>>همشهری آنلاین - حوادث: رویداد دردناک قتل خانوادگی در کرمانشاه که بهگفته منابع خبری توسط پدر خانواده و با استفاده از سلاح گرم رخ داده، بار دیگر ضرورت توجه به ابعاد پنهان روانی، آموزشی و ساختاری در جامعه ایران را برجسته میکند. نکته قابل تأمل در این واقعه طبق اخبار منتشر شده تمکن مالی عامل جنایت است؛ موضوعی که نشان میدهد نمیتوان تمام خشونتها و آسیبهای اجتماعی در این روزها را به فقر اقتصادی تقلیل داد و آن را توجیه کرد. در اینجا باید پرسید که چه ضعفهای دیگری در نظام فرهنگی و نهادی کشور وجود دارد که چنین رویدادهایی را ممکن میسازد؟
در وهله اول، باید به کمبود آموزش مهارتهای کنترل خشم، گفتوگوی سازنده و حل مسئله در میان مردم اشاره کرد.نظام آموزشی رسمی کشور، فاقد رویکردی فعال در تربیت روانی-اجتماعی دانشآموزان است. نه در مدارس و نه در دانشگاهها، آموزش منظم و عملی برای تقویت تابآوری روانی، مدیریت هیجانات، یا ارتقای سواد گفتوگو ارائه نمیشود. این کاستی در رسانههای جمعی نیز بهوضوح مشهود است، چرا که نقش آموزشی رسانهها در این زمینه بسیار کمرنگ است و بیشتر تمرکز بر مسائل خبری یا سرگرمی است تا ارتقای سلامت روان جامعه.
در گام بعد، نبود یک نهاد واحد و پاسخگو برای پیشگیری از بحرانهای فردی و خانوادگی جای نقد جدی دارد. سازمانهایی چون بهزیستی، آموزشوپرورش، نیروی انتظامی، معاونت اجتماعی صداوسیما و حتی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه هرکدام بهطور پراکنده مسئولیتهایی دارند اما انسجام، همکاری میاننهادی و پاسخگویی مشترک در آنها دیده نمیشود. «اورژانس اجتماعی ۱۲۳» تجربهای مهم و مؤثر بوده، اما متأسفانه بهدلیل محدودیت شدید بودجه، کمبود نیروی متخصص و نبود امکانات گسترده، تنها در بخش محدودی از کشور فعال است و ظرفیت فراگیر ملی ندارد.
این رخداد تلخ نشان داد که داشتن سرمایه مالی لزوماً ضامن ثبات روانی و سلامت خانواده نیست. در فقدان آموزش، حمایت نهادی و نظام مراقبت پیشگیرانه، حتی خانوادههای متمول نیز در معرض فروپاشی و خشونتهای فاجعهبار قرار میگیرند. اگر کشور ما خواهان کاهش خشونت و آسیبهای خانوادگی است باید آموزش مهارتهای زندگی را جدی و رسانهها را در مسیر فرهنگسازی بهکار گیرد و مهمتر از همه، نهادی مستقل، مجهز و قدرتمند برای مدیریت و پیشگیری از بحرانهای فردی و خانوادگی ایجاد یا تقویت کند.