دوشنبه، 05 خرداد، 1404

تغییرات اقلیمی در ایران تا ۱۴۲۰/ جیره بندی در برخی شهرها

مهدی زارع طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: تا سال۱۴۲۰، تغییرات اقلیمی، تحت اثر تغییر شرایط اقلیمی و روندهای جهانی، هم مزایای بالقوه و هم چالش‌های قابل توجهی را برای منابع طبیعی ایران به همراه خواهد داشت. تابش زیاد خورشید در ایران (۲۲۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلووات ساعت بر مترمربع در سال) موقعیت بالقوه پیشرو در انرژی خورشیدی به ایران می‌دهد. سرمایه‌گذاری در فناوری فتوولتاییک می‌تواند انرژی خورشیدی را به یک منبع اصلی صادراتی و داخلی تبدیل کند و وابستگی به سوخت‌های فسیلی را کاهش بدهد. توسعه مزارع خورشیدی در مناطق خشک مانند دشت کویر شغل ایجاد می‌کند و مشارکت بین‌المللی برای پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر جذب می‌کند.
سطح بالای دی اکسید کربن CO2 - به شرط وجود آب و مواد مغذی - به طور موقت می‌تواند در بعضی بخش‌ها رشد محصولات مقاوم به خشکسالی مانند جو و گندم را افزایش بدهد. دمای بالاتر امکان کشت محصولات مقاوم به گرما (خرما، پسته) را در مناطقی که قبلا حاشیه‌ای بودند - در شرایط دسترسی به آب - فراهم می‌کند.
در عین حال کمبود آب به دلیل کاهش ۱۰ تا ۲۰ درصدی بارندگی تا سال ۱۴۲۰ و ذوب برف انباشته، تنش آبی را تشدید می‌کند و بر کشاورزی، صنعت و مناطق شهری اثر می‌گذارد. استخراج بیش از حد آب زیرزمینی و کاهش نرخ تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی را تخلیه می‌کند و خشکسالی و بیابان‌زایی تشدید می‌شود. با تنش گرمایی محصولات اساسی مانند گندم به دلیل گرمای شدید و کمبود آب، با کاهش عملکرد ۱۰ تا ۳۰ درصدی مواجه می‌شوند. افزایش شوری و توفان‌های گرد و غبار ناشی از بیابان‌زایی، زمین‌های زراعی را به ویژه در مرکز و شرق ایران کاهش خواهد داد.
با افزایش اهمیت انرژی‌های تجدیدپذیر، و تغییرات فناوری درآمدهای نفت/گاز ایران به تدریج کاهش می‌یابد. همزمان با افزایش تقاضای سرمایش در شهرها زیرساخت‌های انرژی تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرد.
تالاب‌ها مانند گاوخونی، شادگان و انزلی و جنگل‌ها مانند جنگل‌های هیرکانی با از دست دادن زیستگاه مواجه هستند و گونه‌های بومی در آن‌ها در تهدید است. گرم شدن اثر تغییر اقلیم در دریای کاسپین و خلیج فارس با اختلال در ذخایر ماهی بر معیشت و امنیت غذایی اثر می‌گذارد.
بارش‌های نامنظم باعث سیل ناگهانی و در عین حال خشکسالی طولانی‌تر می‌شود، به زیرساخت‌ها آسیب می‌رسد و ساکنان مناطق خشک آواره‌تر می‌شوند. تنش‌ها بر سر رودخانه‌های مشترک مثل هیرمند اثر بیشتری بر ثبات منطقه‌ای می‌گذارد. البته استفاده از تخصص تولید انرژی از خورشید می‌تواند ایران را به یک قطب انرژی تجدیدپذیر نیز تبدیل کند.
تا سال ۱۴۲۰، منابع آب زیرزمینی در دشت‌های داخلی فلات مرکزی به دلیل تغییرات اقلیمی، استخراج بیش از حد و مدیریت ناپایدار با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهند شد. این مناطق خشک - که محل قرارگیری سفره‌های آب زیرزمینی حیاتی هستند - در حال حاضر با کاهش سریع مواجه هستند و پیامدهای بلندمدتی برای کشاورزی، اکوسیستم‌ها و سکونتگاه‌های انسانی دارند.
دشت‌های داخلی ایران به شدت به آب‌های زیرزمینی متکی هستند که حدود ۵۵ درصد از آب کشاورزی و حدود ۴۰ درصد از آب آشامیدنی را تأمین می‌کند. استخراج بیش از حد با پمپاژ ناپایدار (۳ تا ۴ برابر نرخ تغذیه) باعث شده است که سطح سفره‌های آب زیرزمینی در برخی مناطق حدود ۲ متر در سال کاهش یابد. بسیاری از ذخایر آب زیرزمینی در مرکز ایران تجدیدناپذیر هستند، در طول هزاره‌ها تشکیل شده‌اند و اکنون در حال تخلیه هستند.
شهرهایی مانند تهران، مشهد، یزد و اصفهان با نرخ فرونشست زمین حدود ۲۵ سانتی‌متر در سال مواجه هستند که به زیرساخت‌ها آسیب می‌رساند. کاهش بارندگی پیش‌بینی شده ۱۰ تا ۳۰ درصدی در مرکز ایران و کاهش پوشش برف در کوه‌های زاگرس و البرز، تجدید طبیعی سفره‌های آب زیرزمینی را محدودتر خواهد کرد. افزایش تبخیر به دلیل دمای بالاتر (تا ۴ درجه سانتیگراد در تابستان) باعث کاهش بیشتر دسترسی به آب خواهد شد. پمپاژ بیش از حد، آب شور را به سفره‌های آب زیرزمینی، به‌ویژه در مناطقی مانند تهران، کرج، اصفهان، قم و کرمان، وارد می‌کند و آب را برای کشاورزی نامناسب‌تر می‌سازد.
افت سطح آب‌های زیرزمینی، گسترش بیابان را تسریع کرده و جوامع روستایی را آواره‌تر می‌کند. مناطقی مانند رفسنجان تا سال ۱۴۲۰ به دلیل کمبود آب و شوری، احتمالا ۳۰ تا ۵۰ درصد از محصولات خود را از دست می‌دهند.
شهرهایی مانند تهران، کرج، سمنان، قم، اصفهان، مشهد، کرمان و یزد با ادامه روند کنونی با جیره‌بندی بیشتر مواجه می‌شوند و به آب شیرین‌کن‌های پرهزینه یا انتقال بین حوضه‌ای اتکای بیشتری پیدا خواهند کرد. با ترک زمین‌های کشاورزی تشدید ازدحام جمعیت شهری رخ می‌دهد.
به نظر می‌رسد که شیوه حکمرانی، مدیریت و توسعه به طور کامل باید بر پایه شرایط اقلیمی مورد بازنگری جدی قرار بگیرد. سرمایه‌گذاری در نمک‌زدایی با انرژی خورشیدی برای شهرها و بازیافت فاضلاب برای استفاده در صنعت و رفع محدودیت‌های اقتصادی و تحریم‌ها برای دسترسی به فناوری و بودجه برای ارتقای زیرساخت‌ها باید بخش‌هایی از این بازنگری کلان باشد. بدون اقدام فوری، دست کم ۵۰ درصد از دشت‌های ایران تا سال ۱۴۲۰ از دست می‌رود و باعث آسیب‌های محیط زیستی و اقتصادی جبران ناپذیری وارد می‌شوند.
بقای دشت‌های داخلی به ایجاد تعادل بین نیازهای فوری و پایداری بلندمدت بستگی دارد. تا سال ۱۴۲۰، منابع طبیعی ایران با فشارهای شدیدی، به ویژه کمبود آب و تخریب اکوسیستم، مواجه خواهند شد. انرژی خورشیدی یک مزیت راهبردی ایران است و روش‌های تطبیقی مانند مدیریت پایدار آب، کشاورزی تاب‌آور در برابر خشکسالی و سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر باید کاهش محدودیت‌های ناشی از تغییرات اقلیمی را در اولویت قرار بدهد. بدون اقدام فوری محدودیت‌های منابع می‌تواند آسیب‌پذیری‌های اجتماعی- اقتصادی را تشدید کند
تا سال ۱۴۲۰، ایران با یک برهه حساس برای بهره‌برداری از نوآوری‌های نوظهور انرژی و سازگاری‌های زیست‌محیطی برای مقابله با فشارهای ناشی از تغییرات اقلیمی بر منابع، به‌ویژه کمبود آب و تخریب اکوسیستم مواجه است.
استقرار پنل‌های فتوولتاییک بر مخازن و دریاچه‌های چاه‌نیمه در سیستان می‌تواند تبخیر را (تا حدود ۷۰ درصد) کاهش بدهد و در عین حال انرژی پاک تولید کند. مناطق ساحلی شمال و جنوب کشور می‌توانند از انرژی خورشیدی برای تأمین انرژی کارخانه‌های آب‌شیرین‌کن استفاده کنند و کمبود آب شهری را برطرف کنند.
پتانسیل بالای باد در شرق و شمال ایران می‌تواند منبع خوبی برای مزارع هیبریدی بادی - خورشیدی باشد و انرژی تجدیدپذیر ۲۴ساعته را برای تأمین انرژی پمپ‌های آب و کشاورزی هوشمند فراهم کند. منابع عظیم خورشیدی-بادی ایران می‌تواند تا سال ۱۴۲۰ می‌تواند کشور را به صادرکننده هیدروژن سبز تبدیل کند تا جایگزین درآمدهای سوخت فسیلی شود. ریزشبکه‌های خورشیدی در مناطق روستایی وابستگی به پمپ‌های سوخت فسیلی و استخراج بیش از حد آب‌های زیرزمینی را کاهش می‌دهد.
تبدیل زباله‌های کشاورزی و زباله‌های شهری به بیوگاز، دسترسی به انرژی روستایی را فراهم می‌کند. افزایش کشت محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی یا بومی (به عنوان مثال، زعفران، جو مقاوم به شوری) برای کاهش تقاضای آب و کاشت درختان مقاوم به خشکسالی در کنار محصولات برای تثبیت خاک می‌تواند از کلان برنامه‌های سازگاری اقلیمی ایران باشد.
احیای قنات‌های باستانی با حسگرهای مدرن برای بهینه‌سازی استفاده از آب‌های زیرزمینی و احیای تالاب‌هایی مانند گاوخونی، هامون و انزلی از طریق مدیریت سیلاب و ممنوعیت انحراف آب‌های بالادست، استقرار آبیاری قطره‌ای با انرژی خورشیدی برای پروژه‌های جنگل‌کاری در مناطق حاشیه‌ای، گسترش سقف‌های سبز و پیاده‌روهای نفوذپذیر در شهرها (مانند تهران، اصفهان) برای مبارزه با جزایر گرمایی و مدیریت آب‌های سطحی از راه‌های مدیریت آب در سرزمین خشک ایران است.
فناوری‌های نوین در پردازش داده‌های ماهواره‌ای و هوش مصنوعی برای نظارت بر سفره‌های آب زیرزمینی، پیش‌بینی خشکسالی و بهینه‌سازی برنامه‌های آبیاری، کنتورهای هوشمند برای چاه‌های آب زیرزمینی برای اعمال محدودیت‌های استخراج، تصفیه و استفاده مجدد از بیش از ۵۰ درصد فاضلاب شهری - که تا امسال کمتر از ۲۰ درصد برای کشاورزی و صنعت است - راه‌های جدید برای توسعه سازگار با اقلیم ایران فراهم می‌آورد.
برای چنین برنامه‌ای، آموزش نیروی کار سبز در دانشگاه‌ها باید در دهه پیش رو با برنامه‌ای مدرن گسترده شود تا نیروی‌های تخصصی جدید برای توسعه انرژی تجدیدپذیر سازگاری با اقلیم در ایران در بخش‌های مختلف در دسترس باشند.
10 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها