در حالی که کاخ سفید فعالانه به دنبال دستیابی به یک توافق هستهای جدید است، نتانیاهو قاطعانه با هرگونه توافقی مخالفت میکند؛ مسئلهای که بهروشنی تضاد میان جاهطلبیهای دیپلماتیک ترامپ و موضع سختگیرانه تلآویو در برابر هرگونه دیپلماسی با جمهوری اسلامی را توضیح میدهد.
سایت العربی الجدید در مقالهای به بررسی سفر دونالد ترامپ به منطقه خلیج فارس پرداخته که در ادامه آمده است.
دولت ترامپ در حال پیگیری منافع ایالات متحده در خاورمیانه بدون در اولویت قرار دادن دستور کار اسرائیل است، اما آیا بحران در روابط دوجانبه در حال شکلگیری است؟
زمانی که دونالد ترامپ در سال گذشته برای دور دوم ریاستجمهوری رقابت میکرد، رهبران اسرائیل نتوانستند تمایل خود را نسبت به او در مقایسه با رئیسجمهور وقت جو بایدن یا معاونش کامالا هریس، بهخوبی پنهان کنند.
در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در جریان سفرش به واشنگتن، در یک نشست مشترک کنگره آمریکا سخنرانی کرد. بسیاری از تحلیلگران این اقدام را دخالت رهبر اسرائیل در سیاست داخلی آمریکا با هدف کمک به ترامپ در رقابتهای انتخاباتی تفسیر کردند.
سپس، اوایل امسال، نخستوزیر اسرائیل ترامپ را «بزرگترین دوست اسرائیل که تاکنون در کاخ سفید حضور داشته» توصیف کرد.
در هفتههای اخیر شاهد افزایش تنش میان ترامپ و نتانیاهو بودهایم. مهمتر از هر چیز، مسئله اصلی تصمیم دولت ترامپ برای ورود به مذاکرات دیپلماتیک با ایران بر سر مسئله حلنشده هستهای بوده است؛ اقدامی که از دید اسرائیل بهشدت امنیت و منافع ژئوپولیتیکیاش را تضعیف میکند
با این حال، در هفتههای اخیر شاهد افزایش تنش میان ترامپ و نتانیاهو بودهایم. مهمتر از هر چیز، مسئله اصلی تصمیم دولت ترامپ برای ورود به مذاکرات دیپلماتیک با ایران بر سر مسئله حلنشده هستهای بوده است؛ اقدامی که از دید اسرائیل بهشدت امنیت و منافع ژئوپولیتیکیاش را تضعیف میکند.
با این حال، چند حرکت دیپلماتیک دیگر از سوی دولت ترامپ نیز در شکلگیری این وضعیت بیتأثیر نبودهاند.
در اول ماه مه، ترامپ مشاور امنیت ملی خود، مایکل والتز، را برکنار کرد. یکی از دلایل اصلی این برکناری، ناراحتی ترامپ از «هماهنگی گسترده» والتز با نتانیاهو بر سر احتمال حمله نظامی به ایران بود؛ اقدامی که همزمان با آغاز مذاکرات هستهای آمریکا و ایران در ماه آوریل با میانجیگری عمان، موجب ناخرسندی ترامپ شد.
پنج روز بعد، کاخ سفید با توافقی میان آمریکا و حوثیهای یمن موافقت کرد که با وساطت مسقط حاصل شد. این توافق به درگیریهای اسرائیل و جنبش یمنی نپرداخت. توافق آتشبس، مقامهای اسرائیلی را بهشدت نگران کرد، عمدتاً به این دلیل که کاملاً غافلگیرشان کرد.
از نگاه تلآویو، این توافق نمونه آشکاری از اجرای دکترین سیاست خارجی «اول آمریکا» بود؛ دکترینی که با درنظر گرفتن اندک یا بدون در نظر گرفتن منافع یا انتظارات متحدان دیرینه، اجرا شده است.
در تاریخ ۱۲ مه، دولت ترامپ موفق به آزادی ادان الکساندر، شهروند دو تابعیتی آمریکایی-اسرائیلی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه در اسارت بود، شد. این آزادی در نتیجه مذاکرات مستقیم میان آمریکا و حماس حاصل شد؛ مذاکراتی که اسرائیل در آن دخالتی نداشت.
ترامپ اوایل ماه جاری در ریاض اعلام کرد که تحریمهای آمریکا علیه سوریه را لغو میکند. این در حالی بود که اسرائیل از واشنگتن خواسته بود تحریمهای شدید علیه سوریه پس از تغییر نظام اسد را حفظ کرده و از هرگونه اقدام در جهت مشروعیتبخشی به دولت جدید این کشور خودداری کند.
کاخ سفید همچنین تصمیم گرفت گفتوگوهای مربوط به همکاری هستهای غیرنظامی با عربستان را از موضوع عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل جدا کند. در واقع، دولت ترامپ پذیرفته است که عربستان سعودی در این مقطع به کمپ عادیسازی با اسرائیل نخواهد پیوست و این موضوع نباید مانعی برای پیشبرد برنامههای دولت آمریکا برای ارتقای سطح همکاری با ریاض باشد.
علاوه بر این، تصمیم دولت ترامپ برای نادیده گرفتن درخواست تلآویو و نپیوستن اسرائیل به عنوان چهارمین مقصد تور منطقهای ترامپ در ماه جاری، از نگاه برخی تحلیلگران نشانه دیگری از به حاشیه رانده شدن اسرائیل توسط دولت آمریکا بود.
موین ربانی، تحلیلگر سیاسی و سردبیر مشارکتی نشریه جدلیه، در گفتوگو با العربی الجدید گفت: «دولت ترامپ تصمیم گرفته تا منافع و اولویتهای آمریکا در خاورمیانه را بر پایه توافقهای دوجانبه با طرفهای ذیربط دنبال کند، نه با ادغام دستور کار اسرائیل در سیاستهای منطقهایاش.»
بر اساس شعار «اول آمریکا»، دولت ترامپ راهبردی کاملاً معاملهمحور را در سیاست خارجی دنبال میکند، و به گفته گوردون گری، سفیر پیشین آمریکا در تونس، نحوه اجرای این رویکرد لزوماً با محاسبات نتانیاهو همراستا نیست.
او به العربی الجدید گفت: «نتانیاهو و رن درمر، وزیر امور استراتژیک و مشاور نزدیک نخستوزیر، با تکیه بیش از حد به روابطشان با مایک والتز — که در دولت دوم ترامپ نخستین مشاور امنیت ملی او بود و مواضعی تند نسبت به ایران داشت — دچار اشتباه محاسباتی شدند.»
این دیپلمات سابق آمریکایی افزود: «مشورتهای آنها با والتز درباره اقدام نظامی علیه ایران برخلاف تمایلات ترامپ بود و ظاهراً باعث خشم او شد. بهنظر میرسد نتانیاهو و درمر تمایل ترامپ به برکناری مشاوران امنیت ملیاش را نادیده گرفته بودند.
خونریزی در غزه
در مورد جنگ نسلکُشانه اسرائیل در غزه، دولت ترامپ همچنان حمایت کامل و بیقید و شرطی از تلآویو به عمل میآورد. از زمانی که دولت نتانیاهو در ماه مارس آتشبس را شکست، ترامپ گاهگاهی از عباراتی استفاده کرده که نشاندهنده تمایل او به پایان خشونت است، اما کاخ سفید هیچ فشار واقعیای بر اسرائیل وارد نکرده است.
دکتر جاشوا لندیس، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهاما، در گفتوگو با العربی الجدید اظهار داشت: «روابط ویژه اسرائیل با آمریکا همچنان برقرار است. ترامپ به اسرائیل آزادی کامل داده تا با فلسطینیها هر طور که میخواهد برخورد کند، با وجود فشار قابل توجه جامعه بینالمللی برای توقف جنگ.»
آنا جیکوبز، پژوهشگر غیرمقیم در مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن نیز دیدگاه مشابهی دارد. او در گفتوگو با العربی الجدید گفت: در حالی که «نقاط اصطکاک مشخصی» میان دولتهای ترامپ و نتانیاهو وجود دارد، کاخ سفید «بهروشنی اعلام کرده که فشار جدیای برای پایان دائمی جنگ غزه بر اسرائیل وارد نخواهد کرد.»
جیکوبز توضیح داد که با وجود تلاش تیم ترامپ برای دور زدن نتانیاهو در جهت پیشبرد برخی منافع آمریکا، «شکاف بنیادی در روابط آمریکا و اسرائیل وجود ندارد.»
او افزود: «دولت ترامپ امیدوار بود که در جریان سفر اخیر به خلیج فارس، آتشبس و تبادل بزرگتری از گروگانها را اعلام کند، اما این اتفاق هنوز رخ نداده است. دولت ترامپ بر دولت نتانیاهو فشار آورد تا اجازه ورود کمکهای بشردوستانه را بدهد که ظاهراً قرار است انجام شود، اما این تنها قطرهای در برابر نیازهای گسترده فعلی خواهد بود.»
کاخ سفید همچنین تصمیم گرفت گفتوگوهای مربوط به همکاری هستهای غیرنظامی با عربستان را از موضوع عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل جدا کند
پرونده ایران
منبع اصلی تنش میان دولت ترامپ و دولت نتانیاهو به اختلاف شدید آنها در دیدگاه نسبت به ایران و نحوه برخورد با برنامه هستهای تهران بازمیگردد.
در حالی که کاخ سفید فعالانه به دنبال دستیابی به یک توافق هستهای جدید است، نتانیاهو قاطعانه با هرگونه توافقی مخالفت میکند؛ مسئلهای که بهروشنی تضاد میان جاهطلبیهای دیپلماتیک ترامپ و موضع سختگیرانه تلآویو در برابر هرگونه دیپلماسی با جمهوری اسلامی را توضیح میدهد.
در نهایت، ترامپ میخواهد ایالات متحده از درگیر شدن در منازعات جدید در خاورمیانه اجتناب کند. باتلاقهای این منطقه برای آمریکا فرسایندهاند و ترامپ معتقد نیست که درگیریهای نظامی آینده در خاورمیانه بتوانند منافع آمریکا را تأمین کنند، چرا که هزینههای جانی و مالی سنگینی در بر دارند.
کاخ سفید ترجیح میدهد انرژی و منابع آمریکا صرف مقابله با قدرتیابی چین شود؛ موضوعی که بخش بزرگی از اقدامات دیپلماتیک دولت ترامپ در خاورمیانه طی سال جاری را توضیح میدهد—اقداماتی که هدفشان تقویت دیپلماسی است، نه آغاز جنگ.
در مورد ایران، ترامپ خواهان پرهیز از درگیری بیثباتکننده با این کشور است؛ درست مانند بسیاری از مقامات دولتش، از جمله معاون رئیسجمهور جیدی ونس، که این موضوع را در کارزار انتخاباتی سال گذشته بهصراحت اعلام کرد. با این حال، ترامپ نمیخواهد در دوران ریاستجمهوریاش، ایران به یک قدرت هستهای تبدیل شود. از این رو، او از توافقی حمایت میکند که برنامه هستهای تهران را متوقف کند—بدون آنکه آمریکا حتی یک گلوله شلیک کند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بهویژه عمان، از دیدگاه دولت ترامپ بازیگرانی سازنده در منطقه به شمار میآیند، چرا که در کاهش تنشها با ایران و حرکت بهسوی یک توافق هستهای جدید نقشآفرینی میکنند. اسرائیل، در مقابل، تلاش دارد آمریکا را بهسوی جنگ با ایران بکشاند.
این تضاد تا حدی توضیح میدهد چرا کاخ سفید ترامپ به نظر میرسد که مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را از اسرائیل دور کرده و آن را به سمت اتحادها و شراکتهای آمریکا با اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) سوق داده است؛ موضوعی که در تصمیم ترامپ برای سفر به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی—اما نه اسرائیل—در نخستین تور خاورمیانهایاش پس از بازگشت به کاخ سفید، بهوضوح نمایان است.
در رابطه با تعامل کاخ سفید با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، دولت ترامپ از اسرائیل انتظار دارد یا همکاری کند، یا کنار گذاشته شود.
موین ربانی در گفتوگو با العربی الجدید توضیح داد: «اسرائیل بهطور فزایندهای به عنوان مانعی در برابر تلاشهای آمریکا برای تحقق اهداف سیاستیاش در خاورمیانه دیده میشود. شاید بتوان گفت که اسرائیل همیشه چنین بوده، اما دولتهای پیشین آمریکا اولویتهای اسرائیل را مقدم میدانستند. ترامپ مایل نیست تا همان اندازه تابع این اولویتها باشد.»
او در ادامه افزود: «بهنظر من افشاگریهایی مبنی بر اینکه مایک والتز، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، و احتمالاً دیگر مقامات دولت ترامپ با نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران تبانی میکردهاند—در حالی که ترامپ ظاهراً خواهان پرهیز از چنین جنگی است—در واشنگتن با استقبال خوبی مواجه نشد.»
در پاسخ به این پرسش که آیا اختلافات ترامپ و نتانیاهو بر سر پرونده هستهای ایران میتواند به مشکلات جدیتری در اتحاد آمریکا و اسرائیل منجر شود، آنا جیکوبز بر این نکته تأکید کرد که پاسخ این سؤال تا حد زیادی بستگی به این دارد که آیا در نهایت واشنگتن و تهران به توافق هستهای جدیدی دست خواهند یافت یا نه—که این موضوع همچنان نامعلوم است.
او در گفتوگو با العربی الجدید گفت: «تصور حمله اسرائیل به ایران در حالیکه دولت ترامپ در تلاش برای دستیابی به توافق است، دشوار است. دولت ترامپ احتمالاً میخواهد نقاط اصطکاک با نتانیاهو را محدود نگه دارد و احتمالاً توافق هستهای با ایران و مهار حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران را نسبت به اعمال فشار بر نتانیاهو درباره غزه در اولویت قرار داده است.»
مسیر پیشروی نتانیاهو
یکی از پرسشهای کلیدی این است که نتانیاهو چگونه در دوران ترامپ در میان این تحولات در روابط آمریکا و اسرائیل حرکت خواهد کرد؟
درک این نکته مهم است که با یک جمهوریخواه—بهویژه ترامپ—در کاخ سفید، جمهوریخواهان راستگرا مانند دوران ریاستجمهوری باراک اوباما یا در صورت حضور بایدن یا هریس، در تلاش برای تخریب دیپلماسی آمریکا با ایران نخواهند بود.
گوردون گری توضیح داد: «ترامپ در حوزه دیپلماسی آزادی عمل بسیار بیشتری نسبت به بایدن دارد، چرا که از حملات سیاسی جناح راست در آمریکا مصون است. همین جناح در صورت انجام مذاکرات با ایران یا توافق با حوثیها یا حماس، دولت بایدن را به شدت مورد حمله قرار میداد.»
باربارا اسلاوین، پژوهشگر ارشد در مرکز استیمسون، در گفتوگو با العربی الجدید گفت: نتانیاهو باید مراقب باشد که مانند گذشته در برابر رؤسایجمهور دموکرات، بهطور علنی با ترامپ زاویه پیدا نکند. او از ایپک (AIPAC) و گروههای مسیحی انجیلی برای تحت فشار قرار دادن جمهوریخواهان کنگره جهت حمایت از سیاستهایش استفاده خواهد کرد، اما تأثیر این گروهها بر ترامپ محدود است.
او افزود: «اکنون که ترامپ در دوره دوم—و احتمالاً آخر—ریاستجمهوریاش قرار دارد، دیگر مانند سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۴ نیازی به جلب رضایت رأیدهندگان انجیلی و یهودیان راستگرا ندارد. او اتحاد نظامی و اطلاعاتی آمریکا با اسرائیل را حفظ خواهد کرد و با تغییرات داخلی اسرائیل به سمت راست نیز مشکلی نخواهد داشت، اما اگر فکر کند توافق با دشمنان اسرائیل به نفع خانوادهاش است یا ممکن است برایش جایزه نوبل به ارمغان بیاورد، شخصاً آن توافق را پیش خواهد برد.»
اسلاوین همچنین گفت: «او همچنین همچنان بهصورت فرصتطلبانه از موضوع یهودیستیزی برای پیشبرد سیاستهایی استفاده خواهد کرد که اهداف دیگری را دنبال میکنند—مانند اخراج مهاجران از کشورهایی که مورد پسند او نیستند یا کاهش استقلال دانشگاهها و نهادهایی که با او مخالفت میکنند.»
در نگاه به آینده، بهراحتی میتوان گفت که ترامپ تمرکز اصلی خود را بر تقویت موقعیت اقتصادی آمریکا، هم در داخل و هم در خارج، خواهد گذاشت. موین ربانی اظهار داشت: اگر توافقی روی میز باشد که با منافع آمریکا سازگار باشد و برای این دولت کافی به نظر برسد، لزوماً نیازی نیست که با تمام خواستههای اسرائیل نیز تطابق داشته باشد.
در این مرحله، آیا میتوان گفت که یک «بحران» در اتحاد آمریکا و اسرائیل در جریان است؟ احتمالاً نه؛ چنین برداشتی ممکن است میزان تنش میان کاخ سفید و دولت نتانیاهو را بیش از حد بزرگ جلوه دهد.
با این حال، ربانی معتقد است این اصطکاکها بالقوه میتوانند به یک بحران واقعی تبدیل شوند—در صورتی که رهبری اسرائیل نسبت به تصمیمات ترامپ که تلآویو آنها را نمیپسندد، واکنشی مشابه با واکنشهای گذشته به دولتهایی در آمریکا نشان دهد که از برآورده کردن خواستههای اسرائیل امتناع کردهاند.
او در پایان گفت: ترامپ فردی زودرنج است، وفاداری به اسرائیل را برای بقای سیاسیاش ضروری نمیداند، و در صورت لزوم آمادگی دارد که در برابر اسرائیل، لابی آن و حتی افراد وفادار به آن در دولت خودش بایستد.