یکی از مسائل مهمی که باید در نظام آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد، موضوع سلامت روان معلمان است زیرا سلامت روان آنها بر کیفیت آموزش و یادگیری دانشآموزان تأثیر مستقیمی دارد. سلامت روان معلمان نقش بسزایی در تجربه تدریس، رشد حرفهای و رضایت شغلی آنها ایفا میکند. همچنین، این عامل تأثیر قابل توجهی بر وضعیت روانی و تحصیلی دانشآموزان میگذارد. معلمانی که از سلامت روان برخوردارند، قادرند بهترین راهبردها و تکنیکها را برای حل مسائل آموزشی و مواجهه با موقعیتهای گوناگون کلاس درس به کار گیرند.
با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهشگر >>ایرنا گفتوگویی با «سحر پهلواننشان»؛ دکترای روانشناسی تربیتی، روانشناس کودک و نوجوان و مدرس دانشگاه انجام داد که در ادامه میخوانید:
>>توجه همزمان به روشهای نوین تدریس و سلامت روان معلمان
پهلواننشان در خصوص اهمیت پرداختن به سلامت روان معلمان میگوید: زمانی که ما به عنوان ارائه دهنده خدمات به ویژه در حوزههای مرتبط با آموزشوپرورش و حوزههای مرتبط با سلامت روان هستیم، باید به عنوان یک مربی و راهنما، ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان و بهداشتروان ما رصد شده باشد زیرا بخشی از آنچه که به عنوان مفاهیم به دانشآموزان انتقال پیدا میکند، محتوای علمی است که بیشتر این افراد دورههای مرتبط به آنها را در دانشگاههای فرهنگیان گذراندهاند اما بخش دیگری که میتواند نقش حیاتیتری در فضای تعلیم و تربیت بچهها داشته باشد، ویژگیهای عاطفی و هیجانی آموزگار و یا استاد است.
در واقع، غیر از فضای شناختی که محتوای ارائه شده است، فضای عاطفی که بین معلم و دانشآموز برقرار میشود و برآیند ویژگیهای شخصیتی و یا سلامت روان هر یک از آنهاست، میتواند نقشی به مراتب پر رنگتر نسبت به فضای شناختی داشته باشد. بنابراین اگر به سابقه زیستی و تحصیلی خود مراجعه کنیم، چه بسیار معلمانی را به یاد میآوریم که شاید فارغ از سبک تدریس، ویژگیهای شخصیتی آنها بود که سبب شده اخلاق پسندیده و نیکویی از آنها یاد بگیریم که مسیر زندگی ما را متفاوت کردهاست. دانشآموزان بسیاری به دلیل همین ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی مربیان خود به فضای تعلیم و تربیت علاقمند و از یک مسیر نادرست به مسیر هموارتری هدایت شدهاند و در واقع، آن معلم چراخ راهنمای آنها شده است.
>>>>نسل جدیدی که خود ممکن بود قربانی معلمانشان در گذشته باشند، بیشتر به این مساله توجه کردهاند که قرار نیست در مدرسه فقط یک محتوایی ارائه شود، بلکه قرار است در کنار آن، درس شایستگیهای هیجانی و اجتماعی نیز آموزش داده شود
این روانشناس کودک و نوجوان توضیح میدهد: در سالیان گذشته شاید ما بیشتر شاهد بودیم که بهواسطه برخی ناآگاهیها و یا فضای نامناسب برخی مدارس، این خستگی در معلمان ایجاد میشد و امکان کنترل کلاس وجود نداشت و متاسفانه در برخی موارد سبب میشد معلم برخوردهای فیزیکی نامناسب و یا برخوردهای روانشناسی نادرست داشته باشد اما در سالهای اخیر با رشد آگاهی که اتفاق افتاده و با تاکید بر سلامت روان دانشآموزان شده، به این ویژگیها بیشتر توجه شدهاست. نسل جدیدی که خود ممکن بود قربانی معلمانشان در گذشته باشند، بیشتر به این مساله توجه کردهاند که قرار نیست در مدرسه فقط یک محتوایی ارائه شود، بلکه قرار است در کنار آن، درس شایستگیهای هیجانی و اجتماعی نیز آموزش داده شود.
وی ادامه میدهد: از آنجایی که فرد مربی از لحاظ سن، تجربه و تعاملات غنیتر از فرد دانشآموز است، بنابراین مورد قضاوت آن دانشآموز قرار میگیرد. دانشآموزان با یادگیری مشاهدهای میتوانند بسیاری از این ویژگیها را استخراج و استنباط کنند اما متاسفانه شاید ما تاکید را بر انتقال محتوا به بهترین شیوه ممکن میگذاریم و یک چاشنی نیز به عنوان روشهای تدریس نوآورانه مبتنی بر فناوریهای نوین اضافه میکنیم، در حالی که پرداختن به سلامت روان معلمان، این پیش زمینه و پیش شرط انتقال مفاهیم نیز هست.
از قدیم در مثلها و اشعار گفته میشد که معلم میتواند با اخلاق و منش مناسب، طفل گریزپای را حتی جمعه هم به مکتبخانه آورد. در واقع، این ویژگیهای عاطفی میتواند مسیر را برای پرورش تحول مناسب تسهیل و یا تخریب سازد. همانطور که ما به هنگام ورود به دانشگاه یا برای استخدام در موسسهها، تست پایش سلامت میگذاریم، بهتر است از فضای سلامت روان شناختی پیش از ورود افراد به تعلیم و تربیت هم توجه یا دورههایی برای آنها گذاشته شود. مثل شرایطی که پیش از ازدواج فراهم است و یا مشاورههای پیش از ازدواج.
>>پی بردن به سلامت روان معلمان با شناخت طرحواره روانشناختی
پهلواننشان درباره لزوم استفاده از آزمونهایی در قالب طرحوارههای روانشناختی معلمان میگوید: بهتر است حداقل تستهایی در قالب «طرح وارههای روانشناختی» معلمان انجام شود زیرا این طرحوارهها ویژگیهای ثابتی هستند که از زمان کودکی افراد چه به واسطه آموزش والدین و چه به واسطه آموزش فضای تعلیم و تربیت شکل گرفتهاند و ما انسانها به دلیل موقعیتهایی که در قالب شغلهای مختلف قرار میگیریم با طرحوارههایمان در آن موقعیتها رفتار میکنیم.
این مدرس دانشگاه میافزاید: طرحوارهها اموری هستند که افکار، رفتار، هیجان و منش ما را شکل میدهند. گاهی این طرحوارهها به شکل تلههای رفتاری فعالیت خود را شروع میکنند و باعث میشوند که در طرف مقابل هم یک تله رفتاری و یا شناختی فعال شود. بنابراین چیزی که مهم است اینکه سادهترین و پر اهمیتترین مساله برای سنجش معلمان، شناسایی طرحوارههای مثبت و کارآمد یا بحث طرحوارههای منفی و ناکارآمد باشد تا از ایجاد چرخه تلههای روانی جلوگیری شود.
آشنایی با مباحثی مانند کودک والد یا بالغ درون که من به عنوان یک بزرگسال با کدام بخش از شخصیت روانشناختیام با آن کودک و یا دانشآموز ارتباط برقرار میکنم نیز مهم است. اگر شیوه برخورد هر دوی ما به صورت کودک_کودک باشد، نتیجه جز دعوا و تنش نیست، یا وقتی قرار است فقط نقش والد را ایفا کنیم فارغ از نقش مربیگری یا اینکه انتظار داریم دانشآموز ما بالغانه رفتار کند با وجود اینکه سن و تجربه کمتری دارد، به طور حتم این موارد میتوانند چالشهای اساسی ایجاد کنند.
>>>>سادهترین و پر اهمیتترین مساله برای سنجش معلمان، شناسایی طرحوارههای مثبت و کارآمد یا بحث طرحوارههای منفی و ناکارآمد باشد تا از ایجاد چرخه تلههای روانی جلوگیری شودطبیعتاً برخی از معلمان وارد ویژگیهای شخصیتی مانند استرس و وسواسهای خاص هستند که میتواند در موقعیتهایی که سر و صدا زیاد است و یا دانشآموزان قانونهای خاصی را زیرپا میگذارند، ناخواسته به دلیل تجربه این ویژگیهای شخصیتی، معلم احساس کند که روی اوضاع کنترلی ندارد و لذا برخورد و رفتار ناگهانی و یا تکانشگرایانهای نشان دهد که ممکن است توسط دانشآموزان شناخته شود و آنها شروع کنند از طریق آن، فضای کلاس را تحریک کنند و یاد بگیرند شخصی که از آنها بزرگتر است و این واکنش را نشان میدهد، احتمالاً واکنشی است که میتوان از آن نتیجه مثبت گرفت و او هم در موقعیت مشابه همین کار را انجام دهد یا این نوع واکنش باعث شود در دانشآموزان اضطراب مدرسه و یا دلزدگی تحصیلی شکل بگیرد و دانشآموز رغبت حضور در کلاس را نداشته باشد.
>>رسیدن به تحول مثبت، نیازمند توجه به سلامت روان معلمان
پهلواننشان به تجارب بینالمللی در زمینه سلامت روان معلمان اشاره کرده و میگوید: فکر میکنم یکی از آسیبهای شایعی که در ارتباط با پیگیری سلامت روانشناختی معلمان وجود دارد، شاید این مساله باشد که ما اهمیت کمتری به این موضوع نسبت به دورههای گذرانده شده در خصوص شیوههای انتقال مفاهیم میدهیم. در حالی که مطالعات روز دنیا نشان میهد تجربه تحول مثبت و رسیدن به شایستگی هیجانی که پایهای برای پیشرفتهای تحصیلی و علمی است در گرو همین ارتباط دوطرفه بین دانشآموز و معلم به ویژه ویژگیهای شخصیتی معلم است زیرا در بسیاری از مواقع همین فقدان اطلاعات و آگاهی کافی باعث میشود ما به خودمان اجازه میدهیم که به واسطه اینکه روی اوضاع نمیتوانیم کنترل داشته باشد و یا فشارهای اقتصادی اجتماعی بسیار است، با دانشآموز برخوردی که مطابق میلمان است، داشته باشیم یا با ایجاد احساس ترس، بچهها را وادار به فرمانپذیری و اجرای قانون کنیم. بنابراین چنین چیزی که با ترس، دلهره و یا نتبیه نهادینه شده باشد ثبات ندارد و بچهها به دنبال کوچکترین فرصتی هستند که از این شرایط رهایی پیدا کنند.
این روانشناس کودک و نوجوان ادامه میدهد: فکر میکنم در ابتدا ما باید به این اشراف داشته باشیم که ویژگیهای روانشناختی معلمان و دارا بودن سلامت روان برای آنها کلید اصلی شکلگیری ارتباط موثر بین دانشآموز و معلم است. اگر این ارتباط و پیوند عاطفی شکل بگیرد، دانشآموز مشتاق به پذیرش بیقید و شرط معلم میشود و در اینجاست که هر نوع آموزش و انتقال مفاهیم علمی تا اخلاقی به بهترین حالت خود شکل بگیرد و در نتیجه یک شادابی در سطوح مختلف و تحول مثبت فراهم شود.
>>راهکارهایی برای شناخت و بهبود سلامت روان معلمان
پهلواننشان در خصوص روشهای شناخت سلامت روان معلمان و راهکارهایی برای بهبود آن میگوید: فکر میکنم برای قبل از ورود به کار، بهتر است معلمان در دورههای خودآگاهی، طرحواره درمانی شرکت کنند. حتی اگر در کنار دورههای کارورزی تربیت معلمی، این دورهها اجرا شود، میتواند بسیار کمککننده باشد؛ یا اگر به شکل حضوری در برخی موقعیتها، از متخصصان و روانشناسان در کلاسهای درس استفاده شود موثر است تا موقعیتها را مشاهده و واکنشهای معلمان را ارزیابی کنند و پاسخ درست را نظر این افراد بشنوند. اینکه چگونه میتوانند در لحظه بر خود مسلط باشند، تصمیم بگیرند و بهترین واکنش را از خود نشان دهند.
وی میافزاید: اگر احیاناً در این موقعیتها نقصی و یا کاستی وجود داشته باشد به واسطه این خودآگاهیهایی که اتفاق میافتد، دوستان بتوانند از درمانهای فردی و غیرفردی استفاده کنند. پیشنهاد دیگر این است که همانطور که معلمان میتوانند از نظرات معلمان دیگر و یا همیار مشاور و یا معلم تسهیلگر در خصوص دانشآموزانی با موقعیتها خاص استفاده کنند، متخصصان و روانشناسان هم میتوانند زیر نظر یک سوپروایزر که دورههای لازم را گذراندهاند بتوانند فضای کلاس را آسیبشناختی کنند.
این مدرس دانشگاه به معلمان توصیه میکند که از نقش خود به عنوان یک رفیق و همراه برای دانش آموزان غافل نباشند و همه تمرکز و توجه آنها به انتقال مفاهیم آموزشی به دانشآموزان نباشد بلکه جنبههای هیجانی و روانشناختی میتواند تاثیر آموزش را به مراتب بیشتر کند.
همانطور که برای روانشناسان، آزمون صلاحیت حرفهای در کنار آزمون صلاحیت حرفهای برگزار میشود، پیشنهاد میکنم در کنار آزمونی که برای سنجش سواد معلمان و میزان تسلط آنها به محتوای آموزشی یا میزان آشنایی آنها با شیوههای تدریس متفاوت و اثرگذار برگزار میشود، آزمون صلاحیت حرفهای روانشناختی نیز برای آنها یا در قالب مصاحبههای شفاهی یا در قالب آزمونهای کتبی داشته باشیم. حتی میتوان گواهینامههایی با درجات متفاوت ارائه کرد تا خود آنها تعیین کنند از میان این معلمان، کدامیک برای کدام دانشآموزان و در چه سطوحی استفاده شود. یا برای مثال شیوه کار معلمان در یک دوره چند ماهه زیر نظر فرد متخصص و یا سوپروایزر رصد شود و معلمان در صورت دریافت آن گواهینامه، وارد فضای باثباتتر و رسمی شوند.