همشهری- گروه جامعه: تلفن همراه، پیامک، یارانه، امتیاز، آگهی بازرگانی و حق نشر؛ اینها کلماتی است که جایگزین واژههای بیگانهای شدهاند که کمابیش بین مردم جا افتاده و در گفتوگوهای روزانه خود از آن استفاده میکنند؛ در مقابل خمیراک، پی غذا، پوشینه، پَرون جا، برگک و...؛ واژههایی که بهترتیب جایگزین پاستا، دسر، کپسول، فایل و چیپس شدهاند اما کمتر کسی، حتی آنها را شنیده است.
جدا از این واژهها هر ماه، دهها واژه دیگر نیز در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساخته و اعلام عمومی میشود که تعداد اندکی از آنها بین مردم جا افتاده و بسیاری دیگر نه تنها از آنها استفاده نمیشود، بلکه گاهی دستمایه طنز و شوخی قرار میگیرد.
درباره این واژگان، سرعت جایگزینی واژههای بیگانه و چالش زبان گفتاری و نوشتاری نسل جدید، با نسرین پرویزی، معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تلویزیون همشهری گفتوگو کردهایم که چکیدهای از آن را میخوانید.
ما ۳۰سال ممتد یعنی از اسفند۱۳۷۳ دست به واژهگزینی زدهایم. این واژهها که به بیش از ۶۵هزار واژه رسیدهاند، در یک مجموعه منتشر خواهد شد. فرهنگستان در ابتدای کار دست به بررسی واژههایی زد که عمومی بود و مردم با آنها سروکار داشتند اما مشخص شد که هر واژه عمومی در واقع سرنخی در واژههای تخصصی دارد؛ بنابراین گروههای تخصصی را تشکیل دادیم.
یکی از انتقاداتی که به فرهنگستان میشود، این است که گروههای واژهگزینی برای کاربردهای عمومی از متخصصان عرصههای مربوط استفاده نمیکند؛ مثلا جامعهشناسان و متخصصان علوم ارتباطات.
گروه واژه گزینی فرهنگستان دارای ۱۲۰حوزه علمی است که با متخصصان همان رشته فعالیت میکنند. همچنین نزدیک به ۶۰کارگروه متشکل از متخصصان در گروه واژهگزینی فعال هستند. ما با متخصصان علاقهمند به حفاظت زبان فارسی در حوزههای علمی مختلف مانند مهندسی مکانیک، برق، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و... ارتباط برقرار کردهایم. ۳۰۰تا۴۰۰ استاد در مراکز مختلف با فرهنگستان همکاری میکنند.
ما در فضای مجازی ضعف داشتیم و طبیعی است که مردم به فرهنگستان بهعنوان نهاد دولتی نگاه مثبتی نداشته باشند و بد و بیراه بگویند؛ بهعنوان مثال فکر کنند که کار واژهگزینی و بهطورکلی کار فرهنگستان یک کار فرعی است. حتی برخی میگویند که میان این همه مشکلات اقتصادی چرا دست به واژهگزینی میزنید!؟ در برابر این نگاه باید بگوییم که این کار پایه غنیسازی فرهنگ کشورمان است و کار فرعی نیست. ما در عرصههای مختلف با جامعه ارتباط برقرار کردیم اما در تلویزیون موفق نبودیم.
متأسفانه مجریان تلویزیون حتی مدعی شدند که چرا واژهگزینی باید انجام شود. خوشبختانه در رادیو برنامههای ما موفق بود اما در تلویزیون نتوانستیم برنامههای ثابت داشته باشیم. ظاهرا با بخش بازرگانی صدا و سیما در مورد واژههایی که تبلیغ میکنند، مسئله ایجاد شده است. بهطور نمونه ما خیلی سال قبل از اینکه پیامک مطرح شود، آن را ساخته بودیم اما استفاده نمیشد یعنی در صداوسیما بهکار نمیرفت و میگفتند «اساماس» اما وقتی صدا و سیما از پیامک استفاده کرد، بین مردم هم جا افتاد. در مورد یارانه هم همینطور؛ الان دیگر کسی نمیگوید سوبسید، میگوید یارانه و بسیاری از لغات دیگر.
زمانی که فرهنگستان تشکیل شد، بسیاری از واژهها در زبان وارده شده بود. طبیعی است که باید اول به این واژهها که در جامعه جا افتاده بود، بپردازیم. در ابتدای کارمان جزوهای تحت عنوان اولویت در واژهگزینی تهیه و قبول کردیم که بعضی از واژهها در زبان فارسی آنقدر جا افتادهاند که نیاز به معادلگزینی ندارند مانند تلفن، تاکسی و تلویزیون.
تعدادی از واژهها بین مردم و جامعه علمی مشترک هستند و بعضی از این واژهها آنقدر رایج شدهاند که ما فقط میتوانیم یک پیشنهاد مطرح کنیم تا مردم بدانند زبان میتواند این واژه را ایجاد کند. بنابراین ما در مورد بعضی از واژهها پذیرفتیم که هم واژه لاتین وجود داشته باشد، هم پیشنهاد فرهنگستان؛ بهعنوان مثال در مورد واژه «کد» در ابتدا واژه «رمز»را انتخاب کرده بودیم اما بعد از مدتی تجدیدنظر کردیم و گفتیم که واژه «کد» آنقدر رایج است که نمیتوانیم تغییرش بدهیم اما در بسیاری از مواقع این امکان وجود دارد که به جای کد بگوییم رمز. بنابراین باید قبول کرد که چند سالی میشود که دیگر فرهنگستان در واژهگزینی تعلل ندارد. ما گمرکی نداریم که بدانیم این واژه از کجا میآید؛ ما ناچاریم فضای مجازی را رصد کنیم و نشریات را هم ببینیم. ما واژههایی را تصویب میکنیم اما سازمانها برای استفاده و رواج واژه همکاری نمیکنند.
بگذارید یک مثال بزنم؛ به هواپیما آن زمانی که تصویب شد، طیاره میگفتند. فرهنگستان واژه هواپیما را انتخاب کرد و بعد هم چون زور رضاخانی پشتش بود، همه موظف شدند که از این واژه استفاده کنند.
۴۰۰ استاد با ما کار میکنند و هر گروه واژهگزینی متشکل از ۵ استاد آن رشته است.
بله، در شورا به لحاظ روانشناسی آن را بررسی میکنیم.
ما خواهان حفظ زبان فارسی هستیم و لازمهاش هم تقویت زبان است. واژههایی که فرهنگستان تصویب میکند، نهایی نیستند، این واژهها تا ۳سال آزمایشی هستند و در فضاهای مختلف بررسی میشوند. بهعنوان مثال، استادی که خودش واژه را میسازد، اول در دانشگاه و میان دانشجویانش این واژه را مطرح میکند. در برخی مواقع دانشجوها اعلام میکنند که با این واژه مشکل دارند و براساس تصمیم استاد، ما واژه را عوض میکنیم. اگرنقد درستی بشود، ما اعمال میکنیم اما متأسفانه نقدهایی که به ما میشود، بیشتر نقدهای احساسی است. بحث برسر زیبایی و بدی واژهها نیست، مسئله این است که نهادهای عرضهکننده واژهها، درست کار خود را انجام نمیدهند، به همین دلیل وقتی ۲ تا واژه را مطرح میکنیم و میگوییم این موارد تصویب شد، مردم شروع به بد و بیراه گفتن میکنند. ما معتقدیم واژهگزینی برای نسل آینده است.
یک نکته که باید بگویم این است که ما در هر گروه نمیتوانیم روانشناس و جامعهشناس داشته باشیم اما در شوراهای واژهگزینی از افرادی مثل آقای هوشنگ مرادی کرمانی که به زبان بچهها و زبان عمومی آشناست، استفاده میکنیم.
ما دورههایی را میگذاریم و معمولا نظرخواهی میکنیم. در ضمن در گروههای مختلف هم پژوهشگران نسل جدید داریم؛ نسلی که فضای مجازی را میشناسند و در فیسبوک یا اینستاگرام هستند و به دایره لغت این فضا اشراف دارند. واژههای عمومیمان با حضور این افراد ساخته میشود ولی واژههای تخصصی را خود علمای آن رشتهها میسازند.
نه، چنین اتفاقی نمیافتد؛ این وظیفه را شورای پاسداشت زبان فارسی که زیر نظر وزیر ارشاد است، برعهده دارد و فرهنگستان هم یکی از اعضای مهم این شوراست. مدتی است که این شورا جلساتش را برگزار نکرده است و به صدا و سیما نمیتواند دستور خاصی بدهد. در واقع با صداوسیما جلسه هم میگذارند اما صدا و سیما خیلی راحت میگوید که بهعنوان مثال ۸۰۰میلیارد تومان از این پول درمیآورم و نمیتوانم این تبلیغ را نکنم.
بله دقیقا، از طرف دیگر شاهد هستیم که جامعه نسبت به سخت سخن گفتن یک استاد اعتراض دارد. جامعه در مورد بعضی از پیشنهادهای فرهنگستان واکنش نشان میدهد و نسبت به برخی واکنشی ندارد.
این کار فرهنگستان نیست، ما میفهمیم که آن نهادهایی که متولی فرهنگسازی هستند، کاری نکردهاند؛ در واقع برخی مردم ما ترجیح میدهند که به شکلی فرنگی تلقی شوند و فرنگی حرف بزنند. همهچیز را تغییر میدهند چرا که فکر میکنند، تفاخر به آن زبان، ارزش است؛ یعنی اگر میخواهم انسان شیکی باشم، باید به زبان بیگانه حرف بزنم.