به گزارش >>>>همشهری آنلاین، صابر گلعنبری روزنامهنگار و کارشناس روابط بینالملل: برخی منابع آمریکایی و اسرائیلی از تنش میان ترامپ و نتانیاهو سخن گفتهاند؛ تا جایی که رادیو ارتش اسرائیل به نقل از نزدیکان رئیس جمهور آمریکا از تصمیم او برای قطع ارتباط با نتانیاهو خبر داد. احتمالا لغو سفر وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل و همچنین سفر خاورمیانهای منهای اسرائیل رئیس جمهور آمریکا (البته تا این لحظه) نشانههای دیگری از تنش در روابط ترامپ و نتانیاهو است. البته با پیروزی ترامپ در انتخابات بر خلاف تصورات رایج، پیش بینی میشد که روابط دو طرف ممکن است در جایی و لو موقتا به نقطه اصطکاک برسد.
البته اختلافنظر میان آمریکا و اسرائیل در نحوه تعامل با مسائلی چیز جدیدی نیست؛ اما اختلاف نظر کنونی ترامپ و نتانیاهو تا حدودی متفاوت از گذشته است که قبلا بیشتر پیرامون این بود که چه رویکردی برای اسرائیل، امنیت و آینده آن بهتر است. علت اصلی تنش کنونی پارهای تضاد رویکردها و تعارض منافعی است که میان ترامپ و نتانیاهو شکل گرفته است که تا حدودی جنبه شخصی دارد؛ البته به علت قرار گرفتن دو نفر در راس قدرت میتواند برگردانی در روابط فیمابین و پروندههای متعدد منطقهای باشد.
واقعیت این که هم ترامپ و هم نتانیاهو، هر دو متفاوت از پیشینان خود در آمریکا و اسرائیل هستند. برای پیشینیان آنها سیستم و منافع ملی فراتر از منافع شخصی بود؛ اما امروز نتانیاهو تمام هم و غمش ماندن در قدرت است. ترامپ نیز موتور محرکهاش در پیشبرد شعار «نخست آمریکا» روان خودشیفتهاش است و سیاستهایش نیز بیشتر برآیند تصورات شخصی است تا کار سیستماتیک و... در همین حال، ترامپ میبیند که خدمتی که به اسرائیل کرده، هیچ رئیس جمهوری در آمریکا انجام نداده است؛ از انتقال سفارت آمریکا به قدس و شناسایی آن به عنوان «پایتخت اسرائیل» و کلید زدن توافق ابراهیم گرفته تا مجازات منتقدان آن در آمریکا و اخراجشان از دانشگاهها و طرح ایده کوچاندن ساکنان غزه و.... اما با وجود آن معتقد است که در انتخابات نه یهودیان قدردشناس او بودند که اغلب به هریس رای دادند و نه نتانیاهو قدر «زحماتش» را میداند.
آنچه بیشتر ترامپ را آزار میدهد، تصور این که بی بی تلاش دارد با لابیگری در سیستم آمریکا او را دور بزند و به بازیچه بگیرد؛ کاری که با اوباما و بایدن نیز میکرد. برکناری والتز نیز پژواکی از عصبانیت ترامپ از نتانیاهو بود. در کنار آن هم گویا ترامپ از یک سو معتقد است که نتانیاهو میخواهد سیاست خاورمیانهای او را در قبال ایران، ترکیه، عربستان و حتی تا حدودی غزه مهندسی و هدایت کند و از دیگر سو رویکرد نخست وزیر اسرائیل را مانعی در پیشبرد این سیاست و حصول توافقهای تاریخی به ویژه پیوستن عربستان به توافق ابراهیم میداند. کما این که نظر به تاثیر مولفه پول در سیاست خارجی ترامپ، او امروز بیشتر به جذب سرمایهگذاری 3 تریلیون دلاری شیخنشینهای خلیج فارس در سفر خود میاندیشد که با تن دادن به خواستههای حداکثری نتانیاهو در خاورمیانه امکانپذیر نیست.
همچنین ترامپ پس از شروع مذاکرات با ایران با وجود چراغ سبز به نتانیاهو برای از سرگیری جنگ علیه غزه اما برای مدتی مشخص، انتظار داشت که قبل از عزیمتش به خاورمیانه به توافقی با نتانیاهو برای پایان جنگ و آزادی گروگانها و همچنین شروع فرایند «تشکیل کشور فلسطین» نه برپایی آن در مقابل پیوستن عربستان به توافق ابراهیم برسد، اما این اتفاق نیفتاد و با وجود این که چنین توافقی واجد اهمیتی راهبردی برای اسرائیل است، ولی نتانیاهو مخالفت میکند. علت مخالفت او هم روشن است؛ چون ما به ازای چنین توافقی پایان جنگ غزه است که به معنای پایان حکمرانیاش خواهد بود. همچنین نتنیاهو انتظار داشت، ترامپ پس از بازگشت به قدرت جنگی علیه تاسیسات هستهای ایران به راه بیندازد و ترکیه را به خروج از سوریه وادار کند، اما اکنون به گفته نزدیکانش از سیاست خاورمیانهای ترامپ به ویژه مذاکره با ایران به شدت ناراضی است و او را در تنگنای بیشتر در داخل قرار داده است. توافق اخیر ترامپ و حوثیها بدون شمول توقف حملات به اسرائیل نیز بیشتر نتانیاهو را نگران کرد؛ توافقی که چه بسا یکی از اهداف آن فشار بر بی بی باشد و اگر این توافق بعد از سفر منطقهای ترامپ نیز ادامه یابد واجد دلالتهای دیگری غیر از الزامات امنیتی این سفر و فشار بر نتانیاهو خواهد بود. با این حال، نباید در تحلیل تنش ترامپِ و نتانیاهو اغراق کرد و زود است که آن را «بحرانی» در روابط فوق راهبردی و عمیق آمریکا و اسرائیل بنامیم که دو سال اخیر عمق آن بیشتر نمایان شد. ممکن است این کدورت در لحظهای سریعا رفع شود؛ اما «تداوم» این تنش میتواند پایان حکمرانی بی بی را تسریع بخشد.