به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، حذف کتابفروشان از بخش مجازی سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بعد از دو دوره، موجب شد تا زمینه بررسی عملکرد و تأثیر نمایشگاه کتاب تهران و وابستگی ناشران به نقدینگی آن بیشتر از قبل مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا این تصمیم، میان دو گروه ناشران و کتابفروشان که حلقههای صنعت نشر را شکل میدهند و فعالیت آنها به یکدیگر وابسته است، اختلاف نظر ایجاد کرد. ناشران نمایشگاه کتاب را فرصتی برای ذخیره نقدینگی سال فرض میکنند، از سوی دیگر کتابفروشان با مسائلی که شرایط اقتصادی و بحرانهای بازار کتاب برایشان رقم زده است، میخواهند در نمایشگاه کتاب تهران سهیم باشند زیرا این رویداد فرهنگی، یارانهای که به آن تخصیص داده میشود و آگاهی عمومی درباره آن را بیمانند میدانند.
درباره علت جدایی کتابفروشان از نمایشگاه کتاب و تأثیرات احتمالی این تصمیم بر حوزه کتاب و نشر، میزگردی با حضور مجید تیموری مشاور حوزه بازاریابی و برندینگ کتاب و نشر و علی حاجیتقی مدیر انتشارات و کتابفروشی ارمغان طوبی برگزار شد. این میزگرد در دو بخش منتشر خواهد شد که بخش نخست را در ادامه میخوانید.
تکفروشی حق کتابفروشان است
به نظر شما حذف کتابفروشان از حضور در بخش مجازی سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چه تاثیری بر ادامه فعالیت این صنف دارد؟
حاجیتقی: ابتدا باید بگویم، امیدوارم این میزگرد تاثیر خود را بر تصمیمگیریهای آینده بگذارد. اگر بخواهم تاریخچه برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را بررسی کنم، از سالی که نمایشگاه بینالمللی کتاب فقط به شکل فیزیکی برگزار میشد، همواره انتقاداتی بر تأثیر منفی فعالیت نمایشگاه کتاب وجود داشت؛ به جنبههای مثبت این رویداد فرهنگی اشاره نمیکنم بلکه شکل برگزاری نمایشگاه را بررسی میکنم که تأثیر منفی بر بخشهای مختلف داشت. کارشناسان بر آن تاکید داشتند و به آن معترض بودند. یکی از مسائل تأثیرات برگزاری نمایشگاه کتاب تهران بر فعالیت کتابفروشیها بود زیرا در کنار برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب، نمایشگاههای استانی هم فعال بودند و ناشر مستقیم وارد شهر و استان میشد و در نمایشگاه کتابهایش را روی یک میز عرضه میکرد این روند روی فعالیت کتابفروشان استانی تاثیر میگذاشت.
حذف کتابفروشان از نمایشگاه موجب شد تا ناشر به عنوان تولیدکننده علاوه بر فضای نمایشگاهی از پلتفرم وسیعی استفاده کند و کتابش را با استفاده از یارانه دولتی در سطح کشور بفروشد
فعالیت نمایشگاه کتاب تهران به عنوان رویداد فرهنگی بینالمللی در کشور پذیرفته شده بود، و شرایط اقتصادی نشر کشور به گونهای نبود که ناشر را مجبور کنیم هزینه کند، در نمایشگاه هزینههای مختلف داشته باشد و آنجا کتابی نفروشد و از طرفی پلتفرمهای آنلاین تا این اندازه فعال نبودند و کالای برخی از ناشران راهی به کتابفروشیها نداشت پس منطقی بود که ناشر کتابش را روی میز نمایشگاه بفروشد.
با فعال شدن کتابفروشیهای آنلاین و پلتفرمهای فروش کتاب، به خصوص طرحهای فصلی که چند دوره از آن اجرا شده است و برگزاری نمایشگاه کتاب به شکل مجازی به دلیل همهگیری کرونا، بحث فروش مجازی کتاب پررنگ شد و ناشران توانستند در فضای گستردهتر از نمایشگاه کتاب، کالای خود را بفروشند. در حالی که این مساله با قوانین صنفی و اصول نمایشگاهی مغایرت داشت، اما به هر حال به این دلیل که کتابفروشان در کنار ناشران فعال شده بودند تعاملی شکل گرفت.
باید توجه داشت که سبد فروش کتابفروشان بزرگ نیست و از اینکه میتوانستد در این فروش مشارکت داشته باشند راضی بودند در کنار اینکه ما همواره تک فروشی را حق کتابفروش میدانیم. اما اخیرا که کتابفروشان را به دلایلی یا درستتر بگویم به بهانههایی حذف کردند، موجب شد تا ناشر به عنوان تولیدکننده با قدرت علاوه بر فضای نمایشگاهی از پلتفرم وسیعی استفاده کند و کتابش را با استفاده از امکانات و یارانه دولتی در سطح کشور بفروشد؛ این روند بازار کوچک کتابفروشان را بسیار کوچکتر و کوچکتر میکند و آنچه در باقی سال میماند سهم بزرگی برای پلتفرمهایی هست که در طول سال تخفیفهای بالایی دارند و این موجب فشار به کتابفروشان میشود و مطمئنا این روند، تأثیر خوبی بر آینده کتابفروشیها نخواهد داشت.
در اساس فروش کتاب در نمایشگاه کتاب اشتباه است
یکی از مهمترین مسائلی که به عنوان آسیب درباره فعالیت کتابفروشان در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مطرح شده، قیمتهای متعدد برای یک کتاب بود، شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
تیموری: ابتدا باید این اصل را بپذیریم، برگزاری نمایشگاه در شرایط فعلی و با ویژگیهایی که امروز برگزار میشود، در دراز مدت به زیان کتابفروشان خواهد بود.
در زمان برگزاری نمایشگاه افرادی که بعد از مشاهده سامانه نمایشگاه، وارد کتابفروشی محل میشدند، کتابفروش را متهم به گرانفروشی میکردند
برای یک اصل اشتباه نمیتوانیم قانون اشتباه دیگری را بپذیریم، به این معنی که در اساس فروش کتاب در نمایشگاه کتاب اشتباه است و نمایشگاه باید به سمتی برود که ناشران رویدادهای فرهنگی خود را آنجا برگزار کنند، رابطه بین ناشر مترجم و مولف برقرار شود، رونمایی کتاب در آن اتفاق بیفتد و رویدادهایی متفاوتی که در دنیا مرسوم است در نمایشگاه کتاب برگزار شود.
مخاطبی که در بندرعباس نشسته بود جستوجو میکرد و برای مثال یک کتاب را با پنج قیمت متفاوت در کتابفروشیهای سامانه مجازی نمایشگاه کتاب میدید. مشکل این بود که در زمان برگزاری نمایشگاه افرادی که بعد از مشاهده سامانه نمایشگاه، وارد کتابفروشی محل میشدند، کتابفروش را متهم به گرانفروشی میکردند و نمیگفتند که آن کتابفروش چاپ پنجم کتاب را عرضه میکند و کتابی که در سامانه نمایشگاه ارائه میشود برای چاپ سوم است، مسأله اینجا است که فعالیت این سامانه به بدبینی مخاطب به کتابفروشی منجرشده بود.
۲۷ سال است در حوزه کتاب و نشر فعالیت میکنم و در این سالها بیشتر از هر چیز دیگر کتابفروش بودم، مشکل اینجا است که اجرای بد قوانین باعث تشتت در بازار میشود و این سردرگمی به نفع هیچ کدام از ما نیست.
ناشران در ارائه تخفیف نامتعارف فروش مجازی ذینفع هستند
تیموری: یکی از مشکلات فروش کتاب در شبکههای اجتماعی و بخش مجازی است. سایتهای مختلف بزرگ تخفیفهای نامتعارف میدهند، چرا کسی با این تخفیفهای نامتعارف مقابله نمیکند؟ به واسطه اینکه ناشران خودشان در این کار ذینفع هستند زیرا آن سایت به ناشر «پول نقد» میدهد و ناشر به علت اینکه در چرخه معیوب پخش و کتابفروشی پولش را دیرتر دریافت میکند، میگوید فرصتی پیدا شده میتوانم کتابهایم را به صورت نقد (دوماهه) بفروشم. قسمت اول این است و خود ناشران این مشکل را به وجود میآورند.
شب عید، فرصت فروش کتابفروشان است و در آن روزها مهمترین ناشر این کشور کتابش را با ۳۰ درصد تخفیف در فضای مجازی میفروشد
قسمت دوم اتحادیه است، اتحادیه ما اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نام دارد اما در واقعیت اتحادیه ناشران است و اصلا اتحادیه کتابفروشان نیست و فعالیت این دو در اتحادیه به شکلی تعارض منافع پیدا میکنند. ناشر شب عید با سایت تماس میگیرد و میگوید اگر ۳۰۰ میلیون تومان پول واریز کند، کتاب را با تخفیف ۴۰ درصد به او میفروشد. این در حالی است که شب عید، فرصت فروش کتابفروشان است، اما در آن روزها مهمترین ناشر این کشور کتابش را با ۳۰ درصد تخفیف در فضای مجازی میفروشد. منِ کتابفروش همان کتاب را با ۲۵ درصد تخفیف برای کتابفروشی میخرم. ناشر بزرگ فقط به واسطه اینکه نقدینگی نشر در آن زمان که میخواهد عیدی و سنوات بدهد، باید حساب شود این کار را انجام میدهد و کتابفروش را نمیبیند.
من مطمئنم عدم تقویت کتابفروشی در آینده به ضرر همان ناشری است که در فضای مجازی تخفیف میگذارد و دستش را با سایتهای بزرگ یکی میکند و تخفیف نامتعارف میگذارد. به این نکته توجه کنید اصلا با فروش متعارف کتاب در سایتها مشکلی ندارم و همیشه در تمام این سالها درباره آن مقاله نوشتم که این صنف باید به ۱۰ شیوه متحول شود. فقط بالای ۳۰ مقاله در اینباره نوشتم که باید تحول اساسی در این صنف اتفاق بیفتد، اما اینکه چرا نتوانستیم از تخفیف نامتعارف در این صنف جلوگیری کنیم، به نظرم این موضوعی است که باید به آن پرداخته شود.
اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید از هم جدا شود
به نظر شما ادامه فعالیت نمایشگاه کتاب به شکل امروزی چه تاثیری بر چرخه نشر دارد؟
حاجیتقی: اینکه گفتند بحث نمایشگاه بینالمللی کتاب شکل بازار مکاره و فروش دکان مانندی دارد که شایسته این نمایشگاه نیست، معضلی است که در ابتدا به آن اشاره کردم دوستان ما در نمایشگاههای سایر کشورها شرکت کردند، من هم چند دوره در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور داشتم، دقیقا همان رویداد فرهنگی است که در آن از ناشر و پدیدآورنده و بخشهای مختلف نشر حضور دارند و رویداد جالبی آنجا اتفاق میافتد. این زیبنده بخش نشر و فرهنگ ما نیست که این رویداد بزرگ گریبان نشر را بگیرد. نمایشگاه کتاب آسیبهایی دارد که نه تنها گریبانگیر اقتصاد نشر ما است بلکه در حوه فرهنگ هم تاثیرگذار است. برای نمونه، برخی از ناشران زرد نمایشگاهی هستند که برای نمایشگاه به وجود آمدند و کتابهایشان در هیچ کتابفروشی فروخته نمیشود ناشرانی که پروانههای سریالی با حرف «الف» و «ی» میگیرند تا هر سال ابتدای سالن باشند. این معضل همچنان پابرجا است.
اتحادیه جای اینکه منافع ناشران و کتابفروشان را مشترک کند، خودش تضاد منافع بین دو صنفی که زیرمجموعه هم هستند به وجود آورده و طرف یک صنف را گرفته است
اگر شرایطی را که امروز شکل گرفته است بررسی کنیم، میبینیم که گروهی از فعالان نشر سالها است که فریاد میزنند بخش فروش باید از نمایشگاه حذف شود، اما اگر این اتفاق بیفتد، همین ناشران در نمایشگاه حضور پیدا نمیکنند، این مهم نیست چون حتی اگر ۱۰ درصد که پای کار هستند در نمایشگاه حضور داشته باشند، کافی است، اما مسئولان این را نمیخواهند آنها میخواهند نمایشگاه شلوغ، پررونق و پر از ناشر باشد.
همچنین درباره اتحادیه تا دو هفته پیش هر کسی میگفت اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید از هم جدا شود، میگفتم این صحبت تفرقه برانگیز است، اما بعد از رویداد این نمایشگاه باور کردم که این اتفاق باید بیفتد. در این روزها اتحادیه جای اینکه منافع ناشران و کتابفروشان را با هم تامین کند، خودش تضاد منافع بین دو صنفی که زیرمجموعه هم هستند به وجود آورده و طرف یک صنف را گرفته است. قطعا صنف کتابفروش باید بتواند از حقوق خود دفاع کند و چنین چیزی در این اتحادیه ممکن نخواهد بود، زیرا این اتحادیه ناشران است و نه کتابفروشان پس حداقل در شهری مانند تهران که کتابفروشان متعدد دارد و از طرفی هم کانون قدرت و تصمیمگیری است، باید اتحادیه مستقل کتابفروشان وجود داشته باشد تا بتواند از منافع خود در اینگونه موارد دفاع کند.
چند قیمتی شدن کتاب در سامانه نمایشگاه معضل نیست
نظر شما درباره سهیم شدن کتابفروشان در یارانههای دولتی از جمله شرکت در نمایشگاه کتاب چیست؟
حاجیتقی: برگردیم به جایی که با نظر شما (تیموری) موافق نیستم ما شرایط موجود را در نظر میگیریم این مسأله مطرح است که گروهی میگفتند طرح فصلی و یارانه کتابفروش به چه معنی است؟ ما میگفتیم به حقایق معترف هستیم و این یارانه وجود دارد و همه آن به ناشر اختصاص داده میشود، بخشی از آن باید به کتابفروش بازگردد، اگر یارانه در کل وجود نداشته باشد، اقتصاد آزاد رقابتی و باز باشد، راضیتر هستیم، به این دلیل که در این اقتصاد صاحب رانتی نیستیم و بهتر میتوانیم عمل کنیم. یارانه هر جایی باشد، رانت به وجود میآورد.
اگر یارانه در کل وجود نداشته باشد، اقتصاد آزاد رقابتی و باز باشد، راضیتر هستیم
گفتید اختلاف قیمتها موجب سردرگمی مخاطب و متهم کردن کتابفروش میشود، بله ما این مشکل را داریم و همکارانم میگویند وقتی مشتری وارد فروشگاه میشود و قیمت را میپرسد، در مقایسه آن با قیمت سایتهای فروش بزرگ، درباره چرایی گران بودن کالا میپرسد.
این هم وظیفه اتحادیه است که تخفیفها و قیمتها را کنترل کند. تولیدکننده، ناشر و کتابفروش حق ندارد خلاف قوانین صنفی جز جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی، تخفیف غیرمعمول بدهد. تولیدکننده، ناشر و کتابفروش میتواند ۱۰ تا ۱۵ درصد تخفیف بدهد. اما چرا ناشر میتواند با اسم ساختگی کتابش را با ۳۵ درصد تخفیف بفروشد؟ اما به کتابفروش تخفیف ۳۰ درصد بدهد؟ زیرا پول نقد را ترجیح میدهد تا وارد چرخه توزیع و همچنین وابسته کتابفروش نشود.
بحث چند قیمتی شدن کتاب در سامانه نمایشگاه مطرح شد، این اصلا معضل نیست بلکه یک مسأله پذیرفته شده است، در تمام پلتفرمهای دنیا مشتری کالایی را با چند قیمت میبیند و قیمت مناسبتر و ارزانتر را انتخاب میکند. شاید من به عنوان کتابفروش، کالای رسوبی داشته باشم، مخاطب میتواند در سامانه آن را تهیه کند.
من در این باره تجربه دارم، کتابی در حوزه جامعهشناسی داشتم که برای کتابفروشان راسته انقلاب بسیار پرفروش بود، مشتری این کتاب را از ما خواست، آوردیم و بعد گفت که نمیخواهد، این کتاب یک سال در کتابفروشی ماند و قیمت روز آن ۷۰۰ هزار تومان شد. من آن کتاب را با قیمت قدیمی در نمایشگاه کتاب فروختم کجای این بد است؟ مشتری کتابی را با قیمت قدیمی خریده است و من هم سرمایه و فضای اشغال شده فروشگاهم را نجات دادم پس این حُسن است و بد نیست. آگاهی دارید که در تمام پلتفرمهای داخلی و خارجی دنیا تعدد قیمت وجود دارد و مسأله بدی نیست و درباره عدم کنترل قیمت در تخفیفهای غیرمعمول من هم معترض هستم.
فروش کتابفروشان در نمایشگاه چیزی جز چسب زخم نبود
چرا شما سهیم شدن کتابفروشان در نمایشگاه کتاب را نادرست میدانید؟
تیموری: میگویم حُسن نیست زیرا زمانی که تصمیم سهیم کردن کتابفروشان در نمایشگاه را گرفتند، اعتراضها بر این اساس بود که چرا نمایشگاه کتاب، محل فروش است؟ آنها خواستند کتابفروشان را در نمایشگاه سهیم کنند و با سهیم شدن کتابفروشان، حق اعتراض از آنها گرفته شد. وقتی دولت تغییر میکند باید تمام قوانین طور دیگری اجرا شود حتی چینش نمایشگاه باید به شکل دیگری باشد. یکی از بزرگترین معضلات ما این است که با تغییر دولت باید کل قوانین بازنگری شود و هرکسی به سلیقه و شیوه خود، آن را اجرایی کند.
آیا فروش کتابفروشان در نمایشگاه واقعا توانست مشکلات اقتصادی یکساله کتابفروشی را حل کند؟ اصلا اینطور نیست و نباید خود را فریب بدهیم
معضل همین است؛ وقتی موضوعی کارشناسی نمیشود برای آرام کردن یک موضوع مرهم میدهند. من به عنوان کتابفروش در طول ۱۰ روز ۵۰ میلیون تومان میفروشم. آیا واقعا این فروش برای من به عنوان کتابفروش که مشکلات عدیده دارم، جز چسب زخم موقتی چیز دیگری است؟ آیا واقعا توانست مشکلات اقتصادی یکساله کتابفروشی را حل کند؟ اصلا اینطور نیست و نباید خود را فریب بدهیم. این موضوع یعنی شریکشدن در کار اشتباهی که صورت میگیرد. من میگویم نباید در کار اشتباه شریک شوم و باید به کار اشتباه اعتراض کنم. وقتی من در یک کار اشتباه شریک میشوم، حق اعتراض را از خودم میگیرم و این بهترین شیوه برای آن دوره بود، ما به عنوان کتابفروش باید اعلام کنیم که این شیوه اشتباه است.
دو یا سه سال است در این کشور، نمایشگاه تولیدکنندگان و واردکنندگان لوازمالتحریر برگزار میشود، نمایشگاه خوبی که در آن تولیدکنندگان کالای خود را در فضای مرتب و درجه یک معرفی و همه کتابفروشان در آن نمایشگاه شرکت میکنند. اما ما میبینیم بزرگترین نشر این کشور که دو تا سه هزار عنوان کتاب منتشر کرده است، در میزهای کهنه و عجیب کتابهایش را پهن میکند. من میگویم برای آن نشر با آن کتابها و گردش مالی که دارد این رفتار فاجعه است. ما به این دلیل که در حوزه برندینگ فعالیت هستیم و خودمان را به بازار معرفی نمیکنیم، دنبال مرهمی هستیم که دو تا سه ماه بتواند چرخه اقتصادی نشر ما را به راه بیاندازد.
مملکت دچار بیماری آمار است یعنی مسئولان فرهنگی ما فقط میخواهند آمار دهند که نمایشگاه برگزارکردند و این تعداد بازدیدکننده داشت
آیا تمام نمایشگاههای کوچکی که در مترو و مجتمعهای تجاری برگزار میشود به نفع کتاب است؟ آیا به نفع فرهنگ است؟ خیر و این یعنی قسمت عمدهای از قاچاق در این کشور به شکل قانونی انجام میشود. فردی ۱۵ ساله را داشتیم که در یک سال ۱۵۰ کتاب از ۱۵ زبان زنده دنیا ترجمه کرده است. کتابهای او با ۵۰ درصد تخفیف فروخته میشد. آیا شناسایی این دست موارد آسان نیست؟ یا نمیتوان از نشر صیانت کرد؟ آیا نمیتوان مانع قاچاق کتاب در این شکل شد؟
دلیل همه اینها آمار است. این مملکت دچار بیماری آمار است یعنی مسئولان فرهنگی ما فقط میخواهند آمار دهند که نمایشگاه برگزارکردند و این تعداد بازدیدکننده داشت اما واقعیت این است که آن نمایشگاه چقدر کمک کرد که مردم کتابخوان بشوند؟ این مهم است و آیا سیاستها توانست کمک کند که مردم کتابخوان شوند.
هزاران نمایشگاه کتاب در پارکها برگزار شد، این اقدامات ذلیل کردن کتاب است و اصلا به نفع فرهنگ نیست، موضوع این است که هر مدیری میخواهد آمار بهتری ارائه دهد و این بیماری آمار تا حل نشود نمیتوانیم کار اصولی انجام دهیم.