به نام خداوند دانای راز
خدای شهیدان بازی دراز
به نام تو شیرودی سر فراز
امام امام منی در نماز.
نه بازی دراز است که قافش بخوان
که سیمرغ دارد در آن آشیان.
سرزمین دیرپای کرمانشاه نهتنها خطهای از جغرافیای ایرانزمین که جریدهای از تاریخ حماسه و شکوه است.
هزاران خاطره از رشادتها و جانفشانیهای مردمان بزرگش همچون گوهرهایی در صدف زمان نهفتهاند؛ چه آن رادمردانی که در این دیار پر گهر چونان آفتاب طلوع کردند و جهان را از فروغ ایمان و غیرت روشن ساختند و چه آن فرزانگان باقی که با غروب جسم خاکیشان سپیدهدم جاودانگی را برای همیشه در افق روح این سرزمین به یادگار نهادند.
آری، کرمانشاه سرزمین دلیران است، دیاری که خاکش با خون شهیدان وضو کرده و افقش با پرواز بلندآوازه شیرمردان آذین بسته است. هر سنگ و کوه و دشتش روضهخوانی بیکلام است از روایت ایثار. در این پهنه پرشکوه، شهامت چون رود روان است و غیرت در جان مردمان، جاری.
از بازیدراز تا مرصاد، این خاک با قدم شهیدان، قدسی شده و با فریاد مظلومانه رزمندگان، ارجمند - در کوچههای این شهر هنوز عطر خون گلگونکفنان جاری است و در سینههای این قوم هنوز تپشهای امید و پایداری زنده.
در کرمانشاه ایثار یک فرهنگ است، شجاعت یک سنت، و شهادت یک افتخار. این خطه کتابی است گشوده بر دستان تقدیر که هر صفحهاش حکایتی است از حماسه، از عشق، از وفا، از ایمان و از مردمانی که با خدا معامله کردند و جاودانه شدند.
شهید علیاکبر شیرودی ستارهای درخشان در کهکشان حماسهسازان دفاع مقدس است؛ سرو رشیدی که قامت بلند غیرت را با قامت پرواز آمیخت و بالهایش را وقف آسمانهای پرحادثه وطن کرد.
او نه تنها خلبانی دلیر که عارفی عاشق بود که با هر پرواز به ملکوت نزدیکتر میشد و با هر مأموریت صفحهای تازه از کتاب اخلاص را ورق میزد.
او که تفسیر عملی عشق به ولایت و وطن بود در دل آسمانهای پرخطر غرب کشور با طنین اذان ایمان مرزهای خوف و خطر را درنوردید. رکورددار پرواز با بالگرد در جبهههای آتش و ایمان، نگین درخشان هوانیروز و مجاهدی نستوه که با حضورش نهتنها لرزه بر جان دشمن میافکند بلکه دل رزمندگان را به امید و روح تازه میآکند.
در کنار همرزم همیشه همدلش سرلشکر شهید احمد کشوری دو بال پرواز یک حقیقت شدند؛ حقیقتی به نام اقتدار. پرچم ایمان و ایثار را در بلندای کوههای غرب و پهنه کرمانشاه افراشتند چنانکه تاریخ تصویر آن لحظهها را با طلا نگاشته و زمان از آن خاطرهها هنوز سرشار است.
آری، شیرودی سلاله باقی بود، فرزند روشنایی و سفیر خونینبال عشق که در میدان جنگ تجلی مظلومیت مقتدرانه بود و در لحظه شهادت بانگ جاودانگی را در دل آسمانها طنینانداز کرد. او آمد تا پرواز را معنا کند و رفت تا افق را از خویش لبریز سازد.
علی اکبرانی به حق محوری
برای وطن هر یکی کشوری.
مگر میتوان از ارتش قهرمان و هوانیروز شجاع سخن گفت و یادی از خلبان همیشه جاوید، شهید یحیی شمشادیان نکرد.
یک ایران بنازد به پیر و جوان
به شمشاد بالای شمشادیان.
آری، خون پاک و مقدس شهید علیاکبر شیرودی در تنگه مرصاد به جوشش آمد، نه چون خونی بر خاک که چون جویبار نور در مسیر حقیقت؛ و تیزپروازان هوانیروز کرمانشاه، با اقتدا به آرمانهای او جبهه نفاق را چونان طوفانی آتشین درهم کوبیدند و برگ زرینی دیگر بر صحیفه حماسههای این سرزمین افزودند. آنان، ادامهدهندگان راه شیرودی بودند؛ دلاورانی که حماسهای به وسعت قلبهای بیدار و ارواح زنده ملت نجیب ایران آفریدند.
مجاهد بزرگی که در نماز، امام مقام ولایت گشت و امام خامنهای همواره فرمودهاند: «شهید شیرودی اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم».
اکنون و پس از گذر سالیان هنوز نور خاطرات شیرودی در افق دل عاشقان میدرخشد؛ خورشیدی غروبناپذیر که در جانها طلوعی دوباره دارد. آری، امروز وظیفه ماست که شیرودیوار بایستیم؛ به صلابت ایمان، به اخلاص جهاد، و به پاسداری از حرمت عشق و دلدادگی.
مگر کرمانشاه، این سرزمین کوهمردان و بلندآوازگان ایمان خاستگاه شجاعت و ایثار نبوده و نیست؟ مگر نه آنکه سرلشکر شهید حسین ادبیان در خانقاه عرفان، بازیدراز، عارفی شد که با پرچم بندگی به قله شهادت صعود کرد؟ مگر نه آنکه با اقدام شجاعانه و بیبدیل خود و همراهی تکاوران ارتش، علیرغم حضور سنگین دشمن تا دندان مسلح به ارتفاع ۱۱۵۰ هلیبرن شد و فصلی نوین از فتوّت و فداکاری را در تاریخ ایثار نگاشت؟
راستی، کدام سرو قد راستین را باید به زبان آورد؟
شهید اصغر وصالی که در بازی دراز به گیسوان دراز یار دست آویخت و یا شهید غلامعلی پیچک که عاشق وار به قرب الیالله رسید، موحد وحدت آفرین شهید موحد دانش، شهید محسن وزوایی که به خلق حسن و خوی حسن بود یا از روحانی دیده بان شهید محمود غفاری که چون ابوذر بر سر راه دل نشسته بود که جز خدا را راه ندهد و...
چه میتوان گفت جز آنکه بضاعت زبان و تنگنای واژگان، توان شرح شجاعت و دلدادگی این بندگان مخلص خداوند را ندارد اما این را به یقین میدانیم که صدها شیرودی و ادبیان تا هنگامیکه عشق جاریست و ایمان زنده، در ضمیر ملت بیدار باقی خواهند ماند.
و آن جمله پرشکوه شهید شیرودی، که در پاسخ خبرنگاری درباره محدوده جغرافیایی پروازهایش گفت:
«بهتر است نقشه دنیا را نگاه کنید؛ زیرا اگر امام خمینی فرمان دهد در هر نقطه جهان که مرکز کفر است بجنگم، حتی اگر پایتخت ممالک شما باشد، آنجا را به آتش میکشم».
این کلام نه تنها شعار که شعور است؛ نه فقط حرف که حرکت؛ حرکتی که با شهید شیرودی آغاز شد و در امتدادش سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی با همان طنین ایمان ستونهای کفر را لرزاند و حیات محور مقاومت را بر شالوده اخلاص و شجاعت استوار ساخت.
امید آنکه ما نیز نه فقط به زبان بلکه با جان پاسدار حرمت خون شهدای نظام اسلامی باشیم؛ خونهایی که نه تنها امنیت آوردند، بلکه عزت و قداست این سرزمین را تا همیشه تاریخ تضمین کردند.