lang="fa"B Nazanin';">>
lang="fa">>>>سرویس تاریخ «انتخاب»: این کتاب شرح مسافرت، خاطرات ایام و اقامت سی ساله "اریک کارلبری "ژاندارم ارتش کشور سوئد به ایران است .او در سال 1912م 1291 /.ش/ 1331ه dir="ltr">>. lang="fa">>ق، در اواخر دوره قاجار به منظور تاسیس هنگ ژاندارمری ایران با تعدادی از افسران سوئدی به ایران آمد dir="ltr">> .
dir="ltr">>
lang="fa"B Nazanin';">>
lang="fa">>افسر شاغل در کشور پارس
lang="fa">>برای جمع dir="ltr">> lang="fa">>آوری اطلاعات و تنظیم مشاغل افسران سوئدی که از لحظه آمدنشان شروع شده بود نیاز به وقت زیادی نداشت و این موضوع با همکاری همگی به سرعت انجام شد. سپس در اواخر ماه سپتامبر سال ۱۹۱۲ میلادی برابر با ۱۲۱۹ هجری شمسی من فرمان مسئولیت عملیات پاکسازی محور همدان قزوین را دریافت نمودم. سرگرد بورل dir="ltr">> Borell lang="fa">>که قبلاً این مأموریت را عهده دار بود از ناحیه شانه سمت چپ تیر خورده و به شدت زخمی شده بود و برای انجام عملیات پزشکی او را سریعاً به سوئد اعزام کرده بودند.
lang="fa">>مأموریت بسیار خطیر و حساس بود، زیرا مربوط می dir="ltr">> lang="fa">>شد به پاکسازی جاده از دسته dir="ltr">> lang="fa">>های غارتگران و راهزنان مسلح و ایجاد امنیت و آرامش در این راه ارتباطی بسیار مهم در حالی که قسمت اعظم نیرو dir="ltr">> lang="fa">>های نظامی را سواره نظام تشکیل می dir="ltr">> lang="fa">>داد و سربازان پیاده در گاری dir="ltr">> lang="fa">>های چهار چرخه سوار بودند با یک حرکت تاکتیکی سریع نظامی در سی dir="ltr">> lang="fa">>ام دسامبر سال ۱۹۱۲ به سمت مأموریت حرکت کردیم. ما با دستور وزیر داخـلـه کـه شخصاً آن را دریافت کرده بودم و با یک واحد ژاندارمری از پادگان قزوین که تحت فرماندهی یک افسر آمریکایی بود تقویت می dir="ltr">> lang="fa">>شدیم و آن افسر آمریکایی به عنوان معاون من منصوب شده بود تا در جهت انجام عملیات پاک dir="ltr">> lang="fa">>سازی راه dir="ltr">> lang="fa">>ها از دسته غارتگران با من همکاری داشته باشد.
lang="fa">>پس از تعیین و انتخاب تعدادی نیروی نظامی در تهران فوراً من به تهران مرکز ژاندارمری احضار شدم و در آنجا به مقدار لازم بلوز و شلوار خاکی رنگ و کلاه قهوه dir="ltr">> lang="fa">>ای به نام کلگی برای همۀ نیرو dir="ltr">> lang="fa">>ها حتی افسران تعیین شده بود که دریافت نمایم. اونیفرم آبی روشن با کلاه سفیدی که گروه dir="ltr">> lang="fa">>ها داشتند برای سپاه صلح مناسب بود. افسران هم به طوری که در شرح وظائفشان نوشته بودکت نظامی سفید با کلاه سفید یا آفتابگیر سفید بود اما نه برای استفاده در ارتش لذا برای پرسنل با پوشیدن اونیفرم جدید درگیری نظامی و مبادله آتش بین اشرار و نیرو dir="ltr">> lang="fa">>های نظامی نمی dir="ltr">> lang="fa">>توانست دور از انتظار باشد. نیروی نظامی از اولین هنگ ژاندارمری که در یوسف آباد واقع در شمال تهران مستقر بودند دو گروهان پیاده نظام برگزیده شده بودند که در حدود یک اسکادران از اولین هنگ سواره نظام در تهران بود من چند روز وقت داشتم تا قبل از عزیمت به محل خدمتم به بررسی وضع نیرو dir="ltr">> lang="fa">>ها به پردازم.
lang="fa">>لذا در این بررسی توانستم جوانان تهرانی را با جوانان آذربایجانی که سلحشورتر بودند عوض کنم. در این بررسی با چند نفر از خانواده قاجار برخورد نمودم که آن dir="ltr">> lang="fa">>ها شعبه dir="ltr">> lang="fa">>ای از شاهزادگان بودند آنان به زبان فرانسوی تسلط کامل داشتند و خیلی سلیس به آن زبان صحبت می dir="ltr">> lang="fa">>کردند. آن dir="ltr">> lang="fa">>ها در ایام کودکی همراه والدین خود در پاریس اقامت کرده بودند زیرا پدران آن dir="ltr">> lang="fa">>ها در سفارت ایران در پاریس انجام وظیفه می dir="ltr">> lang="fa">>کردند لذا آن dir="ltr">> lang="fa">>ها در پاریس به مدرسه رفته بودند زبان فرانسوی را بخوبی فرا گرفته بودند.
lang="fa">>آن dir="ltr">> lang="fa">>ها گفتند که در ژاندارمری استخدام شده dir="ltr">> lang="fa">>اند که افسر شوند و لباس زیبای آبی روشن ژاندارمری سوئدی را بر تن کنند. دو نفر از آن dir="ltr">> lang="fa">>ها خیلی لاغر به نظر می dir="ltr">> lang="fa">>رسیدند و ملاحظه کردم که آن دو صدای خود را هم چون صدای پسران تغییر داده بودن لذا تصور کردم که آن dir="ltr">> lang="fa">>ها دختر هستند و صدای خود را تغییر داده dir="ltr">> lang="fa">>اند لذا آن دو نفر را به انگیزه اینکه نمی dir="ltr">> lang="fa">>توانند سختی کار را تحمل کنند کنار گذاشتم ولی بقیه آن dir="ltr">> lang="fa">>ها را که قوی و ۲۱ lang="fa">>ساله بودند پذیرفته شدند.