جمعه، 10 مرداد، 1404

فرجام شوم در کمپ ترک اعتیاد

اواسط سال ۱۴۰۲ خودروی پراید سفید رنگی مقابل یک بیمارستان توقف کرد و سرنشینان خودرو پسر جوانی را به داخل بیمارستان انتقال دادند و ناپدید شدند. کادر درمان پسر جوان را به داخل بیمارستان آوردند و پس از معاینات اولیه مشخص شد که وی دقایقی قبل فوت کرده است. از آنجا که مرگ پسر جوان مشکوک بود، کادر درمانی مأموران پلیس را در جریان قرار دادند و جسد برای بررسی علت تامه مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
به گزارش ایران، پزشکی قانونی نیز در گزارشی اعلام کرد: «پسر جوان بر اثر فشار بر ناحیه گردن و خفگی فوت کرده است. البته کبودی و خراش‌هایی هم روی بدن او دیده می‌شود که نشان می‌دهد مقتول پیش از مرگ با ضربات متعددی مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.» در ادامه صاحب خودروی پراید سفیدرنگ شناسایی و راننده بازداشت شد. وی گفت: «من مسافرکش هستم. چند روز قبل ۳ نفر از مقابل یک کمپ ترک اعتیاد ماشینم را دربست کرایه کردند تا پسر جوانی را که حال و روز خوبی نداشت، به بیمارستان ببرند.»
با اطلاعاتی که راننده در اختیار پلیس قرار داده بود، مأموران به محل کمپ رفتند. طبق بررسی‌های اولیه مشخص شد که کمپ غیرمجاز بوده و توسط افرادی که پیش‌تر خودشان اعتیاد داشتند اداره می‌شود. با ادامه تحقیقات مشخص شد مقتول در کمپ بستری بوده اما از سوی ۶ نفر در کمپ مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
مادر مقتول نیز در جریان تحقیقات به پلیس گفت: «پسرم بابک از چند ماه پیش به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود. من هم با یک کمپ ترک اعتیاد تماس گرفتم و از آن‌ها خواستم تا پسرم را به کمپ ببرند و ترک دهند. ۳ نفر از کمپ آمدند و پسرم را با ضرب و شتم بردند.»
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

>>در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای این جلسه مادر مقتول به عنوان اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: «درخواست اشد مجازات برای متهمان را دارم.»
قاضی به متهمان گفت: «طبق گزارش پزشکی قانونی بابک به خاطر ضرب و جرح فوت نکرده و یک یا چند نفر از شما با فشردن گلو و گرفتن دهان و بینی‌اش او را خفه کرده‌اید.» یکی از متهمان در دفاع از خود گفت: «بابک پسر درشت اندامی‌بود و مهار او کار آسانی نبود. برای اینکه فرار نکند شاید با لگد یکی دو ضربه به شکمش زده باشم اما در مرگ او نقشی نداشتم.»
متهم دیگر نیز گفت: «من چند ضربه به پهلوی او زدم چون می‌خواست از کمپ برود. شاید دوستانم او را خفه کرده باشند.» متهم سوم گفت: «من فقط چند سیلی به صورتش زدم و دستهایش را گرفتم تا بیرون نرود.» پس از آن مادر مقتول به قضات گفت: «اعتیاد پسرم در حدی نبود که آن‌ها بخواهند با او چنین برخوردی کنند.» در ادامه ۳ متهم دیگر نیز اتهام قتل را رد کردند. با پایان جلسه رسیدگی به پرونده، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
2 ماه پیش

دسته‌بندی‌ها