به گزارش ایرنا، اساسا هر کشور و یا سرزمینی نیازمند توسعه متوازن و پایدار است، توسعهای از جنس سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و .... که نتیجه آن چیزی جز ایجاد رشد همه جانبه نیست اما آنچه که امروز نگارنده در نظر دارد به آن بپردازد، توسعه اقتصادی بر مبنای یک سرزمین است.
در هر جامعهای این نوع از توسعه ۲ هدف عمده را دنبال میکند؛ ابتدا کاهش فقر و به دنبال آن افزایش ثروت و دوم اشتغالزایی؛ در ترسیم این نوع از توسعه، هدفگذاری بر مبنای ظرفیتها، استعدادها، گنجایشها، زیرساختها و تواناییها انجام میشود.
در این دیدگاه هدف، توجه به ظرفیتهای درونی بعنوان اولویت و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی آحاد مردم به عنوان سرمایههای اجتماعی و بصورت غائی، ارتقای رتبه ثروت در آن جامعه است.
استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای درونی از جمله نیروی انسانی، ثروتهای خدادادی، شرایط جغرافیایی و همچنین ژئوپلیتیکی که میتواند بصورت درون زا تولید ثروت کند، نقطه ثقل در این نوع از دیدگاه است.
در ایران نیز با توجه به شرایط اقتصادی این نوع از توسعه سرلوحه و مبنای حرکتی تصمیمسازان و تصمیم گیران بوده که تلاش میکنند با توجه به معضلات اقتصادی در کشور، آن را بر اساس شرایط و متغییرهای مختلف از جمله شرایط سیاسی و یا اجتماعی بومی سازی کنند.
طرح این مقدمه بهانهای است برای بیان موضوع اصلی که همان توسعه سرزمینی با نام آذربایجانغربی است؛ این استان که با ۲.۶۴ درصد از مساحت کشور و در حدود ۴.۰۸ درصد از جمعیت ایران را در خود جای داده، هشتمین استان پرجمعیت و دوازدهمین استان پهناور کشور است.
سرزمینی با غنای معدنی متنوع و فراوان از جمله آهن، کرومیت، طلا، نقره، جیوه، مس و سنگهای تزئینی مانند مرمر، تراورتن، مرمریت، چینی، گرانیت، فلدسپات، ذغال سنگ و خاک نسوز که به لحاظ تنوع معدنی، دارای رتبه سوم در میان استانها در این زمینه است.
در این میان وجود طلا با نیم درصد از سهم جهانی در آذربایجان غربی این سرزمین را به منطقهای طلایی تبدیل کرده که میتواند تلالو آن هر چشمی را به خود جلب کند.
از طرفی ظرفیت مرزی گسترده با کشورهای ترکیه، نخجوان آذربایجان وعراق با حدود ۱۶ درصد از مرز خشکی کل کشور و همچنین در اختیار داشتن مبادی ورود و خـروج مرزی (پلدشت، بازرگان، سرو، رازی و پیرانشهر) و بهرهمندی از ۷ بازارچه و ۹ گمرک در مرز مشترک با ۳ کشور مذکور شرایط ایدهآلی را برای تصمیمسازان و تصمیم گیران این استان فراهم کرده است.
در کنار تمامی موارد گفته شده، ظرفیت مدیریتی این استان هم کم از دیگر تواناییها ندارد. حلقه گمشدهای که به نظر میرسد با حضور رضا رحمانی و گروه او در آذربایجان غربی تکمیل شد.
او که پیش از این، دورههای مختلف مدیریتی را در کشور تجربه کرده، در قامت تصمیم ساز و تصمیم گیر، ایدهها و هدفگذاریهای متفاوتی برای استان خود در نظر گرفته است.
استاندار این سرزمین که از نقاط قوت و ضعف این سرزمین آگاهی کاملی دارد، در تبیین اهداف خود برای آذربایجان غربی سرمایهگذاری را بعنوان نقطه اصلی توسعه در پیشانی اقدامات خود قرار داده است.
رضا رحمانی معتقد است آذربایجان غربی دارای فرصتهای کمنظیری همچون ظرفیت مرزی، منابع طبیعی، گردشگری، صنایع دستی، کشاورزی و معادن است.
او تاکید دارد که استان مشکل امنیتی ندارد و معتقد است که جزو پنج استان اول از نظر امنیت است؛ رحمانی حتی تنوع قومیتی را نه تنها یک تهدید، بلکه یک فرصت برای معرفی فرهنگهای مختلف در حوزه گردشگری میداند.
این مقام عالی استان، همچنین نگرانی جدی درباره خام فروشی در حوزه معدن داشته و تاکید دارد با این اقدام ثروت عظیمی از استان خارج میشود. در عین حال صنایع تبدیلی را امری مهم در حوزه کشاورزی میداند که میتواند ثروت این استان را به چندین برابر افزایش دهد.
او حتی برای تبدیل شدن استان به هاب تجاری هدفگذاری کرده؛ آستینها را برای دعوت سرمایهگذاران به منظور سرمایه گذاری بالا زده و تمامی مدیران خود را موظف به همراهی با آنان کرده است. این را میتوان از تلاشهای شبانه روزی او در جلسات مختلف با سرمایهگذاران مشاهده کرد.
به شدت مخالف بروکراسی در این حوزه بوده و معتقد است که بروکراسی انرژی تولید کننده و سرمایهگذار را کاهش میدهد. به همین دلیل بدوت تشریفات خاصی مستقیما با سرمایهگذار جلسه تشکیل میدهد و آنان را برای حضور در این سرزمین ترغیب میکند.
رحمانی تولید را در کنار سرمایهگذاری جزو هدف های خود تعرف کرده و خواستار حمایت نظام بانکی و همچنین افزایش اختیارات استانی در این حوزه برای حمایت از تولیدکننده است. به همین خاطر در نظر دارد در ارزیابی عمکرد بانکها، میزان حمایت آنها را از تولید مورد توجه قرار دهد. اگرچه او منتقد عملکرد بانکهای خصوصی در استان است و میگوید که درحمایت از تولید و طرحهای ملی ضعیف عمل کردهاند.
او از کنار مدیران خود هم به راحتی نمیگذرد و در ارزیابی مدیران، تلاش آنان را در جذب سرمایهگذاری معیار و ملاک اصلی میداند.
رحمانی اساسا از هیچ ظرفیتی در استان به راحتی نمیگذرد، از جمله مرزهای کشور، که آن را یک استعداد بی بدیل برای تجارت دانسته و حتی برای رفع موانع تجاری در آن ستاد ویژه تشکیل داده است.
در کنار همه این موارد، هر هفته به سراغ واحدهای تولیدی هم میرود تا نسبت به عملکرد و همچنین مشکلاتشان آگاهی پیدا کرده و در صورت نیاز آن را حل کند.
استاندار به نحوه اقدام خود برای رسیدن به اهداف تعیین شده استان باور دارد، برای همین تلاش میکند از تمامی استعدادهای آشکار و نهان استان به نحو مطلوب استفاده کند.
او باور دارد که میتوان استان را از جایگاه فعلی به مقام نخست در میان استانهای دیگر ارتقا داد و آن را به سرزمینی ثروتمند تبدیل کرد تا تمام کشور از آن منتفع شوند؛ امکانی که غیرممکن نیست و با توجه به شرایط موجود و ظرفیتهای استان آذربایجان غربی کاملا در دسترس است. اما در این میان خواست و اراده جمعی در همراهی این مدیر عالی استان برای رسیدن به هدف مطلوب نکته دیگری است که در این یادداشت نمیگنجد.