یکماه قبل یاسر (کاظم) مصدق در پارک ملی گلستان و حالا هدایتالله دیدهبان در منطقه حفاظت شده خائیز؛ غمانگیز اینکه مراسم خاکسپاری هدایتالله دیدهبان امروز همزمان با شروع هفته محیط زیست برگزار شد.
قاتلان محیطبانان چند روز پس از ارتکاب جرم با تلاش شبانه روزی نیروی انتظامی و دستگاه قضایی دستگیر شدند تا مرهمی اندک بر داغ خانوادههای آنها باشد ولی همه محیطبانان شهید این شانس را ندارند که قاتلانشان به دست قانون بیفتند. حتی شهید باشقره، محیطبان پارک ملی گلستان که مظنونانش هم پیدا شدند در نهایت به خانوادهاش گفته شد که باید مراسم قسامه را انجام دهد یعنی ۵۰ نفر از اقوامِ مردِ شخص مقتول را بیاورد تا دست روی قرآن بگذارند و متفقالقول بگویند که مضنون قاتل است.
دستان محیطبانان به عنوان ضابطان دستگاه قضایی از «حمایت قانونی» خالی است. اگرچه در سال ۱۳۹۹ قانون «حمایت قضایی از مأموران یگان حفاظت محیط زیست و جنگلبانی» به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اما در عمل مشخص شد که محیطبانان کماکان در استفاده از اسلحه به مانند سایر ضابطان دستگاه قضایی یا نیروهای انتظامی از حمایت قانونی برخوردار نیستند. برخی از دادگاهها در تفسیر قانون همچنان جانب احتیاط را میگیرند و احکام سنگینی برای محیطبانان صادر میکنند. محیطبانان همچنان درگیر اثبات «دفاع مشروع» در موارد استفاده از سلاح هستند به همین دلیل ترجیح میدهند که در وهله اول اصلا از اسلحه برای دفاع از خود استفاده نکنند چه برسد به اینکه جلوی شکار غیر قانونی را با اسلحه بگیرند.
حالا که هدایتالله دیدهبان، محیطبان با سابقه منطقه حفاظت شده خائیز در بهبهان خوزستان شهید شده است، مصاحبه همشهری با او در سال ۱۳۹۹ خالی از نکته نیست. در برای محیطبانان همچنان بر همان پاشنه میچرخد. او به مناسبت روز جهانی محیطبان به همشهری گفته بود خطرناک ترین چیزی که جان محیط بانان را تهدید می کند، شکارچی مسلح و سابقه داری است که در بکرترین مناطق حفاظت شده بارها و بارها اقدام به شکار میکند.
هدایتالله دیدهبان، سرمحیطبان منطقهی حفاظتشدهی خائیز، در گفتوگو با همشهری خطرناکترین لحظهی کاری خود را «مواجهه با انسان» میداند و میگوید: شغل محیطبانی بسیار خطرناک است. معمولاً در مناطق حفاظتشده با شکارچیان متخلفی مواجه میشویم که برای شکار، تفنگ حمل میکنند و اصلاً از قانون حرفشنوی ندارند.
انتظار بر این است که مواجهه با خرس یا پلنگ مادر، سختترین تجربه کاری او باشد، اما میگوید: «اتفاقاً لذتبخشترین لحظهها، دیدن همین حیوانات و رویش بذرهایی است که در این مناطق کاشتهایم. دیدن پلنگ در منطقهی حفاظتشده یعنی به ثمر رسیدن ۲۰ سال خدمت. شکارچیِ متخلف، خطرناکتر از پلنگ است.»
خستگی کار زمانی به تنش میماند که پای شکارچیِ متواری را به دادگاه میکشاند، اما قاضی معتقد است چون تلفن همراه شکارچی متخلف در منطقه ردیابی نشده، باید برایش قرار منع تعقیب صادر شود. هدایتالله دیدهبان میگوید: «در صورتی که نهتنها شکارچیان، بلکه قاچاقچیان مواد مخدر هم بسیار باتجربه شدهاند و از همهی راههای فرار اطلاع دارند. ولی قاضی، حرف ما سه نفر از مأموران دولت در مورد شکارچی را قبول نمیکند؛ این در حالی است که حرف مأمور نیروی انتظامی درجا تأیید میشود.»
از جمله مشکلات اساسی محیطبانان، بودجهای است که به نام آنها گرفته میشود ولی اثرات تخصیص آن در کار محیطبانی دیده نمیشود. به گفتهی عیسی کلانتری، ۷۰ میلیارد تومان در سه سال اخیر برای تقویت تجهیزات محیطبانی اختصاص یافته و حقوق آنها به ۴ میلیون تومان رسیده است. اما به گفتهی هدایتالله دیدهبان، لباس، کفش و کولهی محیطبانان که حق طبیعی آنهاست، تأمین نشده است. او میگوید: «خائیز سوخت و ما ۶ روز نتوانستیم کاری انجام دهیم. میگویند ۱۲۰ دمنده در اختیار استان قرار گرفته ولی هنوز این اتفاق رخ نداده است. ما در دمای ۵۳ درجه، بدون امکانات و شبانهروز در حال کاریم و حقوقمان ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است. با این شرایط، چطور انتظار دارید محیطبان با متخلفان همراه نشود، طبیعت را حفظ کند و معتاد نشود؟»
او نیز، مانند سایر محیطبانان، با چنگ و دندان از ۱۸.۵ میلیون هکتار از عرصههای طبیعی کشور حفاظت میکند. اما با شرایط موجود، حفاظت از عرصههای ملی بیش از هر چیز بر پایههای عشق و شجاعت استوار است. چرا که به گفتهی عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، کل بودجهی این سازمان فقط ۷۵۰ میلیارد تومان است. او البته توپ را به زمین مردم میاندازد و میگوید: «محیطزیست برای مردم است و لذا خود مردم باید محیطزیست را حفظ کنند. بنده با ۳۵۰۰ محیطبان قادر به حفظ محیطزیست نیستم و اگر مردم همراهی نکنند، این ۳۵۰۰ محیطبان عملاً نمیتوانند هیچ کاری کنند.»