یکشنبه، 18 خرداد، 1404

این مرد برای هامون رکاب می زند | ایران گردی با دوچرخه


یکی از دغدغه‌های اصلی هامون کم‌آبی است. متاسفانه از اواخر دهه ۱۳۷۰ شمسی دریاچه هامون کم کم خشک شد و پس از آن فقط گاهی هامون پر آب می‌شد که آن هم مقطعی بود. اهمیت دریاچه هامون برای مردم سیستان و بلوچستان بسیار زیاد است و می‌توان گفت از نان شب هم برایشان واجب‌تر است. اقتصاد، محیط‌زیست و معیشت مردم منطقه به دریاچه هامون گره خورده است.

من زاده شهرستان هامون هستم و از وقتی خود را شناختم، فراز و نشیب‌های دریاچه هامون را به چشم دیده و با گوشت و پوست و استخوان درک کرده‌ام. بعد از خشک شدن هامون، مطالباتی داشتیم و متاسفانه دولت افغانستان برای بازگشت آب به هامون همراهی نکرد.

زمانی که بحران دریاچه هامون جدی‌تر و علاوه بر خشک شدن دریاچه، مشکلات زیست‌محیطی آن هم بیشتر شد به فکر کاری افتادم. تصمیم گرفتم کاری کنم که توجه نهادهای دولتی، نهادهای ملی و حتی بین‌المللی به وضعیت بحرانی هامون جلب شود. حتما می‌دانید که دریاچه هامون یکی ذخیره‌گاه‌های ۱۲ گانه کره زمین محسوب می‌شود چنانکه مساله هامون در کل جهان مطرح است. به همین دلیل با شعار «#من_هامونم» به دوچرخه‌سواری پرداختم و در ۳۳، ۳۴ روز رکوردزنی کردم. حدود ۹ استان کشور را با دوچرخه پیمودم. در این مدت سعی کردم مساله هامون و اهمیت این دریاچه را به صورت رو در رو با مردم و رسانه‌های محلی مطرح کنم. هدف جلب توجه عمومی ویژه دولتمردان است.

در استان‌های مختلف، اغلب افرادی که با آنها برخورد داشتم، معتقد بودند باید یک همکاری تعاملی با طرف افغانستانی داشته باشیم. مردم اغلب خاطراتی از دریاچه هامون، پر آب بودن آن و ماهی‌های این دریاچه تعریف می‌کردند. صحبت‌هایی می‌کردند که برای خود من هم جالب بود. صحبت از ۲۰ سال قبل هامون می‌کردند؛ زمانی که تالاب هامون وضعیت بسیار مناسبی داشت. برخی از افراد در شهرستان هامون کار می‌کردند یا اینکه به عنوان گردشگر وارد هامون شده و از تالاب دیدن کرده بودند. برخی هم از طریق رسانه از وضعیت هامون مطلع بودند و به همین دلیل، نسبت به وضعیت فعلی تالاب ابراز نگرانی و همدردی می‌کردند.

برای اینکه با دوچرخه و شعار «#من_هامونم» به استان‌های مختلف سفر کنم، ابتدا به تهران آمدم. یعنی از تهران رکاب‌زنی را شروع کردم. برنامه‌ریزی کرده بودم سفر را از میدان آزادی که به نوعی نماد ایران است، آغاز کنم. بعد به استان‌های جنوبی البرز مانند قزوین، زنجان و در ادامه به آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و بعد به استان اردبیل رفتم. پس از آن هم وارد نوار ساحلی خزر شدم و در نهایت به استان گلستان سفر کردم.

در بحث خشکسالی سیستان و بلوچستان خیلی از اهالی این منطقه به استان‌های مختلف مهاجرت کردند. بیشتر مهاجرت‌ها به مازندران و گلستان بود. وقتی وارد گلستان شدم، خیلی از مردمانی را دیدم که از سیستان و بلوچستان مهاجرت کرده‌ بودند. در مواجهه با آنها متوجه شدم دردهایشان شبیه به دردهای خود من است. متوجه شدم آنها بیشتر از من «هامونی» هستند و اصرار داشتند که فکری باید برای احیای هامون صورت بگیرد.

طی سفر خیلی از مردم ابراز علاقه کردند که به استان ما بیایند و تالاب هامون را از نزدیک ببینند. یکی از خاطره‌های جالب این بود که خانم نقاشی می‌گفت پدربزرگش، پدرش و خودش در شهر هامون متولد شدند. این خانم البته می‌گفت خیلی کوچک بوده که از سیستان و بلوچستان مهاجرت کرده و تالاب هامون را ندیده است. این خانم می‌گفت یکی از آرزوهایش این است که به هامون سفر کند تا بتواند از بحران دریاچه نقاشی بکشد. حالا قرار است برای نخستین بار یک خانم اهل سیستان و بلوچستان به اینجا بیاید و یک نقاشی با شعار «#من_هامونم» بکشد.

با توجه به شرایط آب و هوایی استان از گردشگران خواهش می‌کنیم از خرداد تا اوایل پاییز به هامون سفر نکنند. پاییز و اواخر زمستان بهترین زمان برای حضور گردشگران به تالاب هامون است. به نظر من، گردشگران باید در شرایط ایده‌آل هامون باید بیایند و لذت ببرند. روزگاری به قدری دریاچه هامون زیبا بود که گردشگران بسیاری به این منطقه سفر می‌کردند. وقتی بچه بودم، همیشه دوست داشتم نوروز شود تا گردشگران به اینجا سفر کنند و بتوانیم گردشگران زیادی را در هامون ببینیم. در بستر دریاچه کوهی به نام کوه خواجه است که مرکز گردشگری هامون و به طور کلی سیستان و بلوچستان محسوب می‌شود. گردشگران آن موقع می‌آمدند و بازارچه برپا می‌شد تا اهالی به پذیرایی از گردشگران بروند. به قدری جنب و جوش بود که وصف‌شدنی نیست. برای همین است که مردم هامون و کل استان نسبت به وضعیت بحرانی تالاب تعصب دارند و نگران وضعیت آن هستند چون زمان پرآبی هامون را به چشم دیده و لمس کرده‌ایم.

برنامه‌های من هنوز تمام نشده است. می‌خواهم به سفرهای خودم برای احیای تالاب هامون ادامه دهم. حتی قصد دارم با دوچرخه با همین شعار به افغانستان سفر کنم. اگر امکانش باشد به کشورهای دیگر هم سفر می‌کنم. برنامه‌ریزی کردم سال آینده نوار جنوبی کشور را رکاب بزنم. این سفر و این داستان نباید تمام شود و به قدری باید ادامه پیدا کند تا بحران هامون به پایان برسد. تا عمر دارم به عنوان یک توریست دوچرخه‌سوار برای احیای هامون رکاب می‌زنم.

یکی از شاخه‌های گردشگری که امروزه هم بسیار پرطرفدار شده است، گردشگری با دوچرخه یا سایکل توریسم است. مطالعات نشان می دهد که در جوامع پیشرفته سایکل توریسم ۴۰ درصد بیشتر از تورهای اتوبوسی برای جوامع محلی درآمدزا بوده است، زیرا سایکل توریسم می تواند گردشگر را برای ساعات بیشتر و طولانی تری درون یک منطقه نگاه دارد. سایکل توریسم یک سبک سفر ماجراجویانه و دوست‌دار محیط‌زیست است که اغلب هم با شعارهای محیط‌زیستی و صلح انجام می‌شود.

برای اخبار جامعه و اجتماعی خوشه خبر کلیک کنید

7 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها