به گزارش >>تجارت نیوز، روزنامه جوان نوشت: سفیر کشوری، چون ایران در پکن، نه تنها باید در جریان ظرایف پروتکلهای سیاسی باشد، بلکه باید اقتصاددان، مذاکرهکننده حرفهای و مسلط بر فرهنگ و زبان چینی نیز باشد.
او باید بتواند نهفقط به اتاقهای وزارت خارجه پکن، بلکه به تالارهای اتاق بازرگانی، نمایشگاههای بینالمللی و هیئتهای اقتصادی منطقهای نیز دسترسی داشته باشد.
چین برای ایران شریک معمولی نیست، یک کشور ۴/۱ میلیاردی با بزرگترین ذخایر ارزی جهان، به عبارتی اولین قدرت اقتصادی دنیا و اولین واردکننده نفت خام، باید در اولویت سیاست خارجی اقتصادی ما باشد، اما آمارها نشان میدهند این «اولویت» روی کاغذ مانده است.
مبادلات ایران و چین در سال۲۰۲۴ به ۱۳میلیارد و۳۰۰میلیون دلار رسیده است؛ رقمی که شاید برای اقتصاد ما چشمگیر باشد، اما برای اقتصاد چین، تنها ۰۲/۰ درصد از حجم تجارت خارجی است. از آن مهمتر، این رقم نسبت به سال قبل ۹درصد افت کرده است و پیش از آن نیز ۶درصد کاهش را تجربه کرده بود.
آیا این سقوط مداوم پیام ندارد؟ آیا نباید دولت، وزارت امور خارجه و نهادهای ناظر، نسبت به این روند هشدار دهند و مهمتر از همه، آیا انتصاب یک سفیر غیرمتخصص در حوزه اقتصاد، میتواند کمکی به بهبود این مسیر کند یا تنها تکرار همان دور باطل خواهد بود؟
سفارتخانهها در عصر ما، خط مقدم جنگ اقتصادی هستند. اگر سفیری در کشوری، چون چین، نتواند تولیدکنندگان را به بازارهای پکن وصل کند، اگر نتواند سرمایهگذاران را به پروژههای ایرانی ترغیب کند، اگر نتواند واردات بیرویه کالاهای کمکیفیت را سامان دهد و استانداردسازی تبادلات را پیگیری کند، در عمل جز یک تابلو، هیچ نقشی ایفا نکرده است و این دقیقاً همان نگرانی است: نکند انتصابهای اخیر، همچون برخی نمونههای گذشته، صرفاً با ملاحظات سیاسی، بدهبستانهای پشتپرده یا پاداشهای تشریفاتی صورت گرفته باشد.
سفارتخانه نه پاداش است، نه حیاطخلوت سیاسیون؛ جایگاهی ملی است، جایگاه منافع مردم. در شرایطی که اقتصاد ایران زیر بار تحریم، رکود و ناترازیهای مالی در حال تقلاست، آیا میتوان چشم به فرصتهایی، چون چین دوخت و در عین حال بیتفاوت از کنار چینش نیروهای دیپلماتیک گذشت؟
منبع: جوان آنلاین