>>به گزارش مشرق، فدراسیون فوتبال ایران سالهاست خود را با عنوان «پنج ستاره» معرفی میکند؛ لقبی که قرار بود نشانهای از اقتدار، برنامهریزی و موفقیت باشد. اما مرور عملکرد تیمهای ملی در ردههای مختلف، تصویر دیگری را پیش روی مخاطب قرار میدهد؛ تصویری نگرانکننده، که نه از ستارهها، بلکه از زنگ خطرهایی جدی حکایت دارد.
شاید گفته شود که لقب ۵ ستاره به خاطر صعود تیمهای ملی بزرگسالان، فوتسال، فوتبال ساحلی، نوجوانان و جوانان به جام جهانی داده شده بود که الان هم سه تا از این اهداف محقق شده اما چنین تصوری تنها گول زدن خود و مخاطب است چرا که در آن دوره تیمهای ملی بزرگسالان (کسب ۴ امتیاز در گروهی), فوتسال (مقام سوم)، فوتبال ساحلی (مقام سوم) و نوجوانان (صعود به مرحله یک چهارم نهایی) توانسته بودند بهترین نتایج ادوار حضورشان در جامهای جهانی را کسب کنند.
تازهترین شکست، به تیم ملی فوتبال ساحلی مربوط میشود؛ تیمی که یکی از پرافتخارترین رشتههای زیرمجموعه فدراسیون فوتبال است. با این حال با شکست ۴ بر ۳ برابر بلاروس در مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی، خیلی زود با رقابتها وداع کرد. این نتیجه بازتابدهندهی افت تدریجی در ساختار فنی تیمی است که پیشتر برای سکوهای جهانی میجنگید. برنامهریزی نامنظم، تغییرات مکرر و عدم توجه به بازسازی تیم، عواملی هستند که امروز فوتبال ساحلی را از روزهای طلاییاش دور کردهاند.
فوتسال؛ افت آرام و نگرانکننده
تیم ملی فوتسال ایران نیز در جام جهانی اخیر با شکست ۴ بر ۳ برابر مراکش، در همان مرحله یکهشتم نهایی حذف شد. این نتیجه برای تیمی که سابقه حضور در نیمهنهایی جهان را در کارنامه دارد، نوعی پسرفت محسوب میشود. فاصلهگیری از قدرتهای جهان نشانهای واضح از روند نزولی فوتسال ایران است. تداوم این مسیر میتواند یکی از آخرین امیدهای افتخارآفرینی فدراسیون را نیز از بین ببرد.
ردههای پایه؛ آیندهای مبهم و بیبرنامه
تیم ملی نوجوانان ایران در جام ملتهای آسیا، تنها یک امتیاز از سه مسابقه برابر تاجیکستان، عمان و کره شمالی کسب کرد و خیلی زود حذف شد. این اتفاق جایی دردناکتر میشود که با توجه به افزایش تعداد تیمهای جام جهانی نوجوانان به ۴۸ تیم، تیم عباس چمنیان تنها به صعود از گروه برای حضور در جام جهانی نیاز داشت!
همچنین تیم جوانان نیز در مرحله یکچهارم نهایی، پس از تساوی برابر ژاپن در وقتهای قانونی، در ضربات پنالتی شکست خورد. هر دو تیم نشان دادند که فوتبال پایه ایران از خلأ برنامهریزی اصولی و ضعف فنی جدی رنج میبرد. درحالیکه قدرتهای آسیایی با سرمایهگذاری گسترده روی ردههای پایه در حال رشد هستند، فوتبال ایران همچنان با نگاه مقطعی و سنتی، مسیر فرسایشی را طی میکند. این رویه جایی خطرناکتر میشود که قدرتهای نوظهور فوتبال آسیا مانند ازبکستان برنامهریزی فوقالعادهای در فوتبال پایه دارند و روز به روز در این ردهها از فوتبال ایران پیشی میگیرند؛ موضوعی که در آینده منجر به عقب افتادگی فوتبال بزرگسالان ایران از این کشورها خواهد شد.
تیم امید؛ حلقهای گمشده در ساختار ملی
تیم ملی امید ایران، که باید نقش حیاتی در انتقال نسلها به تیم بزرگسال ایفا کند، مدتها است بدون سرمربی، بدون تقویم مشخص و بدون بازی است؛ آن هم در شرایطی که ۸ خردادماه قرعهکشی جام ملتهای زیر ۲۳ سال است. وضعیت نامشخص این تیم، نماد بیتوجهی به یکی از مهمترین مراحل رشد فوتبالی در دنیا است. در شرایطی که کشورهای موفق باتوجه به حضور این رده در المپیک، تیم امید را بهعنوان یکی از پروژههای بلندمدت و هدفمند مینگرند، در ایران این رده سنی عملاً به تیمی فراموششده تبدیل شده است.
تیم بزرگسالان؛ تنها دستاورد یا مسکّنی موقتی؟
تیم ملی بزرگسالان پس از حذف از مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۲۲، در جام ملتهای آسیا نیز نتوانست به فینال برسد و با شکست برابر قطر در نیمهنهایی حذف شد. با این حال، صعود به جام جهانی ۲۰۲۶ بهعنوان یکی از ۴۸ تیم حاضر، فعلاً تنها دستاورد فدراسیون بهحساب میآید. اما این صعود، در شرایطی که مسیر نسبتا آسانی داشت، نمیتواند نقطه قوتی برای عملکرد کلی فوتبال ملی محسوب شود. سؤال اینجاست که آیا این موفقیت محدود، قرار است مسکنی بر زنجیرهای از ناکامیها باشد؟
بازنگری در ساختار مدیریتی تیمهای ملی یک ضرورت فوری است. انتخاب مربیان، طراحی اردوها و برنامهریزیهای فنی باید مبتنی بر دانش روز و شفافیت باشد؛ نه مناسبات غیرحرفهای و روابط پشتپرده. در کنار آن، سرمایهگذاری هدفمند بر تیمهای پایه و امید باید جدی گرفته شود؛ چرا که بدون توجه به ردههای سنی پایین، تیم ملی بزرگسالان هم به تدریج تهی خواهد شد.
همچنین، توسعه زیرساختهای استعدادیابی و آموزش فوتبال در سراسر کشور، از طریق ایجاد آکادمیهای حرفهای و تربیت مربیان تخصصی، باید بهعنوان یک سیاست کلان دنبال شود. فوتبال امروز، بدون پشتوانه علمی و برنامهریزی دقیق، تنها تکیه بر شانس و استعداد خام خواهد بود.
در نهایت، فدراسیون فوتبال باید پاسخگو و شفاف باشد. مخاطبان امروز فوتبال، دیگر صرفاً هوادار نیستند؛ آنها تحلیلگر، مطلع و مطالبهگرند. شفافسازی در مورد عملکرد تیمها، سیاستهای کلان و دلایل موفقیت یا شکست، باید بخشی از مسئولیتهای تعریفشده فدراسیون باشد، نه امری تشریفاتی.
فوتبال ایران در وضعیت کنونی خود، بیش از هر زمان دیگر به اصلاحات بنیادی و عبور از شعار نیاز دارد. اگر امروز، با نگاهی نقادانه و علمی به بازسازی فوتبال ملی پرداخته نشود، فرداهای این فوتبال را نسلهایی تجربه خواهند کرد که نه تجربه بینالمللی دارند، نه انگیزه، و نه الگوی حرفهای. پنج ستارهای که فدراسیون با افتخار از آن سخن میگفت، زمانی معنا پیدا میکرد که درون زمین، در دل نسل آینده و در حافظه هواداران میدرخشید؛ نه فقط در صحبتهای مسئولان فدراسیون فوتبال.