به گزارش >>تجارت نیوز، برای تحقق هر چه بیشتر، سریعتر و کاملتر وعدههای انتخاباتی دولت چه اقداماتی باید صورت گیرد و چه راههایی را باید پیمود؟ این موضوع را مدتی است در برنامه تلاقی با نخبگان و کنشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به بحث و گفتوگو گذاشتهایم.
تلاقی فرصتی برای تقاطع نظر صاحبان ایده درباره مهمترین مسائل روز است. در میزگرد هفتم تلاقی، «محمدرضا باهنر» دبیرکل «جامعه اسلامی مهندسین» و «علی شکوریراد» عضو شورای مرکزی «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی» پاسخگوی پرسشهای ایرنا درباره موضوع یادشده بودهاند که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* با سلام و عرض خوشآمد خدمت بزرگواران. مستحضرید در مقاطعی همراه نبودن نهادهای حاکمیتی با برنامههای دولتها، نزد نخبگان و آحاد مردم احساس انسداد سیاسی، قفل بر اقتصاد و معیشت و کمدولتی ایجاد میکند. مثالها فراوان است؛ وقتی از صدا و سیما تا دیگر منابع رسمی مقابل برنامههای به تایید مردم رسیده قرار میگیرند، این حالت پیش میآید که حاصل آن کشمکش دامنهدار، حداقل از ۱۳۷۶ تاکنون بوده است. دولت آقای پزشکیان دولتی مورد حمایت جبهه اصلاحات است اما برای خروج از تنگناهای فعلی کشور، با فرمول و پیشنهاد وفاق پیش آمده؛ مخالفت و انتقاد از این طرح و فرمول هم کم نبوده و مخالفان و منتقدان، گاه آن را تقسیم مناصب یا باجدهی سیاسی تفسیر کردهاند. دولت اما میگوید این راهی به سمت حل مسائل است. با این اوصاف و به نظر شما فرمول وفاق چه مزایا و معایبی داشته؟ در چه مرحلهای قرار دارد؟ در خصوص آن چه باید کرد؟ و چه پیشنهاداتی دارید؟ اگر اجازه بدهید از آقای باهنر شروع کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت مخاطبین و تشکر میکنم از شما و جناب دکتر شکوری راد.
بسیاری از روسای جمهور، بعد از رسیدن به قدرت، اصولگرا و اصلاحطلب را قبول ندارند
اگر بخواهیم حکومتهای دنیا را به طور کلی تقسیمبندی کنیم، عده ای با زور و تکیه بر اسلحه و عدهای هم مبتنی بر رأی مردم حکومت میکنند و حکومت مبتنی بر رای مردم اسامی مختلفی از جمله دموکراسی و جمهوریت دارد؛ ما میگوییم مردمسالاری. اما حکومتهایی که مدعیاند مبتنی بر رأی مردم به قدرت میرسند و باید پاسخگوی مردم باشند و وکیل آنها هستند، حتما حزبهایی دارند. در حکومت مردمسالاری دینی یکی از ابزارهای غیرقابل اجتناب وجود چند حزب است که باید مرامنامه و اساسنامه داشته، چارچوبهایی را رعایت کنند و برای اداره حکومت و کشور برنامه داشته باشند. در حال حاضر در کشور ما حدود ۱۵۰ حزب داریم که مجوز هم دارند اما تعداد زیادی از این احزاب فقط در روزهای مبادا مثل انتخابات دور هم جمع میشوند و جبهه چپ و راست و اصولگرا و اصلاحات از یک سری نامزدها حمایت میکنند و تعدادی در مراکز قدرت قرار میگیرند.
اشکالات اما از همین جا شروع میشود؛ کسانی که از قدرت استفاده میکنند و از نردبان بالا میروند، اولین کاری که میکنند این است که میگویند این نردبان را قبول ندارم و من خودم بالا آمدم! تقریبا از همه عزیزان و بسیاری از روسای جمهور کد دارم که بعد از رسیدن به قدرت، اصولگرا و اصلاحطلب را قبول ندارند. همچنین نمایندهای که با شعار مثلا اصولگرایی یا اصلاحطلبی به مجلس میرود در مجلس کاری به حزب پشتیبان خودش ندارد؛ یعنی احساس میکند مستقل است.
وقتی حزب نداشته باشی مثل این است که ایل و تبار نداشته باشی!
بعضی اوقات من میگویم نمایندهای که به مجلس میرود و میگوید من حزب ندارم و مستقل هستم مثل این است که فردی در شهر بگوید من ایل و تبار ندارم! خب این که افتخار نیست؛ اتفاقا باید ایل و تبار داشته باشی، باید خانواده داشته باشی و یک مجموعه فکری پشتوانهات باشد.
*آیا بحث وفاق آقای پزشکیان، چارچوب و ساختارهای حزبی مدنظر شما را تضعیف میکند؟
باهنر: من برای وفاق حد و مرزی قائل هستم. بارها و بارها گفتهام که پستهای سیاسی در حکومت ما حداکثر ۱۰۰ پست است. این که نمیشود دولتی روی کار میآید و میخواهد صدهزار مدیر را عوض کند؛ یعنی رئیس جمهور وزیر را عوض میکند، وزیر معاونین را، معاون مدیرکل، مدیرکل رئیس اداره، رئیس اداره هم مثلا رئیس مدرسه و مدیر مدرسه فراش را میخواهد عوض کند! هر چهارسال در این کشور حدود صدهزار مدیر تغییر میکند. در حالی که در واقعیت در کشور مدیران سیاسی را اگر بخواهیم بشماریم بیست وزیر، سی نفر استاندار، مثلا ده تا مدیر بنگاههای بزرگ دولتی و ۱۵ سفیر هم داریم که پستهای صد در صد سیاسی و حزبی دارند. بقیه قرار نیست که دایم تغییر کنند و زیر و رو شوند اما ما این مشکل را داریم.
این که نمیشود دولتی روی کار میآید و میخواهد صدهزار مدیر را عوض کند
دوره آقای پزشکیان انتخابات ویژهای بود که بحثهای دیگری دارد؛ با تأییداتی که شد، نهایتا به آقای پزشکیان و جلیلی رسیدند. از محضر هر دو بزرگوار عذرخواهی میکنم اما این پنجاه درصد رأی که بزرگواران آوردند، بخشی از رأی آقای پزشکیان از ترس آقای جلیلی بود و بخشی از رأی آقای جلیلی از ترس آقای پزشکیان؛ یعنی به ما هو رأی خودشان نبود و این مقدار رأی را نداشتند. اما بنده همدلی و همراهی و همگرایی و وفاق را از این بعد کاملا قبول دارم که یک مسئول و یک رئیس جمهور بگوید من از همه مدیران و از همه جناحها و احزاب کشور استفاده میکنم و فقط بعضی پستهای حساس را تغییر میدهم. اما این که کسی بگوید ما اصلا جناحبندی و حزب و رقابت حزبی نداریم درست نیست.
اتفاقا شأن حکومت دینی و مردم سالار و حکومت دموکرات به رقابتهای آن است و در این رقابتها یک سری وعدهها داده میشود. نکته آخر این که متأسفانه رقابتها آنقدر تند و تیز است که نامزدها وعدههای غیرممکن زیاد میدهند. البته نمیخواهم از رئیس جمهور شروع کنم. برخی نمایندگان در حوزه انتخابی خودشان به جوانان میگویند من اگر نماینده شوم همه شما را سرکار میبرم. در بین خانمها میگویند در حق شما ظلم شده و من حق شما را میگیرم. در بین کارگران میگویند کارفرماها زالو صفتاند و من فلان کار و بیسار کار را انجام میدهم و وعدههای عجیب و غریب و غیرممکن میدهند. بعد که به مجلس رفتند وعدهها فراموش میشود.
یکی از دوستان قدیمی من در دوره نهم به محض ورود به مجلس گفت من آمدهام دو تا را چهار تا کنم و چهار تا را هشت تا کنم؛ گفتم بگذار عرقت خشک شود بعد میفهمی که هیچ غلطی نمیتوانی بکنی! این وعدههایی که تو میدهی امکاناتش در کشور وجود ندارد. چطور میخواهی حقوقها را دو برابر کنی؟ و فلان کار را بکنی؟
وقتی کسی رئیس جمهور شد، حداقل یک لیست دویست نفره باید آماده داشته باشد
آقای پزشکیان در این قضایا وعدههایی درباره وفاق دادند و تا حد زیادی هم بنده کار ایشان را تایید میکنم؛ در همان چینش اول ایشان یک فراخوان دادند. این از یک جهت خوب است اما ما باید یک بانک اطلاعات نیروی انسانی داشته باشیم که وقتی کسی رئیس جمهور شد، حداقل یک لیست دویست نفره آماده داشته باشد؛ نه این که این طرف و آن طرف بگردد و مثلا بگوید آقای باهنر شما چند نفر معرفی کن. آقای شکوریراد شما چند نفر معرفی کن. این که نمیشود. مثلا برای وزارت صنعت سی نفر مطرح شدند و با آنها مصاحبه و صحبت شد و بالاخره همای سعادت روی دوش آقای اتابک نشست. طبعا ۲۹ نفر دیگر مسألهدار میشوند که مگر ما چه ایرادی داشتیم که ما را صدا کردند و مصاحبه کردند، سابقه من هم از فلانی بیشتر است و بعد رد شدیم؟
از همان ابتدا یک سفره بزرگی پهن کردند و خب اینها باعث دلخوری میشود. در مجموع در خصوص عملکرد جناب آقای پزشکیان در جهت وفاق و استفاده از نیروهای متنوع کار خوبی کردند اما آن داستان که همه مدیران باید عوض شوند متأسفانه همین طور ادامه دارد و در استانها که پیگیری میکنیم تقریبا هیچ مدیرکل و رئیس ادارهای از دوره قبل نباید بماند و قس علی هذا و این ضرر و زیان جدی برای کشور دارد.
شعار دکتر پزشکیان این بود که دعوا نکنید و دیگران به وفاق ترجمه کردند
* آقای شکوریراد نظر شما چیست؟ دولت، وفاق مطرح شده را راه حل یا کلید تجربی حل مسائل میداند. به نظر شما چنین بوده؟ یا به قول آقای باهنر تقسیم مناصب ناقص صورت گرفته است؟
شکوری راد: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم بابت برگزاری این میزگرد از شما تشکر میکنم و از آقای باهنر؛ همچنین از مخاطبان این برنامه. در خصوص سوال شما و بحثی که آقای باهنر در خصوص احزاب مطرح کردند؛ بحث تحزب بسیار مهم ولی بحث مستقل و نیازمند وقت زیادی است. در خصوص سوال شما درباره وفاق عرض کنم که این از ابتدا شعار دکتر پزشکیان نبود. شعار ایشان این بود که دعوا نکنید و دیگران به وفاق ترجمه کردند. البته یکی از چند مولفه حکمرانی خوب همین وفاق است. معنا آن که اگر برای انجام کارهای بزرگ وفاق وجود نداشته باشد آن کار صورت نخواهد گرفت. برای کارها و برنامههای کوچک شاید وفاق خیلی مهم نباشد اما برای برنامههای بزرگ وفاق لازم است؛ یعنی همه مردم همداستان شوند. حالا بعضیها این را به همدست شدن ترجمه کردهاند، ولی من میگویم همان طور که ما در نظام جمهوری اسلامی میخواستیم که اسلام را پیاده کنیم ولی نحوه عمل ما باعث شده اسلام در معرض سوال قرار گرفته و تضعیف شده است؛ وفاق هم شعار بسیار خوبی بوده که مطرح شده ولی به دلیل این که با برنامه قبلی و با آگاهی و اشراف لازم اجرا نشده، موجب بازخوردهای منفی نیز شده است.
من نمیدانم در ذهن دکتر پزشکیان در مورد وفاق آیا کار منسجمی تعریف شده یا نشده؟ ولی آن چه در عمل اجرا شد به نظر من به دلیل نواقصی که دارد نتوانست محصول خودش را به بار بیاورد. هژمونی دولت باید برای اجرای یک برنامه یا یک اصلاح یا یک کار برقرار باشد و وفاق برای آن برنامه اجرا شود؛ ایشان از ابتدا گفتند من برنامهای ندارم و لازم است به عنوان یک جمله معترضه بگویم که دکتر پزشکیان دو سه عیب داشت که اتفاقا همینها باعث شد که رأی بیاورد. یکی این که گفت من حزبی نیستم و نقطه ضعف ایشان نقطه قوت ایشان شد. خب حزبی نبودن همان طور که آقای باهنر گفتند نقطه ضعف است نه نقطه قوت. دوم این که گفتند من برنامه ندارم و برنامه نداشتن برای نامزد رئیس جمهوری نقطه ضعف است نه نقطه قوت. سوم این که تیم نداشت و این هم نقطه ضعف ایشان بود؛ اما هر سه نقطه ضعف ایشان باعث شد که آقای پزشکیان به یک پدیده تبدیل شود و رأی بیاورد. چرا؟ چون بستر انتخابات و بستر سیاسی جامعه، بستر نرمالی نبود.
پزشکیان دو سه عیب داشت که اتفاقا همینها باعث شد که رأی بیاورد!
حالا بحث پیش میآید و من باید مطرح کنم. جامعه ما با دو بنبست مواجه بود. بستر غیرنرمال جامعه ما این بود که بخش بزرگی از مردم در جامعه احساس میکردند به صخره ستبر بنبست خوردهاند و راه برای اصلاح بسته شده است.
در عرصه حاکمیت هم یک عرصه یکدست ایجاد شده بود و تمام اجزای حاکمیت همسو شده بودند؛ از قوه قضاییه، مقننه و مجریه همه همسو و همفکر بودند.
در شرایطی که دو بنبست در دو سوی مردم و حاکمیت وجود داشت، جبهه اصلاحات هم در شرایطی بود که معلوم نبود سرنوشت انتخابات چگونه خواهد شد و بخش بزرگی از بدنه اصلاحات امیدی به انتخابات نداشتند؛ کما این که در انتخابات سه ماه قبل مجلس شاهد بودیم جبهه اصلاحات اساسا در انتخابات شرکت نکرده و نامزدی معرفی نکرد. حالا در این شرایط یک انتخابات برگزار شد که از دل آن دکتر پزشکیان بیرون آمد که هم حاکمیت و هم بخش بزرگی از مردم و جبهه اصلاحات به این نامزد رضایت داشتند واین نامزد شعار دعوا نکنیم داد که بعد به وفاق تبدیل شد.
مشکلات اساسی داریم که نیاز به جراحی دارد
*همپوشانی و افتراقهایی که در حال حاضر بین نیروهای سیاسی داخل به وجود آمده بیشتر حول چه مسائل و محورهایی است و شماتیک آن چگونه ترسیم میشود؟
باهنر: متاسفانه در حال حاضر هم در ساحت سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هم در ساحت دیپلماسی مشکلات اساسی و مسأله داریم و گروهها، جریانات و افراد مختلف به این مسائل پاسخهای مختلف و متضاد میدهند.
برای عبور از این مسالهها نیاز به جراحیهای اساسی داریم. بعد از انتخابات که خدمت آقای پزشکیان رسیدم عرض کردم که ما کباب نخوردهایم ولی بوی کباب را میفهمیم. از روز اول که شما روی این صندلی نشستید عدهای میآیند و میگویند پول نداریم حقوقها را بدهیم، پول یارانهها را نداریم بدهیم، گندم خریدهایم، پول نداریم بدهیم. معدن طبس فرو ریخته و ۵۰ نفر کشته شدهاند. برق قطع است. کارخانههای سیمان و غیره تعطیل است و فولاد این طور و آن طور. اگر شما ۴۸ ساعت هم در شبانه روز بدوید، نمیرسید. مسائل روزمره را هم نمیتوانید جمع و جور کنید. در کنار اینها اگر هم برسید، مشکلات اساسی داریم که نیاز به جراحی دارد. عرض کردم وقتی میگویم جراحی الزاماتش را میفهمم، جراحی بیهوشی دارد، خونریزی و ریکاوری بعد از عمل دارد و همه اینها را میخواهد. گفتم شما باید یک اتاق فکر کنار دستتان درست کنید؛ همان طور که آقای شکوری راد فرمودند این که من برنامه و تیم ندارم، حزب ندارم و اینها در حکومت دموکراتیک و مردمسالاری نقطه قوت نیست. عرض کردم یک نفر رئیس جمهور میشود و حالا بگردیم وزیر از کجا پیدا کنیم که حکمرانی نمیشود.
گفتم باید برای شما یک اتاق فکر درست کنیم و آدمهایی که آنجا میگذارید، باید مجرب و مورد اعتماد شما باشند و یک نقشه راه برای آن جراحیها بکشند و اینها را باید از مسائل روزمره فارغ کنید تا در خصوص مشکلات روزمره کاری نداشته باشند و کلاننگر باشند. فقط بنشینند و طراحی کنند. نکته دیگری که گفتم این است که این طوری هم نیست که دکتر پزشکیان بگوید حالا سرمان شلوغ است به این کارها برسیم؛ بعد که سرمان خلوت شد به جراحیها رسیدگی میکنیم؛ خیر هر هفتهای که این جراحیها را به تعویق بیاندازید یک سال عقب میافتید و این قدر مشکلات پیچیده شده و گرفتاریها زیاد شده که باید در اسرع وقت حل و فصل شود.
تورم ۴۰ درصدی پیدرپی، بخش عظیمی از طبقه متوسط اقتصادی را به طبقه فرودست تبدیل کرده است
به عنوان نمونه میگوییم الان حدود هفت سال است که ما پشت هم تورم نزدیک ۴۰ درصد داریم. ۴۰ درصد برای هفت سال را آقایان اقتصادی و ریاضیدان میدانند ۲۸۰ درصد نمیشود؛ چون مرکب است و اگر امسال هم این درصد را اضافه کنیم درصد تورم در طول هشت سال نجومی میشود. این وضع بخش عظیمی از طبقه متوسط اقتصادی را به طبقه فرودست تبدیل کرده است. این تورم از کجا ناشی میشود؟ ما سه ناترازی اساسی داریم؛ ناترازی بودجه عمومی دولت، ناترازی بانکها و ناترازی صندوقهای بازنشستگی.
از ناترازی انرژی، آب وموارد دیگر هم فعلا بگذریم. باید این ناترازیها را حل کرد. درباره ناترازی انرژی تاکنون آقای دکتر پزشکیان چندین بار گفتهاند که این طور نمیشود و باید این را حل کرد. بله باید این فکر را کرد. در خصوص ناترازی انرژی دو اهرم داریم؛ اهرم مدیریتی و اهرم قیمتی. کشوری که بیشترین منابع نفت و گاز در دنیا را دارد، بنزین را لیتری ۷۰ تا ۸۰ سنت وارد میکنیم و سه هزار تومان میفروشیم. ما در سال ۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ به بزرگترین وارد کننده فرآوردههای نفتی در خاورمیانه تبدیل خواهیم شد، این که نمیشود.
ما امروز با همین وضع بد اقتصادی سالی ۲۰۰ میلیارد دلار درکشور یارانه میدهیم اما بهشدت ناعادلانه
*البته مستحضرید مشتری بنزین و دیگر حاملهای انرژی، بیشتر همان طبقه متوسطی است که فرودست شده و این کار را پیچیدهتر میکند.
باهنر: بله، اگر اصلاح قیمتی ناگهانی هم صورت بگیرد تورم قیمتی ۴۰ درصد یک دفعه اوج میگیرد و به ۸۰ درصد هم میرسد. جملهای بگویم و شاید عدد کمی سنگین باشد وآقای شکوری راد به من ایراد بگیرد اما من با محاسبه ریاضی عرض میکنم، ما امروز با همین وضع بد اقتصادی سالی ۲۰۰ میلیارد دلار درکشور یارانه میدهیم اما این یارانه به شدت ناعادلانه است؛ هر کسی بیشتر مصرف میکند از یارانه بیشتر استفاده میکند و هر کسی کمتر مصرف میکند از یارانه کمتری استفاده میکند؛ در حالی که این باید عادلانه باشد.
اگر این ۲۰۰ میلیارد دلار را روی کاغذ بنویسیم، در حال حاضر روزی شش و نیم میلیون بشکه نفت و معادل آن گاز را در کشور مصرف میکنیم؛ قیمت فوب اینها را با قیمت داخلی مقایسه کنید. برق و آب و انرژی که مصرف میشود همین طور. کاش این مصرف عادلانه بود، اما به شدت ناعادلانه است؛ پولدارها که چندین اتومبیل دارند از این یارانه استفاده میکنند و فقرا فقط نظارهگرند و از این یارانه بهرهای ندارند.
پزشکیان نیاز امروز ما بود که بیاید و بنبستها را بشکند
* جناب شکوریراد، در این خصوص اگر صحبتی داشتید فشرده بفرمایید؛ اما سوال بنده این است که وضعیتی که خودتان تشریح کردید در خصوص انسداد و ناامیدی و وضعیت اقتصادی که ایشان اشاره کردند به هر حال یک خروجی داشت که وضعیت جدیدی را ایجاد کرده است و در این وضعیت جدید میبینیم که این بحث دعوا نکنید یا وفاق، حداقل در موضوع مذاکرات تا حدودی جواب داده است. میبینیم که دایره مخالفان کوچک شده و خیلی از مخالفان مذاکرات به موافقان پیوستهاند و این کار استارت خورده است. شاید تا چند هفته پیش تصور این اتفاق سخت بود، اما این اتفاق افتاده است. تغییر رویکرد مخالفان را دیدیم که نوعی وفاق ولو نیمبند حاصل شده است. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟ و آیا این قابل تعمیم به سایر مسائل هم هست یا خیر؟
شکوریراد: در ادامه بحثهای قبل عرض کنم که نقطه ضعفهای دکتر پزشکیان را که عامل رأیآوری ایشان شد تحلیل کردم و الان هم میگویم که ایشان نیاز امروز جامعه ما بود؛ دکتر پزشکیان نیاز امروز ما بود که بیاید و این بنبستها را بشکند. همان نقاط ضعف ایشان در این شرایط غیرنرمال، نقطه قوت ایشان شد و خوشبختانه ایشان شعارهای خوبی هم داده، شعار دعوا نکنیم شعار بسیار درستی است. وفاق هم که اساساً بخشی از تئوری حکمرانی خوب است؛ منتهی برای اجرای آن ایده کاملی وجود نداشت. عنوان بسیار زیبا و خوب بود اما برای اجرای آن ایدهای نبود؛ کجا و چه کاری باید صورت گیرد؟ بنابراین به تقسیم مناصب تبدیل شد اما اصلا وفاق تقسیم مناصب نیست. دولت باید جهتگیری داشته باشد و برای آن نیروهای خودش را بچیند.
این که فکر رئیس جمهور به اصلاحطلبان نزدیک است اما میگوید میخواهم منویات رهبری را اجرا کنم، نقطه کلیدی خروج از بنبست است
* این رویکرد اما در همراهسازی بیشتر جریانها در مذاکره مربوط به رفع تحریم جواب نداد؟
شکوریراد: بله جواب داد. دکتر پزشکیان به دلیل ویژگیهای فردی و بر اساس سه شعاری که داشت؛ دعوا نکنیم، کار کارشناسی مبنای اداره کشور باشد و عدالت علوی که سه شعار فطری بود و به نظر من شعار سیاسی نبود و شاید خیلی تیمی روی آن فکر نشده بود، در حال پیشروی است. ایشان بر اساس تجربه شخصی و فطرت پاکی که دارد این شعارها را مطرح کرد و تا الان هم جواب داده؛ یعنی در انتخابات جواب داد و برای پزشکیان رأی جمع کرد.
به نظر من وفاق در راستای این است که وقتی دکتر این حرفها را زد، گفت من آمدهام منویات رهبری را اجرا کنم. این که فکر دکتر به اصلاحطلبان نزدیک است اما میگوید میخواهم منویات رهبری را اجرا کنم، نقطه کلیدی خروج از بنبست است؛ همین که میگویم ایشان نیاز امروز جامعه ما است و میتوانست با این رویکرد بنبست را بشکند و شکست و عملا دیدیم برداشتن بخشی از فیلترینگ کاری بود که از اعتبار و پشتوانه رهبری برای تحقق وعدهای که داده بود استفاده کرد.
قانون حجاب که میتوانست در جامعه بحران ایجاد کند با حمایت رهبری از آقای پزشکیان متوقف شد و مذاکرات هم در حال انجام است
دوم این که در حقیقت، رویکرد پزشکیان موجب شد که وفاق در سطح عالی مدیریت کشور اتفاق بیافتد؛ یعنی الان میبینید که روسای سه قوه همراستا با رهبری هستند و در جهتی حرکت میکنند که این جهت مطلوب جامعه هم هست و شما میبینید که قانون عفاف و حجاب که میتوانست در جامعه بحران ایجاد کند با پشتوانه حمایت رهبری از آقای پزشکیان متوقف شد و بعد مذاکره که میتوانست برای خروج از بنبست در سطح روابط خارجی و رفع تهدیدهای بین المللی و برداشتن تحریمها قدم موثری باشد الان در حال انجام بوده و همه به آن امیدوارند و جامعه امیدوار است. اینها دستاوردهای خوبی است. عملکرد دکتر پزشکیان نمره قبولی دارد. حتی فکر میکنم تا الان بیش از حد انتظار توفیق حاصل کرده است.
موضوعی که در بحث وفاق میگویم این است که بخشی از حامیان ایشان به دلیل این که وفاق به درستی و بر اساس یک رویکرد تعریف شدهای در همه زمینهها اعمال نشد، دچار سرخوردگی شدند، در حالی که پزشکیان در یک طرف حمایت رهبری و در طرف دیگر حمایت بدنه جامعه و حامیان خودش را دارد لذا باید هر دو را حفظ کند و به گونهای وفاق را اجرا کند که هم در راس و هم در بدنه احساس رضایتمندی را داشته و افزایش هم بدهد.
سران سه قوه باید از اختیاراتی که رهبری به آنان اعطا کردند، برای عبور از وضعیت جنگ اقتصادی استفاده کنند
ایرنا: اجازه بدهید این را در قالب یک سوال از جناب آقای مهندس باهنر مطرح کنم؛ به نظر شما پزشکیان سرمایه حمایت رهبری را چگونه باید به تحقق وعدههای انتخاباتیاش متصل و از آن بهره ببرد؟ در حوزه مذاکرات قدری پیشرفت حاصل شده، در بقیه حوزهها مثل ناترازی و جراحیهای مورد نظر شما که دولت هم وعده اصلاح داده از این حمایت رهبری چگونه باید استفاده کند؟
باهنر: به نظر من، مقام معظم رهبری خودشان حدود پنج شش سال قبل تمهیدی اندیشیدهاند و فرمودند روسای قوا یا همان شورای عالی مدیریت اقتصادی جلسه بگذارند. بحث ایشان این بود که جنگ ما با دنیا جنگ اقتصادی و بسیار جدی است و برای آن یک قرارگاه نیاز داریم؛ فرمودند روسای سه قوه به اضافه مشاورین خودشان که یک جلسه ده دوازده نفره میشد. از زمان آقای روحانی هم بود و آقای نهاوندیان دبیر جلسه بودند و بعد آقای محسن رضایی دبیر جلسه شدند. فرمودند در خصوص مسائل مملکت به اجماع که رسیدند با من هم مطرح کنند. به آنها اذن میدهم که جلو بروند.
سال گذشته این اختیار را حضرت آقا بیشتر کردند و فرمودند که اگر روسای قوا به تصمیمی رسیدند، دیگر نیاز نیست به من منتقل کنند، بروند و عمل کنند. برداشت من این بوده و هست که این جلسه یک قرارگاه است. در جنگ و قرارگاه اگر روسای سه قوه به نتیجهای برسند، دیگر منتظر شور اول و دوم و کمیسیون اقتصادی و مجمع تشخیص و حالا ببینیم چه میشود؟ و دو فوریتی و سه فوریتی و تک فوریتی دیگر نمیشوند. الان به صورت طبیعی یک تصمیم قانونی در کشور دو سال زمان میبرد. در حالی که از قبل برای مواقع خاص در شورای امنیت ملی نهادی تاسیس شده بود برای دور زدن تحریمها که مجوزاتی میداد.
مثلا فرض کنید وزارت نفت میخواست روی فروش نفت تخفیف بدهد، باید آن شورا عمل میکرد. آن اختیارات هم به روسای سه قوه سپرده شده است. اما این که میگویید چگونه؟ به نظر من ابزار آن الان آماده است؛ البته رئیس مجلس، رئیس قوه قضاییه و رئیس جمهور در این قضایا باید به وفاق برسند و من صریح میگویم در آن جلسه اختیارات ذاتی و مسئولیتهای ذاتی را باید رها کنند. رئیس مجلس مثلا نگوید اگر بخواهید این کار را بکنید باید به مجلس لایحه بدهید و دو فوریتی و سه فوریتی، خیر اینها نیست؛ البته بگویم رئیس مجلس هم دستش زیر ساطور رأی نمایندهها است و خیلی مقصر نیست. اینها نیازمند تمهید است.
در زمان جنگ هم وقتی یک قرارگاه تأسیس میشد اگر تصمیم میگرفتند از کدام جبهه چگونه و چه زمانی عمل کنند، دیگر منتظر نمیمانند که بالا بیاید و سلسله مراتب را طی کند و فرماندهی کل قوا اذن بدهد و بعد عمل کنند. قرارگاه مینشست برنامهریزی میکرد، تصمیم میگرفت و عمل میکرد. ممکن بود در عملکردها دو تا خطا و چهار توفیق هم باشد. اصلا تعریف قرارگاه، تعریف دیگری است و با ساختار بوروکراتیک عادی همخوانی ندارد. این که چگونه آقای پزشکیان باید از این موقعیت استفاده کند، باید بگویم که مقام معظم رهبری کاملا این موقعیت را ایجاد کردند و به ایشان اختیار دادند.
بعد از وقایع آبان ۹۸ تنها کسی که مسئولیت را پذیرفت حضرت آقا بودند
در زمان آقای روحانی در خصوص تغییر قیمت بنزین، روسای قوا تصمیمی گرفتند و عمل کردند و وقتی اوضاع جامعه شلوغ شد و بعضی پمپهای بنزین به هم ریخت تقریبا هیچ یک از روسای قوا مسئولیت این را نپذیرفت. کسی که مسئولیت را پذیرفت حضرت آقا بودند و ایشان آمدند و گفتند این کار باید انجام میشد. میخواهم بگویم این ساختار الان تأسیس شده و وجود دارد. البته نباید سادهانگاری کرد چون اگر قرار باشد مثلا در حوزه انرژی قیمتها اصلاح شود، یک جاهایی مشکلاتی به وجود میآید و این طور نیست که بگوییم این حل میشود و مشکلی به وجود نمیآید و خیلی ساده همه میپذیرند.
* ضمن این که اگر گشایشهایی در تحریمها به وجود بیاید شاید تابآوری مردم هم بیشتر و راحتتر بشود.
باهنر: بله با هم باید انجام شود. متأسفانه این حرفها خوب نیست اما باید بگویم که ما به عنوان کشوری که بیشترین منابع را داریم، در منطقه از نظر تولید و مصرف بدترین وضعیت را داریم. در کشورهای توسعهیافته اگر یک سال مصرف انرژی، یک درصد بیشتر از تولید ناخالص داخلی رشد کند، مثلا رشد تولید ناخالص داخلی سه درصد و مصرف انرژی چهار درصد باشد این را بحران اعلام میکنند. اما سه سال است که مصرف انرژی در کشور ما حدود ۱۰ درصد رشد میکند و این که شما میگویید تحریمها برداشته شود، شاید مسائل حل میشود، حتی اگر همه تحریمها هم برداشته شود، بعضی از مسائل تا به ریل اصلی برسد ممکن است سه یا چهار سال طول بکشد و گرفتاری وجود داشته باشد، اما باید از این گردنهها عبور کنیم اگر عبور نکنیم مشکلات سختتر و سختتر میشود.
مشکل کشور ما این است که اختیارات و مسئولیتها شفاف نیست و دچار ناترازی است
* جناب آقای شکوریراد، برخی از کارشناسان و حتی شماری از مردم نظرشان این است که حتی اگر مذاکرات به نتیجه برسد و بخشی از تحریمهای اقتصادی هم برداشته شود، فایده چندانی ندارد و اتفاقی نمیافتد، چرا که اراده و برنامهای برای توسعه و افزایش رفاه عمومی وجود ندارد. نظر شما چیست؟
شکوریراد: برای جلسه سران قوا اصطلاح نظامی قرارگاه را به کار بردند. مشکل کشور ما این است که کارها و تصمیمگیریها و اختیارات و مسئولیتها شفاف نیست و این که الان ناترازیها مطرح شده، به نظر من یکی از مهمترین ناترازیها، ناترازی اختیارات و مسئولیتها است که در کشور بحران ایجاد میکند. حالا اگر اختیاری که به سران قوا داده شده درست استفاده میشد شاید میتوانستیم راحتتر بحرانها را پشت سر بگذاریم. به هر حال در شرایطی هستیم که زمین ناهموار است و در زمین ناهموار طبیعتا نوع مدیریت متفاوت است
درشرایطی که رئیس جمهور پیروز انتخابات بوده و حق داشت مدیرانش را از همفکران خودش انتخاب کند و نکرد و سعی کرد که حداقل در مناصب، وفاق را به وجود بیاورد؛ کما این که من در شورای راهبری انتخاب وزرای دولت بودم از بین مجموعه گروههایی که نظر داده بودند نیمی استفاده شد و نیمیخرج وفاق شد و بعضی خوب درآمدند و بعضی هم خیر.
نیمی از خروجی شورای راهبری انتخاب وزرای دولت خرج وفاق شد
نیمیاز خروجی مجموعه عمل نشد و خرج وفاق شد. بعضی از کسانی که از آن طرف در آمده بودند نیروهای بهتری بودند و به همین دلیل میگویند وفاق درست عمل نکرد. مثلا میگویند آقای قالیباف موضوع وفاق را درست متوجه نشده و آقای پزشکیان درباره این موضوع فطری عمل میکند و از قبل روی آن کار نشده و کاملا شخصی است و یکی از نقاط ضعف ایشان این است که تجربه کار تیمی کمی داشته و همیشه فردی عمل کرده و هیچ وقت در مجموعه نبوده و با خرد جمعی و تیم حرکت نکرده است؛ ولی خب به نظر من چون با ایشان یک آشنایی مختصر قدیمی دارم، از زمانی که دولت تشکیل شد تا الان در هر ملاقات شاهد بهتر شدن دکتر پزشکیان بودم؛ البته جسارت به ایشان نباشد و بنده کوچکتر از آن هستم که نظر بدهم ولی هر بار بهتر از قبل بوده، به دلیل این که در دولت کار جمعی میکند و با خرد جمعی حرکت میکند. یکی دیگر از شعارهای دکتر پزشکیان کار کارشناسی است؛ این یعنی کار عقلانی و اگر کار عقلانی صورت بگیرد منشأ وفاق میشود.
بنده با آقای باهنر اختلاف نظر سیاسی داریم ولی مطمئنم که اگر یک کار کارشناسی صورت بگیرد با هم به توافق میرسیم؛ یعنی در ایشان میبینم که به آن کار کارشناسی تمکین میکند و بنده هم همین طور. بنابراین ما هم راستا میشویم و کار کارشناسی همه شعارهای اصلاح طلبانه را هم پوشش میدهد؛ یعنی تمام شعارهایی که ما در راستای اصلاحات دادیم، کار کارشناسی همه را پوشش میدهد. چرا؟ چون اساسا اصلاحات حرکت مبتنی بر عقلانیت است. بنابراین حکم به کار کارشناسی حکم به اصلاحات است.
کار کارشناسی و عقلانی منشا وفاق است
* موضوع ناترازیها بحث بسیار مهمی است و متاسفانه ما در همه زمینهها حتی در آب و هوا و محیط زیست هم دچار ناترازیهای شدید هستیم. آقای شکوری با تعمیم قضیهای که در مذاکرات اتفاق افتاد به دیگر مسائل و ناترازیها موافقید؟ مقدور است؟ یعنی با همین کار کارشناسی میشود به جنگ ناترازیها رفت یا خیر؟ اول آقای مهندس بفرمایند سپس حضرتعالی.
باهنر: من وفاق و کار کارشناسی را با تمام وجود تجربه کردهام. آقای شکوری راد هم میتوانند بروند تحقیق کنند. من معتقدم ۱۰ درصد از تصمیماتی که مجلس میگیرد جناحی و سیاسی است و ۹۰ درصد کار ملی است و درکار ملی اعتقادات جناحی را نباید خیلی وارد کرد. بنده در هفت دوره پارلمان حضور داشتهام، در تعداد زیادی از این مجالس هم از نظر حزبی و جناحی اکثریت مطلق داشتهایم.
* در سابقه پارلمانی باید نفر اول باشید.
باهنر: دو سه نفر دیگر هم هستند. برای مثال کمیسیون ویژه میخواست برای هدفمندی یارانهها تصمیمگیری کند، اگر میخواستیم همه کمیسیون ویژه را هم از جناح خودمان بگذاریم، میتوانستیم اما بنده با قاطعیت گفتم که حتما باید از این ۱۱ نفر پنج نفر از اصلاحطلبان و شش نفر اصولگرا باشند. وقتی من رئیس آن کمیسیون شدم گفتم باید نایب رئیس مجید انصاری باشد، در حالی که مجید انصاری در جناح مقابل است.
مشکل ناترازی بودجه و بانکها و انرژی و … ربطی به اصولگرا و اصلاحطلب ندارد و در عین حال به همه ربط دارد
اتفاقاً در کارهای ملی این همآوایی و همگرایی جواب میدهد، آن جا بحث جناحی نیست و مشکل ناترازی بودجه و بانکها و انرژی و غیره اصلا بحث جناحی نیست و ربطی به اصولگرا و اصلاحطلب ندارد و در عین حال به همه هم ربط دارد.
*آقای باهنر، شنیدن این نکات از زبان شما خیلی ذیقیمت و ارزشمند است؛ چون شما چهرهای به شدت حزبی و جناحی شناخته میشوید و این مهم است.
باهنر: بروید جستوجو کنید ببینید واقع قضیه چیست؟ الان یک موضوع را هم لو بدهم؛ روز جمعهای که آقای پزشکیان رأی آورد، بنده با شتاب گشتم و آقای قالیباف را پیدا کردم و روز بعد از انتخابات یک جلسه دو نفره با ایشان داشتم. به ایشان گفتم آقای قالیباف، وضعیت امروز شما در مجلس، مثل وضعیت من با آقای ناطق در سال ۷۶ در مجلس است. آقای ناطق رقیب آقای خاتمی بود و من رئیس ستاد کل ایشان بودم. آقای خاتمی رأی آورد آقای ناطق تبریک گفت. من هم روز یکشنبه به دیدن آقای خاتمی رفتم و تبریک گفتم. به آقای قالیباف گفتم وضعیت شما الان این است و اگر به شما رکب زدهاند یا هر چیزی، به هر حال رأی شما ریخته و رقیب شما رئیس جمهور شده و الان باید همه همت خودت را بگذاری و به همه وزرای پیشنهادی پزشکیان رأی بدهی؛ هر کسی را که معرفی کرد. ایشان رئیس جمهور است.
استیضاح وزیر اقتصاد؛ نقطه ضعف مجلس
آقای شکوریراد شاید یادشان باشد، وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شد و وزرایش را به مجلس معرفی کرد، خب بنده و آقای ناطق مهرههای قدرتمندی در مجلس بودیم؛ آقای ناطق رئیس بود و من جزو اعضای موثر بودم. ما به همه وزرای آقای خاتمی رأی دادیم اما به چهار نفر از وزرای پیشنهادی آقای احمدینژاد رأی ندادیم. عرض بنده این است که از آقای قالیباف خواهش کردم، التماس کردم، گفتم مدیریت کن هر چقدر میخواهی قبلش رایزنی کن ولی هر کس که به نتیجه رسیده و آمد به مجلس، شما تلاش کن رأی اعتماد بدهید.
این که آقای همتی استیضاح شد را هم حتما یک نقطه ضعف مجلس میدانم. وزیر اقتصاد را در این اوضاع و احوال اقتصادی و مسائل دیگر استیضاح کردند، چه فایدهای داشت؟ تازه ته قضیه را در میآوری مجلس از بانک مرکزی دلخور بود، چون دستش به بانک مرکزی نمیرسید گفت آقای همتی. آقای قالیباف آنجا یا بیتفاوت بوده یا به طرف استیضاحکنندگان. من این نقد را کاملا میپذیرم. در این وضعیت، تصمیمات مجلس یا حتی دولت نهایتا ۱۰ تا ۱۵ درصد جناحی و بقیه ملی است.
طرفداران تیم یرسپولیس و استقلال موقعی که این دو تیم با هم رقابت میکنند همدیگر را به اصطلاح آتش میزنند اما موقعی که اینها به تیم ملی بروند، بچههای استقلال از پرسپولیس دفاع میکنند و بچههای پرسپولیس از استقلال دفاع میکنند. اینها به این رشد رسیدهاند که وقتی در تیم استقلال یا پرسپولیس بازی میکنند، باید دفاع کرد اما وقتی به تیم ملی میروند، دیگر بحث تیم ملی است. بسیاری از مشکلاتمان را باید از دید تیم ملی حل کنیم نه تیم راست و چپ و اینها.
قیاس مجلس ششم با دیگر مجالس
* با آقای باهنر شروع کردیم و با آقای شکوریراد بحث را تمام کنیم؛ درباره همین بحث بفرمایید آقای شکوریراد.
شکوریراد: آقای باهنر گفتند که مجلس معمولا ۱۰ درصد بیشتر کار غیرکارشناسی ندارد؛ ولی مجلسی که تراز ملت باشد. دورههای مجلس قابل مقایسه هستند. دورههای قبلی مثل دوره ششم که ما بودیم با مجلس امروز بسیار متفاوت است؛ یعنی مجلس در راستای منافع ملی و کلان نگر بود.
باهنر: حتی ماجرای اعتصاب و قضایای مربوطش را هم میپسندید دیگر؟
* به نکته خوبی برای بحث با هم اشاره کردید! ادامه دهید لطفا.
شکوریراد: اگر موقعیت شد درباره موضوع اعتصاب نمایندگان در مجلس هم بحث میکنیم؛ به هرحال یکی از افتخارات بنده این است که عضو مجلس ششم بودم.
آقایان در دوره ششم تصمیم گرفتند که مجلس را بترکانند!
باهنر: حادثه هفتم تیر که اتفاق افتاد، بعضی از مجروحین مجلس با برانکارد به صحن آمدند تا مجلس از رسمیت نیافتد اما این آقایان در دوره ششم تصمیم گرفتند که مجلس را بترکانند.
شکوریراد: عرض کردم به نظر من آن بحثهای مجلس ششم قابل دفاع است.
باهنر: بله آقایان استدلالهای خوبی دارند.
شکوریراد: حالا چون آقای باهنر یک مقدار فلفل به بحث اضافه کردند، من هم یک مقدار فلفل به بحث اضافه کنم؛ آقای باهنر، شما در مجلس هفتم یکی از حرفهایی که زدید این بود که قیمت حاملهای انرژی را تثبیت میکنید. براساس برنامهای که آقای خاتمی تنظیم کرده بودند و مطابق سند چشمانداز ۲۰ ساله، قرار بود قیمت به صورت پلکانی بالا برود. آن هنگام آقای حداد عادل گفتند که ما میخواهیم ژاپن اسلامی درست کنیم و نتیجهاش را میبینیم. گفتند هدیهای که مجلس برای مردم دارد این است که در همان سال اولی که مجلس هفتم روی کار آمد، حاملهای انرژی را افزایش قیمت نمیدهیم؛ کارشناسان اذعان دارند این ناترازی که امروز در انرژی داریم نتیجه آن تصمیم است.
ناترازی کنونی انرژی نتیجه تصمیم اشتباه مجلس هفتم
باهنر: کاملا حرف شما را قبول دارم و قطعا یکی از اشتباهاتی که در مجلس هفتم انجام دادیم همین موضوع تثبیت قیمتها بود.
شکوریراد: خیلی ممنون از این که نقدپذیر هستید و این را میپذیرید.
* اتفاقات زیبایی در برنامه تلاقی ما میافتد. مثل همین نقد و بحث و پذیرشها. جناب شکوریراد شما چقدر نقد ایشان را وارد میدانید؟ درصد بگویید. هیچ درصد؟
باهنر: حالا ول کن آقای مجری ایشان را.
شکوریراد: موقعیت آقای باهنر با موقعیت من فرق میکند؛ ما از نیروهایی هستیم که از وقتی از مجلس ششم بیرون آمدیم، از همه جا رانده و رد صلاحیت و به حاشیه رانده شدیم و در حاکمیت حضور نداریم. از سال ۸۳ و ۸۴ که دولت اصلاحات تمام شد، همه اصلاحطلبان به حاشیه رانده شدند و حاکمیت در دست آقای باهنر و همفکران ایشان بوده است.
* البته آقای باهنر هم بیشتر در میان همفکران شیخوخیت دارند و چند سالی است که پست و منصب نگرفتند.
باهنر: از مجلس نهم به بعد خودم کاندیدا نشدم.
در موقعیت ممتازی برای خروج از بنبستها قرار داریم
شکوریراد: به هر حال ایشان در مجمع تشخیص مصلحت هستند و در مرکز حاکمیت حضور دارند و طبیعتا ایشان خیلی راحتتر میتوانند نقد ما را بپذیرند؛ چون اگر ما نقدی را بدون این که راجع به آن بحث کنیم بپذیریم، فوری هزینههای آن را از ما میگیرند. به همین دلیل، کسانی که در قدرت هستند امکان بهتر و بیشتری برای این دارند که بتوانند نقدها را پذیرفته و رسما اعلام کنند؛ البته اگر در جلسه دیگری با آقای باهنر بنشینیم و صحبت کنیم، ادله خودمان برای دفاع از عملکرد مجلس ششم، چه مواضعی که داشت و چه اقداماتی را که انجام داد، خدمت ایشان عرض میکنم که اینها افتخار ما در آن دوره بوده است.
به هر حال و در پایان بحث فکر میکنم که در یک موقعیت ممتازی برای خروج از بنبستهایی که قبلا اشاره کردم قرار داریم. یعنی در حقیقت آن وجهی که این مصالحه را شکل میدهد آقای پزشکیان است؛ ایشان موقعیت ممتازی دارد و باید به این موقعیت خودش وقوف بیشتری داشته و بهتر استفاده کند؛ البته به نظر من روز به روز هم بهتر میشود و امیدوارم به عملکرد ایشان.
دکتر پزشکیان ویژگیهای شخصی داشته و دارد مثل صداقت، شفافیت، پرهیز از رانت، مخالفت با فساد که مردم به او رأی داده اند و اینها را باید حفظ کند. در حقیقت عدالت علوی که از آن دم زد و نهجالبلاغه را در حقیقت به میان آورد و آن هم خیلی کمک کرد که رأی مردم را به خود اختصاص داد را فراموش نکند و به نظرم تا الان فراموش نکرده است. اما کار اجرایی کار خیلی شلوغ و پردردسری است و ممکن است کسی که وارد آن میشود، غرق شود و این اتفاق نباید بیافتد و ارتباط پزشکیان با بدنه جامعه باید همیشه وجود داشته باشد. میدانیم احزاب ما احزاب تمام عیاری نیستند، به دلیل این که حاکمیت بستر شکلگیری آنها را هیچ وقت فراهم نکرده و قوانین موجود، احزاب را بیشتر تهدید حساب میکند نه معین حاکمیت. بنابراین ما همیشه با اقدامات امنیتی مواجهیم.
احزاب همیشه تهدید امنیتی حساب میشوند
* یعنی کار کارشناسی که میفرمایید؛ باید برای احزاب هم فکر و اقدامات کارشناسی صورت بگیرد و در حوزه احزاب هم بسیاری از مسائل حل شود.
شکوریراد: احزاب در این نظام همیشه تهدید امنیتی حساب میشوند به خصوص احزاب منتقد. حتی به احزاب همسو نیز بهای درستی داده نشده چه برسد به احزاب منتقد. برای این که کشور از این وضعیت خارج شود، نیازمند جلب مشارکت بیشتر مردم هستیم. درانتخابات گذشته، علی رغم این که جناحهای فعال در جامعه همه دعوت به مشارکت کردند، میزان مشارکت به ۵۰ درصد هم نرسید و این برای نظام یک زنگ خطر است و باید برایش برنامه داشته باشیم.
در این فضا برای نیروهای اصلاحطلب مانع ایجاد میکنند و آنها را به حاشیه میرانند و از فکر و توان اجرایی آنها استفاده نمیشود. الان مجموعه مملکت با ۲۰ تا ۳۰ درصد از نیروی مدیریت توانمند خود اداره میشود و ۷۰ تا ۸۰ درصد مدیران توانمند در صحنه نیستند برای این که بستر گزینش مناسبی برای آنها فراهم نبوده است. مدیران باید در بستر احزاب بالا بیایند و شناخته شده و به کار گرفته شوند اما این گونه نیست و بر اساس رانت و روابط کارها صورت میگیرد. کشوری که نیروهای توانمند آن در حاشیه باشند و در متن نباشد، تحلیل خواهد رفت.
باید به پزشکیان جرات بدهیم تا کارها درست انجام شود
* سپاسگزارم. جناب مهندس سه دقیقه هم در خدمت شما هستیم.
باهنر: من تا حتی یکی دو ماه قبل یک نگرانی داشتم و در بعضی مصاحبههایم هم گفتم که جناب آقای پزشکیان با صداقتی که دارد و بحثهایی که در مناظرهها گفته، یک روز از خواب بیدار شود و بگوید که من طبق قولی که دادم اگر نتوانستم میروم، یک دفعه دو کلمه بنویسد و استعفا بدهد. به شدت نگران بودم. البته الان نگرانی من برطرف شده و با مذاکرات و صحبتهایی که شده این اتفاق انشاءالله نخواهد افتاد.
آقای پزشکیان باید کارش را ادامه دهد و کمک کند. بعضیها میگویند شاید برای دوره آینده نیاید ولی انشاءالله کارها درست انجام شود و به دوستان و تشکلهای سیاسی و دیگران گفتهام که باید با همه توان از آقای پزشکیان حمایت کنیم و دل به دل ایشان بدهیم و یک مقدار جرات به ایشان بدهیم تا کارها انجام شود. یک بحث هم این است که شاید آقای پزشکیان روز اول که آمدند، نمیدانستند کار این قدر سخت و مشکل است و نگرانی دارد. به همین دلیل هم من احساس میکنم بعضی از کارهای سخت را ایشان به تأخیر میاندازد. بعضی وقتها کارهای مردمپسند ساده خوب انجام میدهد ولی کارهای اساسی را که باید انجام شود انجام نمیدهد. باید کارهای اساسی انجام شود، البته عرض کردم این کارها هزینههای خاص خودش را دارد.
نکته بعدی که آقای شکوری راد هم گفتند، الان تعداد زیادی از مدیران توانمند ما کنار هستند و کاری از دستشان بر نمیآید؛ متاسفانه دولتهای ما هیچ اتصالی به هم ندارند؛ حتی در جناحهای سیاسی هم این طور است. یک دولت که میآید میگویند به به و به دولت بعدی میگویند اه اه؛ اما خب بالاخره دولتهای گذشته هر کدام ممکن است مثلا ۱۰ تا پانزده کار درست داشته باشند و چهار تا هم اشکال داشته باشند؛ این که یک رئیس جمهور عوض میشود و در کشور ما ۵۰ هزار مدیر تغییر بکند؛ این را من درست نمیدانم. ۳۰ تا ۵۰ تغییر و حداکثر حدود ۱۰۰ نفر مدیر حق رئیس جمهور است و همان طور که گفتم باید ۱۰۰ نفر در چنتهاش داشته باشد و دیگر با چراغ نگردد که چه کسی را برای وزارتهای مختلف صنعت و کشاورزی و … بگذارم.
* سپاسگزارم جناب آقای مهندس باهنر و آقای دکتر شکوری راد؛ در استودیوی ایرنا برنامه تلاقی در خدمتتان بودیم. خیلی ممنون و خدانگهدار.
منبع: ایرنا