قرار با سیدمحمدرضا بهشتی برای بعدازظهر هفتم تیر تنظیم شد؛ سالروز انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی که به شهادت آیتالله بهشتی و جمعی از مسئولان کشور انجامید.
نفوذ و غافلگیری در آن حادثه پررنگ بود؛ همانند آنچه در ساعات اولیه حمله اخیر اسرائیل به کشور شاهدش بودیم. فرزند شهید بهشتی، از درسهایی میگوید که میتوان از جنگ ۱۲ روزه آموخت.
سیدمحمدرضا بهشتی گفت: پدیده نفوذ یک پدیده عمومی و به لحاظ جغرافیایی جهانی است و به اندازه تاریخ بشریت هم قدمت دارد؛ مختص یک فرهنگ یا یک نظام اجتماعی خاص نیست. پدیده نفوذ در جوامع مسلکی و در میان جوامع مسلکی، در جامعهای که فرهنگ دینی دارد، خود را به شکل برجستهتری نشان میدهد و ابعاد گستردهتری مییابد.
او ادامه داد: چون در این ایام واقع شدهایم و امروز روز هفتم تیر است، من یافتههایی از اندیشهها و مشی شهید بهشتی را مطرح میکنم تا کسانی که علاقه دارند به پدیده نفوذ نگاه ژرفتری داشته باشند و عوامل و آثار و نتایج آن را دقیقتر بشناسند، ایدههایی برای نزدیکشدن به موضوع در اختیار داشته باشند.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران گفت: آیتالله بهشتی با تکیه بر مبانی فکری از یکسو و تجربههای اجتماعی خودش از سوی دیگر، به چند پدیده به هم گرهخورده توجه کرده که در آثار ایشان باقیست و وقتی کنار هم قرار میگیرد، تصویر نسبتا جامعی از موضوع به دست میدهد.
ایشان تحریف، نفاق و نفوذ را پدیدههای به هم پیوسته میداند که در همه حرکتها و نهضتها، و سپس نظامهای اجتماعی استقرار یافته قابل ردیابی است.
شهید بهشتی میگوید تحریف، نفاق و نفوذ میتواند ضربات مهلک و آسیبهای عمیقی برای یک حرکت اجتماعی داشته باشد؛ چه در زمان پیدایش و آغاز حرکت و چه زمانی که آن حرکت به نتیجه رسیده و میخواهد یک نظام اجتماعی را پایهگذاری کند.
سیدمحمدرضا بهشتی، بررسی عوامل پیدایش یک پدیده و سپس نحوه مواجهه با آن پدیده را دو وجه مورد بررسی مرحوم شهید بهشتی عنوان کرد و گفت: از نظر ایشان بالاترین شکل تحریف، تحریف در آرمانها و اهداف یک حرکت است.
در اینجا تحریف را دامنگیر تمام حرکتهای مسلکی از جمله حرکت پیامبران و انبیا میداند و داستان مبارزه با تحریف را طرح میکند. سپس به صورتهای دیگر تحریف میپردازد که شامل شیوهها و نحوه رفتارها و واکنشهای کنشگران یک نهضت اجتماعی و سیاسی مسلکی میشود و بعد دشواریهایی را مطرح میکند که راهبران آن حرکت اجتماعی را دچار فرسایش میکند.
آقای بهشتی ادامه داد: طبیعی است در شرایط التهاب اجتماعی که ذهنها معطوف مسائل روز است، نمیتوان انتظار نگاه عمیق به پدیدهها را داشت اما مشی و روش آیتالله دکتر بهشتی در نوع رویآوردن به مسائل و سپس ریشهیابی و چارهاندیشی برای آن، میتواند ایدههایی را برای پرداختن به مسائل مهم جامعه در اختیار اندیشمندان و راهبران جامعه قرار دهد.
شکلهای متنوع نفوذ
او درباره گزاره غافلگیری به خبرنگار انصاف نیوز گفت: اگر ما با یک پدیده مواجه میشویم که یکه میخوریم، به نظر میرسد باید درصدد شناسایی دقیق خود پدیده باشیم تا چیزهایی را با چیزهایی دیگر اشتباه نگیریم. ضمن اینکه داشتن یک چارچوب فکری نظری برای تحلیل هر پدیده، به نظر میرسد خالی از فایده نیست و کمک میکند تا در تحلیل و شناخت رخدادها دچار خطا و روزمرگی نشویم.
این فیلسوف ایرانی اهداف نفوذ در پیکره یک نظام سیاسی و اجتماعی را متنوع و گوناگون دانست و ادامه داد: نفوذ میتواند با هدف تاثیرگذاری و جهتدهی باشد.
نفوذ فقط این نیست که درباره یک منطقه امنیتی اطلاعاتی جمعآوری کند یا آسیبپذیریهای نظامی و امثال آن را احصا کند، نه. میتواند با هدف تاثیر بر روندها باشد. میتواند به شکل مانعتراشیها باشد.
نفوذ میتواند به شکل تخریب باشد که البته زودتر مملوس میشود و واکنش برمیانگیزد اما تخریب یا ناامید کردن مردم از آینده، میتواند از هدفهای نفوذ باشد.
سیدمحمدرضا بهشتی در پاسخ به پرسش خبرنگار انصاف نیوز گفت: در نوع مواجهه با پدیده نفوذ، به نظرم باید به نکات مهمی توجه کرد وگرنه ممکن است مساله فقط به شکل سطحی مطرح و ژرفا و عمق آن نادیده گرفته شود.
آسیبپذیریهای اجتماعی زمینهساز نفوذ
او ادامه داد: اولین نکته این است که در یک نظام اجتماعی، هرچه آگاهی و هوشیاری عمومی بیشتر باشد، هر چه راهبران یک جامعه توانسته باشند مسائل جامعه را در سطح یک آگاهی عمومی وارد کنند و تصمیمگیری را به پستوها احاله نکنند، آسیبپذیری در قبال نفوذ کم میشود.
طبیعی است که همه نظامهای اجتماعی و جوامع مسائلی دارند که نمیشود در سطح عمومی و ملا عام مطرح کرد. این مفروض است و کسی راجع به این موارد بحثی ندارد اما وقتی تصمیمگیری درباره همه امور مهم جامعه به پشت دیوارهای بلند سیاست منتقل میشود و به حلقههای بسته و کوچک افراد محدود میشود، آسیبپذیری اجتماعی و سیاسی افزایش مییابد و زمینه را برای خیلی چیزها فراهم میکند.
کسانی هم که در این دایره دارند تصمیم میگیرند باید منشا این قدرت را بدانند؛ این امکان و این جایگاه را عموم جامعه به ایشان واگذار کرده است. آنان در جایگاه تصمیمگیری نشستهاند چون مردم این اختیار را به آنان تفویض کردهاند نه اینکه جماعتی فکر کنند بهتر از دیگران میفهمند و بنا بر این میتوانند به نحو قیممابانه برای کل جامعه تصمیم بگیرند. به دلیل جایگاهی که مردم در موارد خاص به برخی افراد واگذار کردهاند، اینان امکان و اختیار تصمیمگیری برای مردم را دارند و در قبال آن هم مسئولاند و باید نسبت به پیامدهایی که تصمیماتشان برای مردم پدید آورده است، پاسخ دهند.
بازی خطرناک با گسلهای فرهنگی
فرزند شهید بهشتی گفت: وقتی تصمیمگیری درباره مسائل جامعه به روندهای نامعلوم و نامشخص و جمعهای کوچک و بسته واگذار شد، به تدریج نوعی احساس بیگانگی، احساس ابهام و احساس فاصله بین سطح عمومی و سطح تصمیمگیریهای کلان به وجود میآید که زمینه را برای آسیبهای گوناگون و از جمله نفوذ فراهم میکند.
یادمان باشد که کلمه نفوذ نشاندهنده این است که به هر حال یک عامل از بیرون در پیکرهای ایجاد آسیب میکند. اگر سلامت این پیکره در حد نصاب باشد، تاثیر و تخریب نفوذ کم میشود اما هرچه این پیکره قوام و دوام کمتری داشته باشد، آسیبپذیریاش از نفوذ هم بیشتر میشود.
مساله بعدی همبستگی اجتماعی است. هرچه همبستگی اجتماعی بیشتر باشد، امکان نفوذ و تخزیب آن کمتر میشود.
جامعه وقتی میتواند به صورت یک پیکره سالم عمل کند و با مسائل درون خودش و با مسائل دیگر جوامع در سطح جهانی مواجهه درست داشته باشد که پیوندهای عمیقی درون آن شکل گرفته باشد. این پیوستگی بین اجزای جامعه هرچه بیشتر باشد، به همان نسبت مشکلات و آسیبها کاهش مییابد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با ابراز تعجب از برخی اظهار نظرها و اقدامات، گفت: من نمیدانم چه شده است در جامعه ما که کسانی پیدا شدهاند که اصلا اهمیت و جایگاه پیوندهای اجتماعی را درک نمیکنند و گاهی به شکل تعجبآوری، درست روی گسلهای اجتماعی دست میگذارند.
طبیعی است جامعهای که از مجموعههای متفاوت قومی تشکیل شده و تنوع فرهنگی و ویژگیهای متفاوت زیستی و عقیدتی دارد که اتفاقا همین تنوع و گوناگونی موجب غنای آن جامعه شده، این خطر توامان را نیز درون خود دارد که تفاوتها ممکن است در جایی شکنندگی هم داشته باشد و گسلهایی را شکل دهد.
در سالهای اخیر تعدادی از افراد روی این گسلهای اجتماعی دست گذاشتهاند که من فکر میکنم بیشتر ناشی از جهل بوده است اما انگشتگذاشتن روی گسلهای فرهنگی و اجتماعی چه ناشی از جهل باشد، چه یک اقدام تاکتیکی برای پیشبرد اهداف سیاسی و جناحی که بعضی فکر کردهاند خیلی با ارزش است، به هیچ وجه به صلاح این جامعه نیست و میتواند نظام ملی ما را دچار وضعیتی غیرقابل بازگشت کند.
دکتر بهشتی به حرکت درآمدن گسلهای اجتماعی و پدیده گسست اجتماعی را بسیار مخرب خواند و گفت: هیچ آدم عاقلی به این سمت نمیرود. برخی از افراد خیال میکنند که میتوانند از گسلهای اجتماعی استفاده کنند، هدفی را به نتیجه برسانند و بعد آن گسل را مهار کنند، در حالیکه اساسا معلوم نیست گسلهای اجتماعی فعالشده مهار شدنی باشد.
نابرابری اقتصادی و تبعیض زمینهساز نفوذ
بهشتی گفت: وجود نابرابری، تبعیض و بیعدالتی در جامعه قطعا زمینهساز ناخرسندی و نارضایتی است و اگر این نارضایتیها شکل کارآمد و مفیدی برای بروز خود پیدا نکند، آنوقت فرد ناراضی میتواند خود را در گسست با جامعه ببیند، گسستی که به تدریج به تقابل و از تقابل به تخاصم میانجامد. افرادی که نارضایتی آنان را به تخاصم با جامعه کشانده است، در برابر بسیاری از آسیبها نفوذپذیر خواهند بود.
اینکه گفتم تبعیض، در همه عرصههاست. تبعیض در عرصه اقتصادی بروز بسیار تندی در جامعه ما پیدا کرده است اما فقط در عرصه اقتصادی شاهد تبعیض نیستیم و در عرصه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم شاهد اشکال مختلف تبعیض هستیم. ندیدن این عامل به عنوان عامل شکنندگی در برابر نفوذ، خطای بسیار بزرگی است. به خصوص برای کسانی که میخواهند در شکلدهی به آینده این کشور نقشی ایفا کنند.
فرزند ارشد شهید بهشتی ادامه داد: ایجاد فضای نقد اجتماعی خود به خود بخش زیادی از این مسائل را کاهش میدهد. وقتی فضای نقد اجتماعی را میبندیم و مجال نقد نمیدهیم، باید متوجه باشیم که این نقد به اشکال ناخوشایند و صدمهزنندهای بروز پیدا میکند و میتواند زمینه را برای کسانی از داخل یا خارج فراهم کند تا به اقداماتی دست بزنند که کل موجودیت این نظام اجتماعی را در معرض تهدید می دهد.
چرخه خشونت و بازتولید آن به طور مدام در سطح فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، جامعهای که افراد باید به دیگری تنه بزنند تا جایی برای بودن خود باز کنند جامعه پرتنشی است. جامعهای که خشونتهای دائمی را از سطح کلامی و در کوچه و خیابان تا خشونت در بالاترین سطوح سیاسی و اقتصادی را تجربه میکند، جامعهای که به افراد این پیام را میدهد که توفیق خود را در حذف دیگران ببینند، در این جامعه احتمال گسست و رخنه کم نیست.
یک سرمایه اجتماعی گرانبها و مغتنم
آقای بهشتی در پاسخ به سوال خبرنگار انصاف نیوز درباره واکنش غیرقابل پیشبینی مردم در حمایت از نظام سیاسی و نیروهای نظامی پس از حمله اخیر اسرائیل گفت: یکی از مهمترین نکات برای قوام این جامعه، تاکید بر مشترکات پیونددهنده اجزای این جامعه است.
جامعه ایران به درستی در لحظات حساس تاریخی نشان داده است در عین تفاوتها و در عین نارضایتیها و ناخرسندیها، چیزهایی وجود دارد این جامعه را به هم پیوند زده است. باید ابتدا این عامل یا عوامل پیونددهنده را بیابیم چون گاهی این عامل قوام جامعه را اشتباه تحلیل میکنیم و همین تحلیل اشتباه که با نگاههای بیمارگونه همه یا هیچی، زمینه و مجال تلاشهای مشترک را کاهش میدهد. این نگرشها نمیتواند از این سرمایه اجتماعی بسیار گرانبها و مغتنم استفاده درست در جهت پیشبرد این جامعه داشته باشد.
سیدمحمدرضا بهشتی در پاسخ به پرسش دیگری درباره غافلگیرشدن جامعه ایران گفت: غافلگیری بروز یک تحیر است از پدیدهای که برای ما ناشناخته بوده یا از آن غفلت کردهایم. خب، این تحیر منحصر به عرصه حاد و تند حمله اخیر اسرائیل نیست که عواطف را جریحهدار کرده است.
اگر بررسی کنیم، میبینیم پدیدههای دیگری هم بوده است که ما را غافلگیر کرده است و من این را ناشی از نشناختن پدیدهها یا سرسری گرفتن آن میدانم. طبیعی است که در حادثه مشابه تجاوز اخیر اسرائیل، جامعه از شدت و تندی آن جریحهدار شده است اما یکهخوردنها مداوم را باید ریشهیابی کنیم. باید ببینیم چرا اینقدر پدیدههای غافلگیرانه در این جامعه زیاد است. باید ببینیم آیا همه جوامع چنین وضعیتی دارند یا نه.
سیدمحمدرضا بهشتی در پایان گفت: من نظام تدبیر کشور و اندیشمندان و کنشگران اجتماعی را به مطالعه و بررسی عمیقتر پدیدههای مبتلابه جامعه و از جمله اتفاقات اخیر فرامیخوانم و باور دارم درسهای بزرگی در این حوادث نهفته است که میتواند موجب قوام و دوام جامعه ایران شود.