانی بررسی میکردیم.
یکبار در کویر مُغارِ اردستان گم شدیم. یکسری ترکهای شش ضلعی منظم در عکسهای ماهوارهای در شمال کویر مغار توجه ما را جلب کرد و از این رو به اتفاق دکتر حجتی عازم آن منطقه شدیم. برای یافتن این عوارض در دل کویر پیش رفتیم و چنان وسعت این ترکها ما را مبهوت و متحیر کرده بود که وقتی به خودمان آمدیم، نفهمیدیم از کجا آمده بودیم و ماشین را کجا گذاشته بودیم.تا ساعت پنج در دل بیابان، تشنه و خسته و گم بودیم.
یکبار هم در مسیر برگشت از سمت مهیار به اصفهان یک ترک فرونشستی کنار جاده بود که توجه من را جلب کرد. به اتفاق آقای خادمزاده و دکتر حجتی برای این بازدید رفته بودیم.
در حال دادن گوشی موبایلم به آقای خادمزاده بودم که زیر پایم خالی شد و زمین مرا بلعید. اینها وحشتناک است؛ اگر شرایط برای دشت اصفهان هم همینگونه که هست پیش برود، هر لحظه میتوان انتظار داشت زیر پایمان خالی بشود.
یکبار دیگر هم در کاشان که به اتفاق صدا و سیما برای فیلمبرداری رفته بودیم در طاهرآباد در کنار یک ترک فرونشستی زیر پایم خالی شد و در عمق ۴ متری به خودم آمدم و دیدم فریادرسی ندارم.
نشست های سالهای اخیر و ایجاد شکافهای عمیق و بلعیده شدن اتوبوسهای شهری در خیابانهای اصفهان از جمله آپادانا شاهد این ادعاست که باید آنها را جدی گرفت.
_ از تهیه اطلس فرونشست اصفهان بگویید و اینکه عاقبت توانستید با ابزارهای دقیق، نرخ و شرایط این بحران را در اصفهان شفاف کنید.
پس از آنکه توانستیم توجه رسانهها و فعالان محیط زیست را نسبت به بحران فرونشست اصفهان جلب کنیم، دکتر شهیدی، رییس وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور از تهران به اصفهان آمد و از مناطقی مثل بیبی زینب در کاشان و طاهرآباد بازدید کرد. این بازدیدها منجر به مصوب شدن تهیه اطلس نقشه فرونشست اصفهان شد.
در این میان آقای شهبازی مدیر کل وقت دفتر مخاطرات زیست محیطی و مهندسی سازمان زمین شناسی نیز حمایت زیادی کرد و نیروهایی برای بررسی مناطق مختلف از جمله دشت مهیار، دشت بادرود و کاشان و دشت اصفهان - برخوار فرستاد.
به این ترتیب در اسفند ۱۳۹۸، نخستین نقشه از عمق فاجعه فرونشست اصفهان با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای تهیه شد. با رصدی که انجام داده بودیم، بیشینه نرخ نشست زمین در برخی مناطق شهری به ۱۸۴ میلیمتر رسیده بود.
این عدد پیشتر هم توسط سازمان نقشه برداری کشور اعلام شده بود اما کسی شاید اهمیت این مخاطره را درک نکرده بود. در واقع، هیچ مدیری نبود که به صراحت این موضوع را بیان و دنبال کند.
_ تهیه اطلس فرونشست اصفهان، بسیاری از کوشندگان محیط زیست را به تکاپو انداخت اما آیا مسوولان هم به همین اندازه متوجه عمق بحران شدند؟
حرف ما این بود که این نرخ نشست در اصفهان ، ۴۵ برابر حد مجاز جهانی و بحرانی است اما مسوولان بیتفاوتاند. رفتهرفته، رصد دشتهایی مانند نطنز، اردستان و گلپایگان نیز آغاز و اهمیت موضوع برای مسوولان آشکار شد. در این روند، رسانهها نقش بسیار موثری ایفا کردند.
_ نهادهایی چون اتاق بازرگانی هم به کمکتان آمدند و یک کمیته ویژه فرونشست اصفهان هم تشکیل شد.
بله، نظام مهندسی ساختمان اصفهان و اتاق بازرگانی نقش بزرگی در حمایتها داشتند. اتاق بازرگانی یک سالن را در اختیار ما قرار داد تا از آن برای دعوت از نهادهای مختلف استفاده کنیم. در این فضا توانستم نمایندگان مردم، مسوولان اداره آب، محیط زیست، جهاد کشاورزی و دیگر ارگانها را دعوت و آنان را از اهمیت موضوع فرونشست اصفهان آگاه کنیم.
اولین بار که با آقای حاجی دلیگانی نماینده مردم شاهین شهر، برخوار و میمه صحبت و خطر فرونشست زمین را مطرح کردم، به او گفتم که این خطر از بمب اتم هم بدتر است. هنوز هم معتقدم که این تهدید از بمب اتمی خطرناکتر است. با اتفاقاتی که در هیروشیما و ناکازاکی افتاد، زندگی افراد زیادی تحت تاثیر قرار گرفت با این وجود این مناطق همچنان روی پا هستند اما آبخوان دشتی که بواسطه فرونشست بمیرد دیگر قابل سکونت نیست.
این هشدار من را ایشان در مجلس فریاد زد و >>فیلمی که خبرگزاری ایرنا در رابطه با شرایط فرونشست اصفهان تهیه کرده بود را در مجلس برای به تصویر کشیدن این شرایط پخش کرد.
_ پایش فرونشست در مناطق مختلف اصفهان برای تعیین نرخ دقیق و چگونگی پیشروی آن چگونه پیش رفت؟ در همین پایش ها بود که نشان داده شد، فرونشست مثل یک هلال یا نعل اسب، از شمال اصفهان در حال پیشروی به جنوب این شهر است؟
بله . در سال ۱۴۰۰، با همکاری و حمایتهایی که از سوی نهادهای مختلف استان انجام شد، ایستگاههای جیپیاس را نصب کردیم تا بتوانیم تغییرات سطح زمین را به طور دقیق رصد کنیم.
۲۶ ایستگاه در مناطق مختلف از جمله فرودگاه، شاهین شهر، دولتآباد، اطراف پالایشگاه و محمودآباد نصب شدند. در همین راستا، فرودگاه اصفهان و دیگر نهادهای مربوطه، با حمایتهای خود این پروژه را امکانپذیر کردند. حتی پایگاه هشتم شکاری نیز در این زمینه کمک کرد. در مجموع، تمام استان بسیج شد تا رصدهای دقیق و علمی در خصوص فرونشست زمین انجام شود.
از خردادماه آن سال، اگر اشتباه نکنم، تا ۱۳ ماه بعد، ماه به ماه دادهها را جمعآوری کردیم و به رکورد ۲ میلیارد داده دست یافتیم. هر ماه، من پنج یا شش روز در مناطق مختلف میرفتم و دادهها را ثبت میکردم.
ایستگاههای جی پی اس با وسواس خاصی نصب شده بودند و هیچگونه خطایی در دادهها وجود نداشت، چرا که داده ماهواره ای نبود که نویزی به آن وارد شود.
_ همکاری فرودگاه با شما چگونه بود؟ وقتی عوارض فرونشست در فرودگاه رسانهای شد، واکنشهایی به دنبال داشت؟
فرودگاه با ما یک همکاری بزرگ کرد و هزینه های بتن ریزی و ساخت پنج ایستگاه در این عرصه را پرداخت کرد. ۲ ایستگاه در باند غربی و ۲ ایستگاه در باند شرقی و یک ایستگاه هم در وسط این ۲ باند برای رصد تغییرات زمین ساخته شد.
با رسانه ای و به تصویر کشیده شدن عوارض فرونشست در فرودگاه اصفهان به ما گفتند که شما موجب شدید سرمایه گذاری در اصفهان کمرنگ شود و همه اصفهان گریز بشوند اما ما تنها واقعیتها را گفتیم. درست مانند این بود که شما به یک بیمار بگویید که سرطان دارد تا برای درمان پیگیر شود.
در واقع، وقتی این هشدارها را دادیم، با این چالشها هم مواجه بودیم اما آنچه اهمیت داشت این بود که مردم و مسوولان متوجه شوند که یک بحران جدی وجود دارد که نمیتوان آن را انکار و کتمان کرد.
_ بعدها مطابق با تحقیقاتی که صورت گرفت اعلام شد نرخ فرنشست در اصفهان کاهشی شده است، یعنی از ۱۸۴ میلیمتر به عدد حدود ۱۵۶ میلیمتر در سال رسیده است؟ این موضوع در ظاهر خوشحال کننده به نظر میرسید اما گویا بیشتر زنگ خطر بوده، درست است؟
این موضوع برای ما بهعنوان کارشناسان یک زنگ خطر به شمار میرفت، زیرا هیچگونه فعالیت خاصی که باعث کاهش این نرخ شود، انجام نداده بودیم. در حقیقت، ما هیچ ابزار تغذیهای مثل چاههای مجازی برای تزریق آب به آبخوان برای اصلاح این شرایط نداشتیم. منبع تغذیه کننده آبخوان یعنی زاینده رود هم جاری نشده بود از این رو این نرخ کاهشی میتوانست به معنای پیشرفت بحران باشد.
پیام کاهش نرخ فرونشست زمین این بود که در حال رسیدن به آخر ذخایر آبخوان دشت اصفهان هستیم.
زمانی که کاهش نرخ به میزان ۱۵۶ میلیمتر رسید، متوجه شدیم که اتفاقات غیرقابل جبران در حال وقوع است. این موضوع بیشتر زنگ خطر بود.
ما بهطور خاص به چاههای تغذیهای و از همه مهمتر به جریان دائم زاینده رود نیاز داشتیم تا بتوانیم منابع آبی را حفظ کنیم اما به جای این کار، حتی بحران خشکسالی در اصفهان شدت گرفت. بهویژه در تابستان همان سال (۱۴۰۱)، مشکلات کمآبی خود را نشان داد. در نتیجه، ۶۰ تا ۷۰ چاه عمیق حفر کردند. در واقع میزان برداشت آب در این مناطق کمتر نشده، بلکه به نوعی حتی افزایش یافته بود.
_ آقای اسلامی شما به خوبی عمق بحران فرونشست در دشت اصفهان را درک کردید و این موضوع را با تمام توانتان اطلاع رسانی کردید تا بتوانید به زعم خودتان به اصفهان کمک کنید؟ چه احساسی شما را مصمم به این کار میکرد؟
می گویند تاوان فهم، درد است اگر می خواهی درد نکشی باید نفهم بمانی.
خیلی ساده است! نمیتوانستم به سادگی از کنار این مسائل بگذرم، نه من و نه سایر همکارانم. بهویژه وقتی متوجه شدیم که دشت اصفهان که در حقیقت محل اصلی این بحران است، در شرایط بسیار بحرانی قرار دارد.
ابتدا تا این اندازه متوجه وخامت اوضاع نبودم اما به مرور زمان و با بررسیهای دقیقتر، متوجه شدم که پیشبینیها نسبت به خطرات نشست زمین و فرو نشست آبخوانها کاملاً درست بودهاند.
از یک طرف میدانستم که باید این بحران را جدی بگیریم و اقدامات فوری انجام دهیم، و از طرف دیگر میدانستم که برای جلب توجه مقامات و مسوولین باید بسیار تلاش کنیم.
در آن زمان، مقامات آب منطقه ای با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت تراز منفی سطح ایستابی در آبخوان داشتند به وخامت اوضاع مسلطتر بودند اما شاید به دلایلی نمیخواستند بهطور علنی به این مسائل بپردازند و آنها را مطرح کنند. این باعث میشد که درک خطرات واقعی توسط مردم و مسوولین به تعویق بیفتد. در واقع آنچه اصفهان را در این شرایط سخت قرار داده است، کوچک جلوه دادن مسائل و مخفی کردن آنهاست.
یک واقعیت وجود دارد که امیدوارم شما آن را بازتاب دهید و آن اینکه هیچگاه نمیخواستم مشکلات اصفهان را بزرگنمایی کنم، بلکه همیشه سعی کردم واقعیتها را نشان دهم.
دیدن این واقعیت ها امروزه کار سختی نیست. ابزارهایی مانند تصاویر ماهوارهای و سامانه برخط فرونشست زمین که توسط دکتر معتق و حق شناس با همکاری دانشگاه هانوفر آلمان تهیه شده است به ما این امکان را میدهند که واقعیتها را بهدقت مشاهده کنیم. برای مثال، نرمافزارهایی که توسط دانشگاهها و مراکز علمی ساخته شده اند، به ما این امکان را میدهند که بهصورت آنلاین، حتی از راه دور، اطلاعات دقیقتری درباره وضعیت زمین و تغییرات آن بدست آوریم.
_ موضوع فرونشست در اصفهان و تاثیر آن بر بناهای تاریخی این شهر، یکی از مسائل بسیار جدی و حساس بود که بسیاری از افراد در ابتدا به آن توجه نکردند. چندین نوبت تیم خبری ایرنا با شما برای پایش این بناها همراه شد تا به >>بازنمایی بهتر عوارض فرونشست اصفهان در دل این بناها بپردازد، خاطرم هست که اوایل مسوولان میراث فرهنگی اصفهان به کل منکر بروز عوارض فرونشست در این بناها از جمله پلها بودند؛ اما حالا با گذشت پنج سال نسبت به پیشروی آن ابراز نگرانی می کنند.
بله در آن زمان مسوولان این نهاد هنوز بر این باور بودند که مشکلات فرونشست مربوط به کهن بودن این بناهاست اما از نگاه من اینها همه نشاندهنده ناتوانی در پذیرش واقعیتهای جدید بود.
مسوولان، هرکدام در حوزه مسوولیت خود از پذیرش حقیقت ترس داشتند. دلیل این ترس هم روشن بود؛ چرا که اگر این مسائل به درستی مدیریت نمیشد، میتوانست برای آنها مشکلات بزرگی ایجاد کند.
وقتی فردی در جایگاه مسوولیت قرار دارد، تمایل دارد که صندلیاش را حفظ و از هرگونه ریسک اجتناب کند، حتی اگر این ریسک مربوط به سلامت و حفظ منابع طبیعی کشور باشد.
_ پیش از شما قطعا برخی سازمانها از وضعیت فرونشست دشت و آبخوان اصفهان با خبر بودهاند؛ اما هیچگاه به این وضوح شرایط شفاف نشده بود، دلیل آن چه بود؟
نمی دانم دلیلش چه بوده اما سوالات بزرگی در ذهن دارم و آن اینکه چرا برداشت از آبخوان دشتی که از دهه ۴۰ ممنوع بوده ادامه داشته است؟ چرا تا این اندازه جاذبه صنعتی در اصفهان ایجاد شده که منجر به بارگذاری جمعیتی شود؟ چرا قوانین و دستورالعملها در یک دشت ممنوعه به درستی اجرا نشدند؟ بهویژه اینکه مجوزهای قانونی برای افزایش بهرهبرداری از منابع آبی صادر شد.
به واقع این موارد بوده که باعث شده وضعیت منابع آبی اصفهان بحرانی و فرونشست به بحران اول این شهر تبدیل شود. بحرانی که هر از چند گاهی از یک گوشه شهر دهان باز میکند.
_ در یکی از ویدیوهایی که از شما در اخبار شبکه پنج اصفهان پخش شد، شما را بر سکوی رواقهای عرشه پل خواجو نشان میداد که نشسته بودید و گریه میکردید و در عین حال از حیف بودن این شهر موزه میگفتید که با فرونشست راه ویرانی را طی میکند؛ چرا گریه؟
وقتی در رابطه با عمق بحران فرونشست اصفهان با رسانهها حرف میزدم تصور برخی این بود که برای دیده شدن یا شهرت اینکار را میکنم. اما واقعیت این است که هیچگاه چنین قصدی نداشتم. چه کسی دوست دارد شهرش با بحرانهای طبیعی یا انسانی نیست و نابود شود. اینها همه دردهایی هستند که به واسطه بیتوجهیها و تصمیمات نادرست ما به وجود آمدهاند و حالا تاوان پس میدهیم.
برای اصفهان گریه می کردم. برای تاریخ و فرهنگ این شهر، برای این همه میراث که در بحران خود خواسته ما در خطر نابودی قرار دارد. به شخصه هرگز نمیتوانم از این موضوع بگذرم که چرا باید یک شهر تاریخی مانند اصفهان با آن همه جاذبههای تاریخی و فرهنگی، به دلیل تصمیمات نابخردانه نابود شود.
اصفهان همیشه بهعنوان یکی از بزرگترین شهرهای تاریخی ایران شناخته میشده و با آثار باستانی و بناهای تاریخی خود، جایگاه ویژهای در تاریخ ایران دارد. آثار تاریخی این شهر همچون پل خواجو، مسجد جامع عباسی، مسجد شیخ لطفالله و بسیاری دیگر، هر کدام نمایانگر تاریخ، فرهنگ و هنر ایرانی هستند.
نمیتوانیم این میراث گرانبها را به راحتی از دست بدهیم. باید بدانیم که هر روزی که جریان دائم زاینده رود به تأخیر بیفتد و برداشتهای ما از آبخوان بدون جبران بیشتر شود، یک گام رو به سوی نابودی اصفهان برداشته ایم.