>> عصر ایران- برخی نامها در سیاست آمریکا همزمان حامل گذشته، حال و آیندهاند؛ چهرههایی که اگرچه ریشه در گفتمان سنتی محافظهکاری دارند، اما خود را در لباسی مدرن و بهظاهر جوان ارائه میدهند.
مارکو آنتونیو روبیو یکی از این افراد است. او که در سال 1971 در میامی ایالت فلوریدا به دنیا آمد، فرزند مهاجرانی کوبایی است که بهدنبال فرار از بیثباتی و فشارهای سیاسی پس از انقلاب کوبا، آمریکا را وطن جدید خود کردند.
اگرچه خانوادهی روبیو، برخلاف برخی روایتهای قدیمیتر خودش، پیش از قدرتگیری فیدل کاسترو وارد ایالات متحده شده بودند، اما فضای فرهنگی ضدکمونیستی و روایتهای مهاجرتی آمریکای دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ نقش مهمی در شکلگیری ذهنیت سیاسی او داشت.
مارکو در خانوادهای از طبقه کارگر بزرگ شد؛ پدرش پیشخدمت و مادرش خدمتکار و صندوقدار بود.
او از همان سالهای جوانی، با الگو گرفتن از سیاستمداران محافظهکار، به ویژه رونالد ریگان، وارد فعالیت سیاسی شد. تحصیلاتش در علوم سیاسی و سپس حقوق، او را آمادهی ورود به میدان سیاست کرد.
پس از مدتی فعالیت محلی در شهرداریها و انجمنهای شهری، وارد مجلس نمایندگان ایالت فلوریدا شد و در سال 2006 برای مدتی کوتاه بهعنوان رئیس این مجلس برگزیده شد. اما نقطهی عطف زندگی سیاسیاش، ورود به مجلس سنای ایالات متحده در سال 2011 بود؛ جایی که روبیو خیلی زود نامش در فهرست چهرههای آیندهدار حزب جمهوریخواه قرار گرفت.
روبیو خود را وارث محافظهکاری کلاسیک آمریکایی میداند، اما با لحنی تازهتر و سازگارتر با فضای رسانهای قرن ۲۱. او در سالهای اولیهی فعالیت سناتوریاش بهعنوان چهرهای عملگرا، دیپلماتیک و متمایل به اجماع شناخته میشد. عضویتش در گروه موسوم به "گنگِ هشت" برای اصلاحات مهاجرتی، نشانگر تمایلش به عبور از مرزهای حزبی بود.
این گروه شامل چهار سناتور دموکرات و چهار سناتور جمهوریخواه بود که در سال ۲۰۱۳ تلاش کردند با تدوین طرحی جامع، راه را برای قانونیشدن مهاجران فاقد مدرک هموار کنند. این تلاشها اما در نهایت با مخالفت جریان راستگرایتر حزب جمهوریخواه شکست خورد، و روبیو نیز برای حفظ موقعیت خود در ساختار حزب، از مواضع اولیهاش عقبنشینی کرد.
همین چرخشها بخشی از پازل پیچیدهی شخصیت سیاسی روبیو را شکل میدهد. او میکوشد همزمان با جلب حمایت محافظهکاران سنتی، در چشم لاتینتبارها و اقلیتهای جوان نیز چهرهای موجه و قابلاعتماد باقی بماند.
اما این تلاشها همیشه موفق نبوده. برخی از فعالان حقوق مهاجران، او را به «فرصتطلبی سیاسی» متهم میکنند؛ کسی که ابتدا با وعدهی اصلاح ساختار مهاجرت جلو آمد، اما بهمحض دیدن فشار جناح راست، عقب نشست.
روبیو در سیاست خارجی، رویکردی بهشدت مداخلهگرایانه و مبتنی بر ارزشهای آمریکایی دارد. او یکی از سرسختترین مخالفان دولت کوباست و بهشدت با هرگونه نرمش در قبال حکومتهای چپگرای آمریکای لاتین مخالف است.
در مورد ونزوئلا، از حامیان اصلی اپوزیسیون و از نخستین سیاستمدارانی بود که خواهان براندازی نیکولاس مادورو شد. روبیو سیاستمداری است که هنوز هم به دکترین ریگان باور دارد: «آمریکا باید پرچمدار آزادی در جهان باشد.»
در قبال ایران با چنین ادعایی به صحنه آمده است. روبیو از منتقدان سرسخت توافق هستهای بود و بارها در سخنرانیهایش از «خطر ایران برای ثبات خاورمیانه» سخن گفت. در سالهای دولت اول ترامپ، از مدافعان سیاست فشار حداکثری بود و از خروج آمریکا از برجام حمایت کرد.
روبیو، همانند بسیاری از جمهوریخواهان محافظهکار، معتقد است تنها زبان قدرت جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره واقعی مینشاند.
از نظر فرهنگی و اجتماعی، مارکو روبیو در کنار سایر اعضای جریان راستگرای نو، همچنان به ارزشهای محافظهکارانه وفادار است. او با سقط جنین مخالف است، هرچند گاه در برخی موارد استثنا قائل شده.
روبیو در مسئلهی خانواده، از ساختار سنتی حمایت میکند و نسبت به گسترش روایتهای جنسیتیِ غیرمرسوم، ابراز نگرانی کرده است. او در این زمینه، بیشتر از منظر «نگرانی فرهنگی» حرف میزند تا از زاویهی تهاجم سیاسی؛ نوعی زبان میانهرو که میکوشد پایگاههای رأی متنوع را از خود نراند.
با اینحال، دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، نقطهی چالشی برای مارکو روبیو بود.
او که در انتخابات مقدماتی سال ۲۰۱۶، یکی از رقبای اصلی ترامپ بود، با ادبیاتی تند به او حمله کرد و حتی ترامپ را «شارلاتان سیاسی» نامید. اما پس از پیروزی ترامپ، در یکی از چرخشهای مشهور تاریخ سیاسی اخیر، با او همراه شد و در بسیاری از طرحهای کلان، ازجمله سیاست خارجی، با دولت ترامپ همصدا گردید.
این عقبنشینی برای برخی ناظران نشانهی «رئالیسم سیاسی» روبیوست، اما برای برخی دیگر، بازتابی از اولویتدادن به قدرت بر اصول.
روبیو اگرچه در سالهای اخیر بهاندازهی گذشته در کانون توجه نبوده، اما همچنان یکی از چهرههای تأثیرگذار حزب جمهوریخواه است. او در کمیتههای مهمی چون روابط خارجی و اطلاعاتی سنای آمریکا عضویت دارد و صدایش در سیاستگذاریهای کلان، بهویژه در حوزهی امنیت ملی و خاورمیانه، شنیده میشود.
در ماجرای جنگ غزه در سال ۲۰۲۳، از مدافعان سرسخت اسراییل بود و بارها مخالفت خود را با قطعنامههای انتقادی نسبت به سیاستهای تلآویو اعلام کرد.
روبیو از جمله چهرههایی است که اتحاد استراتژیک آمریکا و اسرائیل را «غیرقابلمذاکره» میداند و از افزایش کمکهای مالی و نظامی به آنان حمایت میکند.
در دنیای پررقابت سیاست آمریکا، جایی که رسانهها و شبکههای اجتماعی هر روز یک چهره را بالا میبرند و فردا فرومیکشند، روبیو با وجود بالا و پایینهای سیاسی، موفق شده جایگاه خود را حفظ کند.
او دیگر آن «ستارهی نوظهور» نیست که در سال ۲۰۱۳ تصویرش بر جلد مجلات مینشست، اما همچنان یک بازیگر اصلی است؛ نهفقط به دلیل پیشینهی مهاجرتی یا چهرهی جوانش، بلکه بهخاطر تواناییاش در بازیکردن با قواعد قدرت، در فضایی که هم اصولگرایی سنتی و هم پوپولیسم ترامپی، توأمان بر آن سایه افکندهاند.
مارکو روبیو، با چهرهای آرام، نطقی روان و هوش سیاسی بالا، شاید روزی سودای ریاستجمهوری را دوباره در سر بپروراند. اما حتی اگر هیچگاه به کاخ سفید نرسد، در منظومهی قدرت سیاسی آمریکا، نقشی تعیینکننده خواهد داشت؛ صدایی که گاه با اصول سخن میگوید، گاه با مصلحت، و گاه با سکوت.