به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «حسین سلیمی» رئیس انجمن علوم سیاسی ایران سخنان خود را با پرداختن به اشارات کتاب به وینستون چرچیل (نخست وزیر بریتانیا ۲۶ اکتبر ۱۹۵۱ – ۵ آوریل ۱۹۵۵ ) آغاز کرده و به طنز گفت: تفاوت جدی بین آقای دکتر سنایی و چرچیل وجود دارد. آقای سنایی جامعه روسیه را به طور عمیق میشناسد، در حالی که چرچیل این شناخت را نداشت. چرچیل در حد یک روزنامهنگار پیشرفته بود که دوران طولانی از مسئولیتهای اجرایی را سپری کرده، اما به نظر نمیرسد که عمق مطالعاتی آقای سنایی را داشته است. به عنوان یک اهل تاریخ، وقتی کتاب ایشان را خواندم، واقعاً چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ چه در مورد تاریخ شکلگیری هویت روسی و چه در مورد مبانی اندیشهای که روسیه امروز بر اساس آن شکل گرفته است.
سلیمی با وارد دانستن نقد کوچکی به عنوان انتخاب شده برای این کتاب گفت: من در این باره با دکتر سنایی نیز صحبت کردهام و درباره این موضوع سوال کردم که چرا اسم کتاب «نو محافظهکاری پوتین» است، زیرا از ۴۰۰ صفحه این کتاب، شاید ۷۰ یا ۸۰ صفحه به ولادیمیر پوتین اختصاص دارد و بقیه آن درباره ریشههای تاریخی، فکری و اندیشه شکلگیری هویت سیاسی و بینالمللی امروز روسیه است.
روسیه جدید تحت تأثیر عوامل تاریخی متعددی قرار گرفت
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه به نظر من، این کتاب باید توسط همه کسانی که نه تنها روزنامهنگاران بلکه اهل روابط بینالملل هستند، خوانده شود تا بتوانند روسیه را به درستی درک کنند، خاطرنشان کرد: شخصیتهایی که هم زبان روسی را به خوبی بلد باشند، هم تجربه عملی در روسیه در جایگاه های مختلف داشته باشند و هم تاریخ این کشور را به خوبی و عمیق بشناسند، کم پیدا میشوند و انجام چنین کار مهمی واقعاً ارزشمند است.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: آقای سنایی به خوبی در این کتاب توضیح میدهند که هویت کنونی روسیه چگونه شکل گرفته است. بسیاری از محققان ممکن است ندانند که مفهوم روسیه جدید از قرن ۱۶ به بعد شکل گرفته و قبل از آن، هویت یکپارچهای به نام روسیه وجود نداشته است. ایشان در کتاب خود نشان میدهند که روسیه جدید تحت تأثیر عوامل تاریخی متعددی قرار دارد که به خود روسها مرتبط نیست. به عنوان مثال، حمله مغولها تأثیر عمیقی بر شکلگیری هویت روسی داشت و ترس ناشی از این حمله، معمای امنیت را در جامعه روسها ریشهدار کرد. همچنین، بروکراسی شرقی به روسها آموخته شد و دیوانسالاری آنها بر اساس این مدل شکل گرفت.
سلیمی ادامه داد: این نکات آموزنده نشان میدهد که روحیه سیاسی روسها چگونه تحت تأثیر ترس از حملات مغول قرار گرفته است. در تاریخ، این موضوع به وضوح قابل مشاهده است و اسطوره امنیت و شخصیت فرهمندی که باید امنیت را به ارمغان بیاورد، به عنوان یک ویژگی و آرزوی سیاسی در ذهن روسها شکل گرفته است. در دوران های مختلف از زمان ایوان چهارم یا ایوان مخوف به بعد، کاترین کبیر، پتر کبیر و دیگران چگونه این انگاره را شکل دادهاند که یک شخصیت فرهمند و قدرتمند در مقابل تهاجمات بیگانه برای آنها امنیت میآفریند. سپس در دوران بعد از اتحاد شوروی، این انگاره چگونه در قالب شخصیت پوتین خود را نشان میدهد.
روسها بعد از فروپاشی امپراتوری روم شرقی، خود را یکی از این پادشاهیها میدانند که اگر ما فرو بپاشیم، جهان نیز فرو خواهد پاشید.این تحلیل گر ارشد روابط بین الملل خاطرنشان کرد: همچنین، باید به این نکته توجه کرد که مذهب ارتدکس چگونه بر شکلگیری هویت روسیه تأثیر گذاشته و اینکه چگونه در یک تقارن تاریخی، ارتدکس به عنوان یک مبنای هویتی برای روسها تبدیل شد. چگونه وقتی امپراطوری روم شرقی به نوعی فرو میپاشد، مرکزیت مسیحیت و رسالتی که برای نجات جهان مسیحیت بر دوش خود حس میکرد، به نوعی به روسیه منتقل میشود.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در این کتاب از دانیال نبی آورده شده که او میگوید چهار پادشاهی در جهان وجود دارد که با پایان هر کدام از آنها ممکن است جهان به پایان برسد. روسها بعد از فروپاشی امپراتوری روم شرقی، خود را یکی از این پادشاهیها میدانند که اگر ما فرو بپاشیم، جهان نیز فرو خواهد پاشید. همچنین، این نکته که در آن تقارن تاریخی، مرکز ارتدکس چگونه به روسیه منتقل میشود و روسها این نقش نجات مسیحیت و کل جهان را به عهده میگیرند، بسیار مهم است. به نظر من، این نقطه در کتابهای تاریخی دیگر کمتر با این دقت کشف و تأکید شده است؛ ارتدکسی که در مقابل هویت مسلمانان مغول و تاتار از یک سو و کاتولیکها از سوی دیگر شکل گرفت.
موقعیت ژئوپلیتیک روسها بر درک آنها از نوگرایی تاثیر گذاشت
حسین سلیمی با تاکید بر اینکه نکته دیگری که در این متن است نوع خاص مواجهه روسها با پدیده مدرنیسم (نوگرایی) است، گفت: اینکه چگونه موقعیت ژئوپلیتیک روسها بر درک آنها از مدرنیسم، بر برداشت آنها از لیبرالیسم و بر درک آنها از نهادهای مدرن در جامعه تأثیر میگذارد، مهم است. مثلاً نقل قول بسیار جالبی دارند که در دوران الکساندر اول، ایشان یک اعلامیهای را آماده میکند برای اینکه اصول لیبرالیسم روسی را توضیح دهد و چرا این کار را نمیکند؟ به این دلیل که در جنگ با فرانسه، پرچمدار لیبرالیسم قرار میگیرد و به طور ناگزیر و تحت تأثیر این جبر ژئوپولیتیکی، به لاک محافظهکاری میرود و برای مدتی طولانی، لیبرالیسم، حتی قرائت روسی آن، به حاشیه میرود.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: این پرسش که اکنون در دوران پوتین وجود دارد، این است که آیا روسیه امروز واقعاً لیبرالیستی دموکراتیک است یا اقتدارگرایانه؟ این پازل و این معما ریشه در این دوره تاریخی دارد و اگر این بخش از کتاب آقای دکتر سنایی به خوبی خوانده شود، به راحتی میتوانیم جواب این سؤال را که چگونه روسیهای با ظاهر دموکراتیک و باطن اقتدارگرایی شکل میگیرد، در این ریشههای تاریخی به خوبی به دست آوریم.
قرائتی که کسانی مثل دوگین ارائه میدهند، یک نوع برداشت افراطگرایانه از ویژگیهای هویت روسیه جدید است.حسین سلیمی در پایان سخنانش با نقد رویکرد و دیدگاه آلکساندر دوگین، دانشمند علوم سیاسی اهل روسیه گفت: قرائتی که کسانی مثل دوگین ارائه میدهند، یک نوع برداشت افراطگرایانه از ویژگیهای هویت روسیه جدید است. به عنوان مثال، مسئله امنیت را آنقدر برجسته و حیاتی میکنند که انگار به جز رویارویی با غرب در این زمینه چیزی وجود ندارد. مسئله رسالتگرایی که در روحیه و هویت روسی به صورت تاریخی، بهویژه از قرن هفدهم میلادی به بعد شکل میگیرد، در اندیشه دوگین به شکل افراطی تفسیر میشود و به چیزی تبدیل میشود که در نهایت باید به یک وضعیت آخرالزمانی برای مقابله برسد.
وی ادامه داد: برداشتی که به اصطلاح از قربانی بودن دائم روسیه در جریان تحولات بینالمللی در هویت روسی وجود دارد، به شکل اغراق شده در اندیشه دوگین بروز میکند. او این قربانی را میخواهد نجاتبخش نشان دهد و به گونهای این تقابل را جدی جلوه میدهد، غافل از اینکه بخش عمدهای از ویژگیهای اندیشه روسی، که حتی در تفکر پوتین نیز دیده میشود، محصول تعامل بین روسیه و غرب و همچنین محصول قرائت خاص روسیه از مدرنیسم است، نه در تقابل با آن.