شنبه، 03 خرداد، 1404

خاطرات منوچهر هاشمی، مدیرکل ضدجاسوسی ساواک، شماره شش: جاسوس‌های شوروی چگونه در ایران فعالیت می‌کردند؟/ روس‌ها به جز جاسوسی، اعمال مضره اقتصادی نیز در ایران انجام می‌دادند

>>پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

>>>>سرویس تاریخ «انتخاب»: منوچهر هاشمی، رئیس اداره هشتم ساواک بود. lang="fa">>وی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای زمان خدمت یعنی شهریور ۵۷ که خود را بازنشسته نمود، مدیر اداره کل ضد جاسوسی ساواک بود.هاشمی دلیل بازنشسته کردن خود را عدم اعتقاد به مقدم که به تازگی به ریاست ساواک رسیده بود عنوان کرده است dir="ltr">>. lang="fa">>منوچهر هاشمی در آستانه سقوط حکومت پهلوی از ایران خارج شد و دربارهٔ زندگی و اقداماتش در ارتش و ساواک، کتابی با عنوان «داوری: سخنی در کارنامه ساواک» منتشر کرد. lang="fa"B Nazanin';">>«انتخاب» روزانه بخش هایی از مصاحبه هاشمی با تاریخ شفاهی هاروارد را منتشر می‌کند.

هاشمی: فعالیت‌های بیگانگان منحصر به جاسوسی در داخل مملکت ما نبود بلکه فعالیت‌های مضره دیگری هم داشتند؛ مثلا فعالیت‌های اقتصادی داشتند چیزهایی آماده می‌کردند در طرح‌های بزرگ اقتصادی، بدون استثناء کشورهای خارجی اقداماتی مسئولین امر می‌کردند خیلی ما اطلاعاتی در این زمینه کشف می‌کردیم. فرق نمی‌کرد کلیه کشورها برای منافع خودشان می‌آمدند تحت تأثیر قرار می‌دادند. به بعضی مقامات را پول هایی می‌دادند، قراردادهایــی می‌بستند که به موقع آنها را هم کنترل می‎‌کردیم. بعضی مأمورین اعمال نفـــــــــــوذ داشتند. این‌ها چه غرب، چه کشورهای کمونیستی که استفاده جاسوسی نمی‌کردند، بلکه از نفوذ این‌ها برای پیشبرد مقاصدشان استفاده می‌کردند.
س ـ بیشتر این مقاصد احتمالا اقتصادی بود.
ج: بیشتر مقاصد اقتصادی بود، مقاصد سیاسی بود؛ مثلا قراردادهای سیاه قراردادهای دیگری که با کشورهای دیگر همیشه این چیزها را به خط مشی دهنده‌ها تلقین می‌کردند که این به زبان مملکت است، از این قبیل مسائل همیشه وجود داشته. در مسئله جاسوسی در آن قسمت دوم‌اش که غیرقانونی‌هاست، کار بسیار بسیار مشکلی بود برای اداره کردن غیرقانونی‌ها بعضا نماینده قانونی می‌فرستادند.
ما سالهای اخیر موفق شدیم این نماینده‌های قانونی را بشناسیم. اینها بیشتر نماینده‌های غیر قانونی از طریق مخابرات مستقیما تماس دارند اما گاهی مشکلاتی پیـــــــــــــــدا می‌کنند مشکلات مالی یا مشکلات دیگری که سالی یک دفعه احیانا دو دفعه بــــــه نماینده‌های قانونی تماس می‌گیرند، مثلا بصورت مثال نمونه‌ای داشتیم که یک نفر اینها فرستاده بودند به کرمان از شوروی، این شخص بعدا مأموریت دادند که رفت به زاهدان اعلیحضرت می‌آمد آنجا، هدف از این بیشتر کا ر روی پاکستان بود.
س ـ این شخص ایرانی بود تیمسار؟
ج - این شخص البته ایرانی بود اما رفته بود تبعه شوروی شده بود کادر شده بود. سالهای سال رفته بود از دانشکده افسری این را می‌برند به شوروی اسمش را فراموش کردم جزئیاتش خاطرم نیست از این قبیل چیزهایی که این قدر زیاد است کـــــــــــه این هر پنج شش ماه یک دفعه می‌آمد بین اصفهان و قم زیر یک پلی یکی از آن بلوک‌ها را می‌کشید بیرون، پولش از آنجا هفت تا بی‌سیم برایشان فرستاده بودند. باز در محل یک ناقل این‌ها را محلات که می‌گذارند می‌گویند ناقل، ناقل مرده، در یک ناقلـــــــی یک چیزش را به او اطلاع داده بودند که بروید از آنجا نقشه می‌دهند دستشان یـــــــک کوچک در اینجا که رفته بود بیسیمش را که دستگیر شد تمام این‌ها را اعتراف کرد مدت‌ها هم با ما کار می‌کرد بعد از دستگیری هنوز متوجه نشده بودند. اسمش را نمیدانم، مدیر کل فرهنگ بود، یک مدیر کل فرهنگ گرفتم با بیسیمش در تهران بعد از چیز هم آزاد شد داماد پروین گنابادی بود. قطعا اسمش را شنیدید.

س ـ بله
ج- کل فرهنگ را آوردیم توی چیز، من این‌ها را که می‌گرفتم همه‌شان را می‌آوردیم باشگاه پذیرایی می‌کردم چون آخر جاسوسی که ببینیم از کی؟ هدف چه بوده؟ اصلا مهم برای ما اطلاعات این‌ها بود.
شخص یا چیز یک چیزی اتفاق افتاده بود گذشته بود اینها هرچه از مملکت داده بودند دیگر این رفته بود حالا شما این را به صلابه هم بکشید، این‌ها را خیلی خودم می‌رفتم اغلب با اینها صحبت می‌کردم ببینم انگیزه چه بوده، اولا این توی دام افتاده آخر، مثلا او را دبیر معلم بوده در دره گز از آنجا به دام روس‌ها از آن سال که زمان جنگ بود برای روس‌ها کار می‌کرده تا چیز با تمام مدیر کل فرهنگ تهران هم بوده، تمام خانم‌های افسران هم بیشترشان، حقوق‌ها هیچوقت آن قـدر کافی نبود که افسرها، معمولا خانم‌هایشان کار می‌کردند، بیشتر هم فرهنگی بودند. با تمام افسرها مربوط بوده از خلبان شاه گرفته نمی‌دانم از مدیرهای سازمان امنیت گرفته، بله، و بعد این را وقتی گرفتیم مدتی با روس‌ها پیام می‌دادم برای این، چون وقتی شبی که این را گرفتیم گفت که، وقتی که گرفتم به مـــــــن اطلاع دادند که این هیچی نمی‌گوید این‌ها، گفتم که به او اطمینان بدهید که اگر بگوید کمک می‌کنیم و این‌ها گفته بود، من می‌خواهم فلانی را ببینم.
گفتم، صبح بیاورید. گفت، من شما را می‌شناسم در عروسی دخترتان هم بودم. گفتم کدام دخترمان؟ گفت، که زن کی شده و اینها. گفتم، خیلی خوب، چه بهتر، تو به من اطمینان کن، هر چه داری بگو با لاخره من نمی‌گذارم تو یک جرمی چیز کردی اگر فکر کن شما ده سال حبس باشد من کمتر می‌کنم و الا من نمی‌توانم که شما آخر قدر مسلم هر چه داری بگو.
با این‌ها غالبا صریح صحبت می‌کردم، محبت می‌کردم، گفت که من رمزم را کجا قایم کردم، گیرنده کجاست و چه همه این گفت، فقط یک کاری بکنید من ماشینم را باید ساعت هشت ببرم بگذارم یک جائی که توی یک خیابان است روس‌ها می‌آیند رد می‌شوند اگر دیدند ماشین من آنجاست آنها می‌دانند که برای من اتفاقی نیفتاده هر تماسی که داشتیم روز بعدش باید ماشین را ببرم بگذارم آنجا، این وقتی می‌آیند از جلویش رد می‌شوند مطمئن می‌شوند که برای من اتفاقی نیفتاده.

2 ماه پیش

دسته‌بندی‌ها