در نگاه اول، به نظر میرسد که موشکهای بالستیک و هایپرسونیک ابزارهایی قابل جایگزینی با هم در جنگهای مدرن باشند. هر چه باشد، هر دو میتوانند مسافتهای بسیار طولانی را طی کرده و به سرعتهایی خیرهکنندهای دست پیدا کنند. اما در پس این کشندگی مشترک، نحوه عملکرد آنها و آنچه که دقیقاً آنها را خطرناک میسازد، بهطور اساسی با یکدیگر تفاوت دارد.
به گزارش روزیاتو، موشکهای بالستیک سنتی (مانند موشکهای بالستیک قارهپیما یا ICBM) پس از پرتاب به فضا، عمدتاً بر نیروی جاذبه و شتاب اولیه تکیه دارند تا به زمین بازگردند. به همین دلیل، مسیر پرواز آنها بهشکل یک قوس سهمیوار است. در مقابل، موشکهای هایپرسونیک برای پرواز درون جو با سرعتهایی بالاتر از ۵ ماخ طراحی شدهاند و در مسیر رسیدن به هدف، توانایی مانور دارند.
این تفاوت مهم نهتنها بر جنبههای نظری بلکه بر ابعاد عملی استقرار و مقابله با این سلاحها نیز تأثیر میگذارد. موشکهای بالستیک که سریع اما قابلپیشبینیاند، از زمان جنگ سرد وجود داشتهاند و با وجود توانایی حمل کلاهکهای هستهای در فواصل قارهای، بیشتر در معرض آسیبپذیری توسط سیستمهای دفاع موشکی مدرن هستند. در مقابل، موشکهای هایپرسونیک که اخیراً توسعه یافتهاند – بهویژه موشکهای کروز و گلاید (HGV) – بهدلیل مانورپذیری نامنظم در ارتفاع پایین، بسیار دشوارتر کشف و متوقف میشوند.
مرز میان برتری استراتژیک و بیثباتی جهانی در حال کمرنگ شدن است، زیرا کشورها با سرعت در حال توسعه نسلهای جدید از سلاحهای هایپرسونیک هستند. برای درک تغییرات در شیوههای جنگیدن در قرن بیستویکم، ابتدا باید تفاوتهای فناورانه و تاکتیکی میان این نوع موشکها را شناخت.
موشکهای بالستیک: سرعت بالا، مسیر قابلپیشبینی
برد، عاملی کلیدی در تمایز انواع مختلف موشکهای بالستیک است. این دسته شامل موشکهای برد کوتاه (SRBM)، برد متوسط (MRBM)، برد میانی (IRBM) و قارهپیما (ICBM) میشود. این موشکهای بسیار قدرتمند، پس از پرتاب، دارای مسیر پروازی با قوس بلند شبیه به پرتاب یک سنگ هستند.
در مرحله تقویتی یا بوست (boost phase)، موشک سوخت خود را میسوزاند و سپس برای مدتی در فضا پرواز می کند، تا اینکه در مرحله بعد با سرعت وارد جو زمین میشود. موشکهای بالستیک میتوانند مسافتهای بسیار طولانی را طی کنند؛ بهطور مثال، موشکهای قارهپیما توانایی رسیدن به فاصلهای تا ۸,۸۰۰ کیلومتر را دارند.
با وجود سرعتهای شگفتانگیز، موشکهای بالستیک معایبی نیز دارند. اول آنکه ساخت آنها پیچیده و پرهزینه است و دوم آنکه مسیر حرکت و سقف ارتفاع پرواز آنها پس از پرتاب با دقت بالایی قابل محاسبه است؛ بهطوریکه سیستمهای دفاع موشکی میتوانند نسبتاً بهراحتی آنها را رهگیری و نابود کنند.
با این حال، تلاشها برای رهگیری آنها با توسعه سامانههایی مانند MIRV یا کلاهکهای بازگشتپذیر با قابلیت هدفگیری مستقل (کلاهکهایی که در میانه مسیر به چند پرتابه مجزا تقسیم میشوند) پیچیدهتر شدهاند. اگرچه موشکهای بالستیک همچنان برای برنامههای بازدارندگی هستهای – بهویژه در کشورهایی با تسلیحات هستهای – حیاتی هستند، اما تکیه آنها بر فناوریهای قدیمی و مسیر قابلپیشبینی، آنها را به اهداف مناسبی برای رهگیری توسط سامانههای مدرن تبدیل کرده است.
موشکهای هایپرسونیک: مانورپذیری در سرعت بالا
برخلاف موشکهای بالستیک، موشکهای هایپرسونیک برای رسیدن به هدف نیازی به خروج از جو ندارند. این سلاحها که توانایی رسیدن به سرعتهایی تا ۵ ماخ را دارند، میتوانند در طول پرواز مسیر خود را بهسرعت تغییر دهند. نمونههایی از این موشکها، گلایدهای هایپرسونیک و موشکهای کروز هایپرسونیک هستند. با توجه به وضعیت فعلی سیستمهای دفاع موشکی، دلیل تقریباً غیرقابل رهگیری بودن این موشکها، مانورپذیری خارقالعاده شان است.
سلاحهای هایپرسونیک مرز میان رزم متعارف و رزم هستهای را محو میکنند (همانطور که مرکز کنترل تسلیحات و عدم اشاعه نیز اشاره کرده است) چرا که میتوانند در هر دو نقش استفاده شوند و زمان هشدار بسیار اندکی فراهم میکنند. در چارچوب یک رقابت تسلیحاتی جدید، کشورهایی مانند چین، روسیه و ایالات متحده بهطور فعال در حال ساخت پلتفرمهای هایپرسونیک هستند. این سلاحها امکان اجرای حملات غافلگیرانه را افزایش میدهند و این امر، سیستم های بازدارندگی فعلی را تضعیف میکند.
با این حال، این بدان معنا نیست که موشکهای هایپرسونیک بیعیبونقصاند. گرمای بسیار زیاد تولیدشده در این سرعتها میتواند بر عملکرد قطعات الکترونیک و استحکام مواد تأثیر بگذارد. در حال حاضر، هزینه بالای توسعه و استقرار، میزان استفاده از این سلاحها را محدود کرده است. با این حال، با توجه به میلیاردها دلاری که کشورها صرف تحقیقات و آزمایشهای هایپرسونیک میکنند، تنها مسئله زمان است تا این سلاحها فراگیر شده و در نتیجه، راهبردهای نظامی جهان را بهطور اساسی تغییر دهند.