>>>>همشهری آنلاین - گروه سیاسی: سفر دونالد ترامپ در مه ۲۰۲۵ به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، بهعنوان اولین سفر خارجی (غیر از سفر واتیکان) در دوره دوم ریاستجمهوریاش، توجه ویژه جهانی را جلب کرده است. این سفر، با اظهارات جسورانه و تعهدات سرمایهگذاری عظیم، بر اهمیت اقتصادی روابط آمریکا و کشورهای خلیجفارس تاکید دارد. اما چرا کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس؟ قراردادهای تریلیون دلاری شامل چه مواردی هستند و چه کسانی از آن سود میبرند؟ دادههای بینالمللی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، درباره ابعاد اقتصادی، زمینه تاریخی و انگیزههای استراتژیک این سفر چه میگویند؟
چرا خلیجفارس؟ منطق استراتژیک و اقتصادی
انتخاب عربستان سعودی، قطر و امارات توسط ترامپ بهعنوان اولین مقاصد آسیایی، نشاندهنده وزن اقتصادی و ژئوپلیتیکی این کشورها است. عربستان سعودی با تولید ناخالص داخلی ۱.۰۷ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۴، در رتبه ۱۷ جهانی قرار دارد، امارات با ۵۰۹ میلیارد دلار در رتبه ۳۲ و قطر با ۲۳۶ میلیارد دلار در رتبه ۵۴، بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول. این کشورها، هرچند در مقایسه با اقتصادهایی مانند چین یا ژاپن در ردههای برتر نیستند، در بازارهای جهانی انرژی نقش کلیدی دارند و ۳۰ درصد از ذخایر اثباتشده نفت جهان و ذخایر قابلتوجه گاز طبیعی را در اختیار دارند. ثروت ناشی از هیدروکربنها، آنها را به شرکای اصلی برای سرمایهگذاری و قراردادهای تسلیحاتی آمریکا تبدیل کرده است.
موقعیت استراتژیک خلیجفارس، بهعنوان پل ارتباطی آسیا، اروپا و آفریقا، جذابیت آن را افزایش میدهد. برخلاف شرق آسیا، که تسلط چین نفوذ آمریکا را پیچیده میکند، یا آفریقا، که سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیارد دلاری چین بر حضور آمریکا سایه افکنده، خلیجفارس منطقهای باثبات و حامی آمریکا است. تعهدات سرمایهگذاری این کشورهای عربی به ارقام بزرگی اشاره دارند: ۶۰۰ میلیارد دلار از عربستان، ۱.۲ تریلیون دلار از قطر و ۱.۴ تریلیون دلار از امارات. این ارقام بلندپروازانه، با برنامههای تنوعبخشی اقتصادی مانند چشمانداز ۲۰۳۰ همراستا هستند که بر بخشهای غیرنفتی مانند فناوری، هوش مصنوعی و گردشگری تمرکز دارند.
تاثیر اقتصادی توافقات گذشته
سفر ترامپ به خلیجفارس در سال ۲۰۱۷ معیاری برای ارزیابی است. آن سفر منجر به قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری با عربستان شد، با تعهد ۳۵۰ میلیارد دلاری در طول یک دهه، بر اساس دادههای وزارت امور خارجه آمریکا. تا سال ۲۰۲۴، صادرات عربستان به آمریکا به ۱۳ میلیارد دلار (عمدتا محصولات پتروشیمی) و واردات از آمریکا به ۱۹ میلیارد دلار (شامل تجهیزات صنعتی و فناوری) رسید، (طبق آمار دولت عربستان). سرمایهگذاری مستقیم خارجی آمریکا در عربستان به ۱۵.۳ میلیارد دلار افزایش یافت و ۳۰۰ هزار شغل در بخشهایی مانند انرژی و سلامت آمریکا ایجاد کرد (براساس آمار اتاق بازرگانی آمریکا).
امارات، بهعنوان مرکز تجارت و مالی، در سال ۲۰۲۳ تجارت دوجانبه ۲۴ میلیارد دلاری با آمریکا داشت، طبق گزارش نماینده تجاری آمریکا. قطر، غول گاز طبیعی مایع (LNG)، در سال ۲۰۱۷ قرارداد ۱۲ میلیارد دلاری با بوئینگ امضا کرد که صنعت هوافضای آمریکا را تقویت کرد. چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان، با حمایت ۱۵ میلیارد دلاری قراردادهای آمریکایی در سال ۲۰۲۴، سهم تولید ناخالص داخلی غیرنفتی را به ۷۰ درصد رساند، (طبق دادههای بانک جهانی). بخش گردشگری امارات، که اکنون ۱۶.۵ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، و رشد مبتنی بر گاز طبیعی مایع قطر، با افزایش ۲۰ درصدی صادرات از سال ۲۰۱۷، نشاندهنده انتقال فناوری و زیرساختهای آمریکایی است.
قراردادهای ۲۰۲۵: مقیاس و دامنه
تعهدات ۳.۲ تریلیون دلاری این سفر—۶۰۰ میلیارد دلار از عربستان، ۱.۴ تریلیون دلار از امارات و ۱.۲ تریلیون دلار از قطر—شگفتانگیز اما نیازمند بررسی دقیق است. رویترز از قرارداد ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان در زمینه انرژی، هوش مصنوعی و زیرساخت، قرارداد ۱.۴ تریلیون دلاری امارات در هوش مصنوعی، هوانوردی (سفارشات بوئینگ) و لجستیک، و قرارداد ۱.۲ تریلیون دلاری قطر در گاز طبیعی مایع و فناوری گزارش میدهد. اینها تعهدات بلندمدت هستند، نه انتقال نقدی فوری، و شامل سرمایهگذاری مستقیم خارجی، تجارت و سرمایهگذاری مشترک میشوند.
برای آمریکا، قرارداد ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان میتواند ۵۰۰ هزار شغل در تولید و فناوری ایجاد کند، (طبق برآوردی از موسسه بروکینگز). سفارشات بوئینگ امارات، به ارزش ۵۰ میلیارد دلار، مشاغل هوافضایی را تضمین میکند. سرمایهگذاریهای الانجی قطر از تلاشهای آمریکا برای مقابله با گاز روسیه در اروپا حمایت میکند و اهرم ژئوپلیتیکی را تقویت میکند. با این حال، تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد این مبالغ ممکن است مستقیما به شرکتهای آمریکایی برسد، و بقیه طبق تحلیل صندوق بینالمللی پول صرف پروژههای خلیجی میشود.
کشورهای خلیجفارس از تنوع اقتصادی و اعتبار بهره میبرند. ابتکارات هوش مصنوعی عربستان، با حمایت شرکتهای آمریکایی مانند انویدیا، ریاض را به مرکز فناوری تبدیل میکند. قراردادهای لجستیکی امارات با شرکتهایی مانند دیپی ورلد، نقش آن را بهعنوان گره تجارت جهانی تقویت میکند. گسترش گاز طبیعی مایع قطر، با فناوری آمریکایی، افزایش ۵۰ درصدی تولید تا سال ۲۰۳۰ را هدف قرار داده است، (براساس گزارش بلومبرگ). اینها در حوزههای تولید (انرژی، فناوری) و خدمات (لجستیک، گردشگری) قرار دارند و وابستگی به نفت را کاهش میدهند.
اهمیت اقتصادی و رتبهبندیها
تجارت آمریکا و خلیجفارس قابلتوجه اما غالب نیست. در سال ۲۰۲۳، عربستان نوزدهمین شریک تجاری آمریکا (۳۲ میلیارد دلار تجارت کالا)، امارات بیستوپنجمین (۲۴ میلیارد دلار) و قطر چهلوپنجمین (۶ میلیارد دلار) بود، (طبق اطلاعات اداره سرشماری آمریکا). اینها ۲ درصد از تجارت آمریکا را تشکیل میدهند، در مقایسه با چین (۱۵ درصد) یا کانادا (۱۳ درصد). برای کشورهای خلیجی، آمریکا حیاتی است: طبق دادههای بانک جهانی ۱۲ درصد صادرات عربستان و ۱۰ درصد واردات امارات از آمریکا است.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی آمریکا در خلیجفارس (۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴) تنها یک درصد از کل سرمایهگذاری ورودی از آمریکا را تشکیل میدهد، طبق اداره تحلیل اقتصادی. برای اقتصادهای خلیجی، سرمایهگذاری آمریکایی حیاتی است: ۱۰ درصد از کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی عربستان و ۱۵ درصد امارات (طبق گزارشهای صندوق بینالمللی پول). این جریانها رشد غیرنفتی را هدایت میکنند، با افزایش ۴.۸ درصدی تولید ناخالص داخلی غیرنفتی عربستان در سال ۲۰۲۴ (طبق دادههای بانک جهانی).
گفتمان ترامپ و ادراک عمومی
اظهارات صریح ترامپ - مانند توصیف رهبران خلیجی بهعنوان «تشنه محبت» یا تهدیدآمیز جلوه دادن ایران - از تاکتیکهای تاریخی آمریکا برای تامین قراردادها پیروی میکند. براساس تحلیلی از الجزیره نبود واکنش عمومی نشان میدهد که نخبگان کشورهای حاشیه خلیج فارس، امنیت و روابط اقتصادی با آمریکا را بر ظرافتهای دیپلماتیک ترجیح میدهند.
چرا شرق آسیا یا آفریقا نه؟
پویایی پیچیده آمریکا - چین در شرق آسیا و شکافهای زیرساختی آفریقا، خلیجفارس را به گزینهای امنتر تبدیل میکند. بروکینگز گزارش میدهد که ابتکار کمربند و جاده چین به ارزش ۱ تریلیون دلار، تلاشهای آمریکا در آفریقا را تحتالشعاع قرار داده است، در حالی که کشورهای خلیجی بازده فوری و باارزش با ریسک ژئوپلیتیکی کم ارائه میدهند (طبق گزارشی از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی).
سفر ترامپ به خلیجفارس ترکیبی از جاهطلبی اقتصادی و نمایش استراتژیک است. تعهدات ۳.۲ تریلیون دلاری، در صورت تحقق، میتواند روابط اقتصادی آمریکا و خلیجفارس را بازتعریف کند، مشاغل آمریکایی را تقویت کرده و تنوع اقتصادی خلیج را پیش ببرد. اگرچه عربستان، امارات و قطر در رتبهبندی جهانی تولید ناخالص داخلی جایگاه متوسطی دارند، ثروت انرژی و موضع حامی آمریکا، آنها را به شرکای ایدهآل تبدیل میکند. این قراردادها تولید، تجارت و خدمات را در بر میگیرند و نویدبخش منافع متقابل است؛ البته مشروط به تداوم اراده سیاسی.