اگر به گذشتههای تاریخی خود هم نگاه کنیم میبینیم در مجسمههای دوران هخامنشی تصاویری از حیوانات روی این سنگها نقش بسته که نشان میدهد این حیوانات همواره در زندگی پیشینیان ما حضور و نقش داشتهاند. اما مسئله نوع کارکرد و شیوه نگهداری آنهاست؛ آنها در فضای باز و در محیط جداگانهای نگهداری میشدند که به محیط عمومی جامعه لطمه وارد نمیکرد و این همزیستی در واقع یاریدهنده بود تا محل اختلاف و بحث.
بهنظرم باید در قوانین و فرهنگ نگهداری از حیواناتی مانند سگ و گربه تجدیدنظر شود. باید جوانان و خانوادههای ما بدانند که حتی این حیوانات هم در محیطهای کوچک و آپارتمانهای پر از وسیله و بدون نور تحت آزار و اذیت هستند و نگهداری به این شکل نهتنها برای آنها خوب نیست بلکه به این حیوانات لطمه هم میزند.
همزیستی مسالمتآمیز با حیوانات در فرهنگ و دین ما همواره ترویج داده شده است و شکارچیان و آزاردهندگان حیوانات اغلب چهره منفور و منفی در جامعه ما دارند. ببینید وقتی که فیلم آزار یک سگ که راننده آن را به وانت بسته منتشر میشود چقدر مردم در فضای مجازی واکنش منفی نشان میدهند و آن فرد را نکوهش میکنند؛ پس مردم ما با این پدیده مسئله ندارند، بلکه با شکل نگهداری و برخورد قانون با افرادی که چهره شهر و فضاهای عمومی مثل پارکها را با نگهداری اشتباه سگ به هم ریختهاند، مسئله دارند.
قانونگذار باید تمام این ملاحظات را درنظر بگیرد و قانونی بنویسد که افراد میل به اجرای آن داشته باشند نه اینکه از آن تخطی کنند.