یکشنبه، 18 خرداد، 1404

وقتی عکس اتهام می‌سازد/ آسیب‌های وایرال‌ شدن متهمان قتل

به گزارش >>تجارت نیوز، پرونده قتل دلخراش الهه حسین‌نژاد، نه‌تنها به دلیل ابعاد تراژیک آن، بلکه به سبب انتشار گسترده تصاویر متهم و خانواده‌اش در شبکه‌های اجتماعی، در صدر موضوعات روز قرار دارد. به طور کل انتشار تصاویر و اطلاعات شخصی از متهمان در پرونده‌های جنایی، به‌ویژه قتل، به پدیده‌ای رایج تبدیل شده که فراتر از یک رفتار رسانه‌ای ساده، پیامدهای عمیق اجتماعی و فرهنگی را به دنبال دارد.
مهرداد ناظری، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، در گفت‌وگو با خبرآنلاین، این موضوع را از منظر جامعه‌شناختی تحلیل کرده و با نگاهی دیالکتیکی، ابعاد مختلف آن را در چند جنبه بررسی می‌کند. او معتقد است: «این اقدام نه‌تنها حریم خصوصی را نقض می‌کند و خشونت را در جامعه گسترش می‌دهد، بلکه با جریحه‌دار کردن عواطف عمومی، می‌تواند فرآیندهای قانونی را مختل کند. حتی همدلی با خانواده مقتول، در صورت ناآگاهانه بودن، ممکن است به تشدید آسیب‌ها منجر شود.»

تبعات اجتماعی وایرال‌کردن تصاویر شخصی از متهم به قتل یا خانواده او

تهدید حوزه خصوصی در سایه فضای مجازی
ناظری، در وهله نخست وایرال‌شدن عکس‌های فرد متهم به قتل و تصاویر خانوادگی او را تهدیدی جدی علیه حریم خصوصی افراد عنوان می‌کند و می‌گوید: «به‌طور کلی فضای مجازی و هوش مصنوعی اگر به درستی شناخته و با آگاهی استفاده نشود، در هر شرایطی می‌تواند تهدیدی علیه حوزه خصوصی باشد، به‌ویژه در حوزه‌هایی مثل قتل یا خودکشی که یک‌مرتبه واکنش جامعه را برمی‌انگیزاند، طبیعتاً این تهدید جدی‌تر می‌شود و عرصه، عرصه خطرناک‌تری می‌شود. پایین بودن سواد رسانه‌ای و اینترنتی در ایران، موجب رقم زدن یک شلخته و بی‌قانونی محض شده؛ که افراد بدون توجه به پیامدهای رفتاری، مطابق میل خود به یک موضوع حساس واکنش نشان می‌دهند. یکی از همین واکنش‌های ناآگاهانه در مورد مذکور هم انتشار محتوا یا تصاویر مرتبط به پرونده است.»

تولید خشونت مضاعف در جامعه

این جامعه‌شناس، تولید خشونت مضاعف در جامعه را در وهله دوم مطرح می‌کند و معتقد است که انتشار تصاویر متهم، چرخه خشونت را در جامعه تداوم می‌بخشد.
او در این زمینه خاطرنشان می‌کند: «جامعه ما به لحاظ فرهنگی، جامعه‌ای با سبقه مهرورزی است اما متأسفانه در سال‌های اخیر به دلیل افول سرمایه‌های اجتماعی در جامعه، شاهد تولید خشونت هستیم. «قتل» به خودی خود یک واقعه خشونت‌آمیز است و می‌تواند روی افکار و احساسات عمومی تأثیر بگذارد؛ در چنین فضایی، وقتی تصاویری از شخص قاتل یا وابستگان او وایرال می‌شود، به‌طور ناخودآگاه به گسترش خشونت در جامعه دامن می‌زند و خشونت‌ورزی به مهرورزی غلبه می‌یابد.»
ناظری اضافه می‌کند: «موضوعاتی چون قتل، خارج از جنبه هولناکشان از منظر آسیب‌شناسی اجتماعی، همواره برای افراد جذاب‌ بوده‌اند و این برمی‌گردد به سیستم تعلیم و تربیت ما؛ که بیشتر به عرصه خشونت گرایش پیدا کرده‌ و این ناخودآگاه است. گسترش و انتشار اینگونه تصاویر نیز به سهم خود در گسترش خشونت و تداوم آسیب‌های اجتماعی نقش دارد.»

تهاجم غیرعقلانی در پی جریحه‌دار شدن عواطف عمومی

در تعاریف جامعه‌شناسی، یک شخصیت فردی داریم و یک شخصیت جمعی که به آن شخصیت جامعه هم می‌گویند. طبق گفته ناظری، شخصیت جامعه ایران بیشتر یک شخصیت احساساتی است تا یک شخصیت عقلانی. بر همین مبنا، نگاه عقلانی‌ما نیز در مقایسه با نگاه احساسی ضعیف‌تر است.
او سومین مورد از تبعات ناشی از وایرال‌کردن تصاویر شخص متهم به قتل را، جریحه‌دار کردن احساسات عمومی می‌داند و در این‌باره توضیح می‌دهد: «در پرونده‌هایی مشابه پرونده مذکور، که انتشار هرگونه خبر و کوچک‌ترین جزئیات پرونده می‌تواند احساسات عمومی را جریحه‌دار کند، گسترش عکس‌های فرد قاتل در فضای مجازی بر شدت این جراحت می‌افزاید و تهاجم غیرعقلانی به سوژه را بیشتر می‌کند، در حالی که این سوژه باید مورد بررسی دقیق و تخصصی قرار گیرد، نه تحت تأثیر واکنش‌های عمومی. وقتی احساسات جریحه‌دار می‌شود، ممکن است حتی خود قانون‌گذار و مجری قانون هم شتابزده عمل کنند؛ چون وظیفه خود می‌دانند که احساسات جامعه را به‌نحوی کنترل کنند.»
همدلی یا تشدید آسیب؟
ناظری، جنبه چهارم را متفاوت از سه مورد قبلی می‌داند و بر این باور است که گاهی انتشار تصاویر و واکنش‌های تند در شبکه‌های اجتماعی، با نیت همدلی با خانواده مقتول و کاهش درد و رنج آن‌ها صورت می‌گیرد.
او در این راستا تأکید می‌کند: «منظور این نیست که هرکس این قبیل محتوا یا تصاویر را تکثیر می‌کند، الزاماً در جهت سه سطحِ اشاره‌شده گام برمی‌دارد، البته که ناخودآگاه آن کارها را می‌کند، اما گاهی نیت خود فرد می‌تواند همدلی با خانواده آسیب‌دیده باشد. همه انسان‌ها به‌طور طبیعی در مواجهه با این قضایا، در خود احساس درد و رنج می‌کنند و خودشان را در قالب قربانی یا خانواده او می‌بینند و ناگریز چنین واکنشی نشان می‌دهند تا -از دیدگاه خود- خانواده مقتول را همراهی کرده باشند.»
این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه سه مورد نخست (نقض حریم خصوصی، تولید خشونت و جریحه‌دار شدن عواطف) اصولاً پررنگ‌تر از سطح چهارم است، می‌گوید: «جنبه همدلی را همواره در این موارد باید مدنظر داشت، ولی گاهی ممکن است این جریان به‌قدری قوی باشد که همدلی هم تبدیل به یک امر بی‌ثمر تبدیل شود و اثرات منفی در جامعه داشته باشد.»

دچار پدیده‌ «تأخر فرهنگی» هستیم

ناظری فقدان آموزش در زمینه کنش‌گری رسانه‌ای را یکی از ریشه‌های اصلی مشکل می‌داند و به پدیده‌ «تأخر فرهنگی» اشاره می‌کند؛ که باعث شده افراد ندانند چگونه باید در فضای مجازی رفتار کنند.
این جامعه‌شناس در تشریح این پدیده می‌گوید: «تأخر فرهنگی یعنی وقتی یک پدیده وارد جامعه می‌شود، بخش مادی‌ آن به‌سرعت گسترش پیدا می‌کند اما بخش معنایی‌اش با تأخیر روبه‌رو می‌شود. ما در خصوص ورود به عرصه‌های رسانه‌ای -چون برایمان امری وارداتی است- دچار تأخر فرهنگی هستیم؛ بخش مادی فناوری (مانند شبکه‌های اجتماعی) به سرعت در جامعه ما گسترش یافته، اما درک معنایی و فرهنگی آن با تأخیر همراه است و این باعث می‌شود که ندانیم که چگونه باید در این فضا ظاهر شویم. به بیان دیگر، ما دچار یک وضعیت ناباروری جمعی شده‌ایم و آن هم به این دلیل است که ما در این زمینه هیچ‌گونه آموزشی نداریم.

راهکار چیست؟

ناظری دو راهکار کلیدی پیشنهاد می‌دهد: «نخست، آموزش کنش‌گری رسانه‌ای مبتنی بر آگاهی، که به افراد کمک می‌کند نسبتِ خود را با فضای مجازی و پدیده‌های اجتماعی درک کنند. مثلاً بدانند که آیا به‌عنوان یک انسان و کاربر فضای مجازی باید عکس‌های مرتبط با یک پدیده حساس، مانند قتل، را در این بستر گسترش دهند؟
دوم، تقویت احساس مسئولیت جمعی است؛ که افراد را وادار می‌کند پیش از هر اقدامی، پیامدهای آن را برای دیگران در نظر بگیرند. احساس مسئولیت جمعی یعنی قبل از هر کنشی، از خود بپرسیم که آیا نتایج کنش من آسیبی به دیگران وارد می‌کند؟ آیا اگر دیگران هم جای من باشند همین کنش را انجام می‌دهند؟ مهم است بدانیم که نوع مواجهه‌ ما با یک آسیب اجتماعی چگونه است؛ آیا از جنبه مسئولانه و مسئولیت اجتماعی با آن موضوع روبه‌رو می‌شویم یا نه، فقط به جنبه‌های مرتبط با خود و خانواده خود فکر می‌کنیم؟ اگر این‌طور باشد، منِ نوعی خیلی راحت و بدون کسب رضایت و اجازه از خانواده‌های اصلی -قاتل و مقتول- با انتشار عکس‌ها، حلقه‌ای از یک زنجیره می‌شوم و منافع خودم را از این جریان به دست می‌آورم.»
او تأکید می‌کند در جامعه‌ای با افول سرمایه‌های اجتماعی، مسئولیت اغلب به حوزه فردی محدود شده و مسئولیت جمعی نادیده گرفته می‌شود. توجه به اخلاق اجتماعی و پرهیز از انتشار محتواهای حساس بدون رضایت خانواده‌های درگیر (قاتل و مقتول)، می‌تواند از آسیب‌های بیشتر جلوگیری کند.

منبع: خبرآنلاین

10 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها