به گزارش >>تجارت نیوز، تورم فزاینده و کاهش مداوم ارزش ریال، سرمایهگذاران ایرانی را به سوی طلا و رمزارز سوق داده است. با این حال، تجربه تلخ پروژههایی مانند سکه ثامن که با تبلیغات گسترده، اعتماد عمومی را خدشهدار کرد، هشدار مهمی برای سیاستگذاران و فعالان این حوزه به شمار میآید. امروز، رشد بیضابطه پلتفرمهای ناشناس و خلأ نظارتی مؤثر، فضای بیاعتمادی را تشدید کرده؛ در حالی که در کشورهای دیگر، چارچوبهای روشن و شفاف، بستر رشد ایمن را فراهم ساخته است.
چه عواملی باعث میشود پروژههای نوآورانه در ایران با تردید و احتیاط مواجه شوند، در حالی که نمونههای جهانی با اعتماد عمومی و استقبال نهادی همراهاند؟ در ایران، نبود چارچوبهای نظارتی شفاف، فرایندهای پیچیده و گاه متوقفشونده رگولاتوری، و نگاه تهدیدمحور به نوآوری، کسبوکارها را به حاشیه میراند. نمونه بارز آن سکه ثامن است که در سال ۱۳۹۷، بدون پشتوانه واقعی و در غیاب نظارت مؤثر، منجر به زیانی حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان شد.
در مقابل، کشورهایی مانند امارات متحده عربی یا ایالات متحده آمریکا، با رویکردی فرصتمحور، بسترهای رشد شفاف و قانونمند ایجاد کردهاند. امارات، با استفاده از نهادهایی نظیر DMCC، در سال ۲۰۲۴ میزبان صدها شرکت فعال در حوزه طلای دیجیتال بوده است. در آمریکا نیز، نهادهایی همچون CFTC و FinCEN، با تعیین الزامات مشخص مانند قوانین ضدپولشویی، ابتدا چارچوب فعالیت پلتفرمها را تعریف کرده، سپس بستر رشد آنها را تسهیل میکنند. فرآیندهای صدور مجوز در این کشورها عموماً طی ۱ تا ۶ ماه انجام میشود و همین چابکی در تنظیمگری، موجب جلب اعتماد سریع کاربران شده است.
در ایران نیز، پلتفرمهای آنلاین خرید و فروش طلای آبشده بهدلیل مزایای عملیاتی مانند امکان معامله ۲۴ ساعته، حداقل خرید پایین، قیمتگذاری منعطف و رابط کاربری ساده، با استقبال کاربران خرد مواجه شدهاند. از سوی دیگر، صندوقهای طلای بورس، به دلیل ساختار متمرکز و نظارت دقیق، سهم باثباتی در بازار دارند. تجربه جهانی مانند همزیستی SPDR Gold Shares بهعنوان صندوق ETF با چارچوب SEC و APMEX بهعنوان پلتفرم خردهفروشی زیرنظر CFTC و FinCEN نشان میدهد که این دو مدل، بهجای رقابت، مکمل یکدیگرند. در ایران نیز، بهجای حذف یا محدودسازی پلتفرمها، باید با طراحی چارچوبهای شفاف، به همافزایی میان بازیگران سنتی و نوآور پرداخت.
در شرایط کنونی که تورم بالای ۴۰ درصد و تحریمهای ارزی، ابزارهای کلاسیک ذخیره ارزش را محدود کردهاند، ایران میتواند با الگوبرداری هوشمندانه از تجربه جهانی، به بازتعریف نظم نظارتی در بازار طلا بپردازد. بهجای کنار گذاشتن پلتفرمهای نوآور، باید آنها را از طریق نظارت دقیق بر پشتوانه داراییها، سادهسازی رگولاتوری و ارتقای سواد مالی عمومی، تقویت کرد. نگاه تهدیدمحور که امروز با ممنوعیتها و موانع قانونی قدیمی بر این حوزه سایه انداخته، در برابر رویکرد فرصتمحور کشورهایی مانند امارات، به مانع اصلی تبدیل شده است. از یکسو، تحریمهای بینالمللی پلتفرمهای ایرانی را از دسترسی به زیرساختهای جهانی و پرداخت بینالمللی محروم کردهاند و از سوی دیگر، قوانین داخلی ناکارآمد، مانند تحریمی مضاعف، مانع رشد این حوزه شدهاند.
ما نیز در تجربه توسعه زرمینکس و بازار طلا در رمزینکس، با همین چالشها روبهرو بودیم: چگونه در بستری پرمخاطره، اعتماد پایدار ایجاد کنیم؟ راهحل ما، طراحی دقیق سازوکارهای شفاف، گزارشدهی منظم و ممیزیپذیر، و التزام به اصول اعتمادساز بود. فرآیندهایی که در هفت سال گذشته بهتدریج توسعه یافتند و امروز پایهای برای گسترش آیندهنگر این بازار هستند.
اقتصاد دیجیتال ایران پتانسیل بالایی دارد و نمونههای جهانی نشان میدهند که شفافیت و نظارت، زیربنای اعتماد پایدارند. اگر نگاه سیاستگذارانه تغییر کند، مردم میتوانند با اطمینان بیشتری از ابزارهای نوین بهره ببرند، و کسبوکارهای ایرانی، بهجای مقایسه با پروژههای شکستخورده گذشته، با نوآوری و انضباط شناخته شوند. آینده بازار طلا در ایران، نه در حذف پلتفرمها، بلکه در همراهی هوشمندانه با آنهاست.