جان لیمبرت (John Limbert)، تحلیلگر سیاسی در مرکز استیمسون در ۳ ژوئن ۲۰۲۵ مقاله ای منتشر کرد که ترجمه بخشهایی از آنرا می خوانید:
جان لیمبرت، دیپلمات باسابقه آمریکایی و از گروگانهای سابق سفارت ایالات متحده در تهران، در این مقاله روند جاری گفتوگوهای هستهای میان ایران و آمریکا را بازتابی از الگوهای قدیمی در قالبی تازه میداند.
بهنظر او، طرف ایرانی، درگیر تضادی دوگانه است: از یک سو آموزه دیرینه «عدم مذاکره با آمریکا» برآمده از دیدگاه آیتالله خمینی که آمریکا را «گرگ» و ایران را «میش» میدانست، و از سوی دیگر غریزه بقا که بارها باعث انعطافپذیری تاکتیکی حکومت شده است.
اکنون نیز با مجوز رهبری، مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا که «سازنده» توصیف شده، دنبال میشود تا شاید تخفیف تحریمها و ترمیم اقتصادی حاصل شود.
از دید آمریکایی، انگیزه اصلی ترامپ برای مذاکره، نه محتوای توافق ۲۰۱۵، بلکه نیاز به دستیابی به توافقی «جدید» و منتسب به خودش است؛ تلاشی برای پیشیگرفتن از اوباما، نه پایان دادن به بحران هستهای.
لیمبرت احتمال میدهد توافقی جدید با محور کاهش ظرفیت غنیسازی ایران و محدودسازی توان ساخت سلاح هستهای حاصل شود. در این صورت، حتی منتقدان برجام ممکن است از نسخه «ترامپی» آن حمایت کنند.
اما نویسنده با طعنه هشدار میدهد که تاریخ روابط آمریکا و ایران نشان داده حتی در لحظه پیشرفت، حوادثی ناگهانی میتوانند مذاکرات را نابود کنند. از جمله، اظهارات ترامپ در مورد تغییر نام خلیج فارس به «خلیج عربی» نمونهای از این تلههاست.
لیمبرت با اشاره به فهرست بلند اشتباهات تاریخی آمریکا در قبال ایران — از کودتای ۱۹۵۳ تا ماجرای ایران-کنترا — هشدار میدهد که تکرار همان سیاستهای فشار و تحریم نتیجهای جز بنبست ندارد.
در نهایت، او به نقل از باراک اوباما در ۲۰۰۹ تأکید میکند که تعامل با رژیمهای سرکوبگر شاید خشنودی اخلاقی نداشته باشد، اما تحریم بدون گفتوگو تنها وضعیت موجود را تثبیت میکند.
. پیام اصلی لیمبرت این است: در روابط ایران و آمریکا، گاهی آسانتر است که سر به دیوار کوبید تا اینکه از دری باز عبور کرد — اما شاید وقت آن است که این الگو تغییر کند.