به گزارش خبرنگار سیاست خارجی >>ایرنا، اظهارات و اتفاقات اعلام شده و رویداده میان ایران و آمریکا در ۷۲ ساعت گذشته با آنچه در طول یک ماه گذشته تجربه شد، متفاوت بود. تفاوتی که میتواند به ابتکار دو طرف برای رسیدن به توافقی جامع منجر شود و هم مسیر مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهد.
>> ۷۲ ساعت خبر
یک: «دور چهارم گفتوگوهای ایران و آمریکا به دلایل لجستیکی به تعویق افتاد» این بخش خبریِ توییتِ «بدر بوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان و میانجی گفتوگوهای ایران و آمریکا در شامگاه پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت بود. خبری که پایانبخش گمانههای تعویق و آغاز گمانههای چرایی این رویداد بود و به این ترتیب دور چهارم گفتوگوهای ایران و آمریکا که براساس برنامهریزی طرفین و میزبان (عمان) قرار بود روز شنبه ۱۳ اردیبهشت در رم ایتالیا برگزار شود، به تعویق افتد.
وزیر امور خارجه ایران پس از تایید تعویق مذاکرات از سوی همتای عمانی یادآور شد که از طرف ایران، هیچ تغییری در عزم ما برای دستیابی به یک راهحل مذاکراتی ایجاد نشده است. در واقع، ما بیش از هر زمان دیگری مصمم به دستیابی به یک توافق عادلانه و متوازن هستیم: توافقی که پایان تحریمها را تضمین و در خصوص اینکه برنامه هستهای ایران برای همیشه صلحآمیز خواهد ماند اعتمادسازی کند، ضمن آنکه تضمین شود حقوق ایران به طور کامل رعایت خواهد شد.
همزمان با تعویق مذاکرات ایران و آمریکا؛ گفتوگوهای معاونان سیاسی ایران با سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) هم به تعویق افتاد.
مهمترین خبر روز پنجشنبه اما فقط تعویق مذاکرات ایران و آمریکا نبود و «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در ادامه سیاستهای عجیب در چینش کابینه و معاونان خود؛ «مایک والتز» را از سمت مشاور امنیت ملی آمریکا برکنار و سفیر این کشور در سازمان ملل کرد. «مارک روبیو» وزیر امور خارجه هم با حفظ سمت به عنوان مشاور امنیت ملی معرفی شد.
کنار رفتن والتز به عنوان چهرهای تندرو و مخالف دیپلماسی با ایران، خلاف تصور و تحلیل، رسانهای، به معنای قدرتیافتن طیف طرفدار گفتوگو نبود و به فاصله اندکی، رئیسجمهور آمریکا بار دیگر ادعاها و تهدیدات خود علیه ایران را آغاز کرد.
ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی خود (سوشال تروث) تمام خریداران نفت یا محصولات پتروشیمی ایران را تهدید کرد که باید خرید از ایران را متوقف کنند و هر کشور یا فردی که به هر میزان نفت یا پتروشیمی از ایران خریداری کند، بلافاصله مشمول تحریمهای ثانویه خواهد شد».
وزیر امور خارجه آمریکا هم دور بعدی تهدیدات علیه ایران را با طرح این ادعا آغاز کرد که تهران نباید غنیسازی اورانیوم داشته باشد. روبیو گفت: ایرانیها میگویند سلاح هستهای نمیخواهند اما اساسا از ما میخواهند تنها کشور غیرهستهای باشند که اورانیوم غنیسازی میکند. از سوی دیگر، سطح غنیسازی آنها هم با اهداف صلحآمیز متناسب نیست؛ اگر توان غنیسازی ۳.۶۷ درصد را داشته باشید، در مدت چند هفته به غنیسازی ۲۰ درصد، ۶۰ درصد و بعد ۹۰ درصدی که برای سلاح نیاز است دست پیدا میکنید.
پیش از ترامپ و روبیو هم وزیر دفاع آمریکا مدعی حمایت ایران از حوثیها شده و تهران را تهدید کرده بود.
این تهدیدات و تحریمها واکنش قاطع تهران را در پی داشت و وزارت امور خارجه در بیانیهای بر چند نکته مشخص و مرتبط با رویدادهای چند ماه اخیر پرداخت:
۱- پذیرش گفتگوی غیرمستقیم با آمریکا در پی نامه رئیسجمهور این کشور و نشانه حسننیت ایران در مواجهه با آمریکا بوده است.
۲- مواضع و مطالبات ایران بر اساس چارچوبی مشخص و مبتنی بر رویکردهای اصولی و وفق حقوق بینالملل است.
۳- جمهوری اسلامی ایران به مسیر دیپلماسی متعهد بوده و آماده ادامه مذاکرات است اما به هیچ عنوان رویکردهای مبتنی بر تهدید و فشار را برنمیتابد.
۴- بدون تردید آزمودن دوباره شیوهها و شگردهای ناموفق، نتیجهای جز تکرار همان ناکامیهای پرهزینه قبلی نخواهد داشت.
وزیر امور خارجه هم در تکمیل بیانه تاکید کرد: «آنچه میخواهم بگویم این است که تکرار دروغ واقعیتهای بنیادین را تغییر نمی دهد. ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان موسس معاهده ان پی تی، کاملا حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای را دارد. علاوه بر این، چندین عضو NPT وجود دارند که اورانیوم را غنیسازی میکنند در حالی که سلاحهای هستهای را هم کاملا رد میکنند. این باشگاه به غیر از ایران شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی نیز می شود. از موضع گیری حداکثری و لفاظی های تحریککننده چیزی بجز نابود کردن شانس موفقیت حاصل نمی شود. یک توافق معتبر و پایدار در دسترس است. تنها چیزی که لازم است اراده سیاسی قاطع و نگرش منصفانه است».
عراقچی همچنین در گفتوگو با «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد تجارب تلخ گذشته و بدعهدیهای طرفهای مقابل در ایفای تعهداتشان را یادآور شد و نیل به تفاهمی متوازن، منصفانه و پایدار را مستلزم خودداری طرفهای ذیربط از طرح مباحث فراقانونی و مغایر با معاهده منع اشاعه و همچنین اطمینانبخشی نسبت به انجام تعهداتشان در زمینه خاتمه موثر تحریمها و انتفاع اقتصادی ایران دانست.
وی تأکید کرد: رفتارها و گفتارهای ضد و نقیض مقامات آمریکا به همراه ادامه تحریم و تهدید علیه ملت ایران، موجب تشدید بیاعتمادی و سوء ظن نسبت به جدیت آمریکا برای پیشبرد مسیر دیپلماسی شده است.
آخر هفته پرخبر در جهان را اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه تکمیل کرد؛ جایی که «ژان نوئل بارو» ادعا کرد که ایران در آستانه توسعه سلاحهای هستهای قرار دارد. ادعایی که با پاسخ سخنگوی وزارت امور خارجه ایران روبرو شد و «اسماعیل بقائی» تصریح کرد: «اظهارات نادرست، همراه با تهدید به اعمال مجدد تحریمها علیه ایران، این گمان را تقویت میکند که موضع انتقادآمیز فرانسه در معرض دگردیسی به نقشی اخلالگرانه است. چنین رویکردی قطعاً چیزی به اعتبار فرانسه و جایگاه آن در اروپا و جهان اضافه نخواهد کرد».
>>چرایی تعویق و تهدید
همزمان با دور تند اظهارات و واکنشها و اتفاقات، چرایی آنها یکی از مهمترین پرسشهای افکار عمومی است. چرا مذاکرات تعویق و چرا اظهارات تند شد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به اثرگذاری سه موضوع در روند مذاکراتی آغاز شده میان ایران و آمریکا توجه داشت: سردرگمی داخلی آمریکا در اتخاذ رویکرد مشخص، لابیهای صهیونیستی و در نهایت بازیگران مخبر اما پنهان.
از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ که دونالد ترامپ برای بار دوم به کاخ سفید در مقام رئیسجمهور رفت؛ تصمیمات و اقدامات متناقض هم از سوی شخص او و هم کابینه دولتش به موضوعی عادی در سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا تبدیل شد. این رویکرد در قبال ایران هم تکرار شد. ترامپ ابتدا سند فشار حداکثری علیه ایران امضا کرد و ادعاهای تهدیدآمیز خود را تکرار کرد.
به فاصله دو ماه بعد از بازگشت به کاخ سفید به ایران نامه نوشت و در فاصله ارزیابی نامه خود از سوی ایران، بارها از ضرورت دیپلماسی و مذاکره سخن گفت، با پذیرش مذاکره غیرمستقیم از سوی ایران، «استیو ویتکاف» دوست، مشاور و فرستاده ویژه خود را به این دوره از مذاکرات فرستاد و پس از پایان هر دوره آن در مسقط یا رم، از مثبت و سازنده بودن گفتوگوها سخن گفت.
ویتکاف هم گاهی مدعی صفرسازی غنیسازی در ایران و زمانی هم بر حق ایران بر برخوداری از این صنعت تاکید داشت. اکنون با تعویق دور چهارم مذاکرات ادعاهای تکراری و تهدیدات ترامپ بیش از هر زمان دیگری سردرگمی نهفته در سیاستهای کلان آمریکا را نشان میدهد. اینکه ایران غنیسازی داشته باشد یا نه؟ اینکه در ازای پذیرش نظارتهای هستهای از سوی ایران، نحوه پایان دادن به تحریمها چگونه خواهد بود؟ اینکه در قبال خطوط قرمز اعلامی از سوی جمهوری اسلامی ایران چه تصمیمی باید گرفته شود؟ و پرسشهایی بیشتر و جزئیتر در وزارت خارجه آمریکا و میز ایران این نهاد هنوز پاسخهایی صریح و شفاف ندارند.
سردرگمی موجود بستر بسیار مناسبی برای لابیهای صهیونیستی است تا از این آب گلآلودِ تشکیک و تردید ماهی خود را صید کرده و سنگهای تازهتری به پنجره نیمهگشوده دیپلماسی بزنند. از روزی که ترامپ در حضور «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل از گفتوگو با ایران سخن گفت، این لابی تقلای خود را برای نابودی مسیر گفتوگو به کار بستهاند که مهمترین محور آن تلاش برای اثرگذاری بر مسئولان آمریکایی برای بستن پنجره مورد اشاره با ایران است.
از سناتورها و نمایندگان کنگره تا وزیر خارجه و دفاع آمریکا تحت فشار این لابی قرار دارند. واقعیت آن است که فشار صهیونیستها و سردرگمی در کاخ سفید دو موضوع کاملا پیوسته هستند که اثر مستقیم بر روی یکدیگر دارند و این شرایط را برای تصمیمگیری در واشنگتن دشوار میکند.
در بررسی چرایی رویدادهای اشاره شده در بند اول گزارش باید به نقش نه چندان آشکار اما مهم بازیگرانی هم اشاره شود که گرچه در ظاهر باید بیطرف و یا حتی طرفدار گفتوگو باشند اما در باطن رفتاری مخرب در قبال این گفتوگوها در پیش گرفتهاند. «رافائل گروسی» دبیرکل سازمان ملل متحد و تروییکای اروپا از جمله این بازیگران هستند که با ادعاهایی اثبات نشده، روند آغاز شده را تحت تاثیر قرار داده و منحرف میسازند.
این درحالی است که تهران بارها درباره رفتار سوگیرانه آنها به ویژه مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار داده و آن را ناقض اصول قانونی این نهاد در بیطرفی فنی و حقوقی دانسته است. در نهایت برای پاسخ به هر پرسشی درباره تعویق مذاکرات و آینده آن باید نقش و تاثیر متغیرهای اشاره شده در بالا را با دقت و تأمل بررسی کرد و سپس به پاسخ رسید.
>>روال معمولی که نباید غیرمعمول شود
چهار دهه روابط سرد و پرتنش میان ایران و آمریکا، نمیتوانست و نباید در چهار دور از گفتوگو به ساحل آرامش میرسید و این طبیعیترین اصل این دوره از گفتوگوها بوده و خواهد بود. واقعیت این روابط آغشته به شک است که ریشه در رفتار آمریکا در سالهای گذشته دارد. ایران به نیات و انگیزههای آمریکا مشکوک بوده و تا زمانی که دلیل و دلایل قانعکنندهای برای عبور از این شک نداشته باشد، آن را ادامه خواهد داد. در دور اخیر مذاکراتی هم این موضوع بر همه روندها حاکم بوده است. این واقعیت را اگر در کنار ورود مذاکرات به فاز فنی و کارشناسی و ماهیت خاص آن قرار دهیم، عادی بودن تعویق و تطویل گفتوگوها چندان عجیب نخواهد بود.
با این وجود اما برای تهران این طبیعی بودن تعویق و فرازوفرودهای دیگر مذاکراتی تا زمانی قابل پذیرش خواهد بود که از دو موضوع اطمینان نسبی حاصل کند: سیاست آمریکا در قبال ایران همانی است که در نامه ترامپ آمده و دیگر اظهارات صرفا مصرف داخلی دارد و واشنگتن هم مانند تهران برای بستن مسیر ورودی تندورها و عدم اثرپذیری از آنها مانند تهران مصمم است.
اعتماد ایران به این دو موضوع، تهران را پای میز مذاکره نگاه خواهد داشت و این به نفع منطقه، جهان و آمریکاست که راه رفته پیشین با ایران را بار دیگر به محک آزمون نیاورد. چرخه بدعهدی، تحریم، تهدید و توافق روند تکرار شده روسای جمهور پیشین آمریکا در سالهای گذشته بوده و تهران امیدوار است این چرخه در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ از نقطهای قطع شده و سیاست درستی را پیش پای سیاستگذاران آمریکا قرار دهد.
در نهایت دیپلماسی گرچه مورد تأکید و ترجیح جمهوری اسلامی ایران است اما این مفهوم بیش از هر کشور دیگری مورد نیاز آمریکاست، اگر قرار است گرهی در روابط دو کشور باز شود؛ نه با تهدید و تعویق بلکه با گفتوگو و دیپلماسی خواهد بود.