آنجا که سید محمد اتابک صراحتاً میگوید «فولاد خوزستان نباید خود را با دیگر فولادسازان داخلی مقایسه کند»، ما با نوعی صورتبندی جدید از نقش این شرکت در منظومه اقتصاد ایران مواجهیم: شرکتی که دیگر صرفاً در چارچوب رقابت داخلی تعریف نمیشود، بلکه باید خود را در سطوح بالاتر، با رقبای جهانی بسنجد و بر همان اساس نیز برنامهریزی، ارزیابی و هدایت شود.
دستاوردهای فولاد خوزستان در سالهای اخیر، چه از حیث کمیت تولید و صادرات، چه در زمینه نوآوری فناورانه، سرمایهگذاری زیرساختی، توسعه انرژی، بومیسازی تجهیزات، و چه در حوزههای زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی، بهروشنی نشان میدهد که این شرکت نهفقط توان عبور از بحرانهای ملی را دارد، بلکه توان ساخت افقهایی فراتر از محدوده سیاستهای داخلی را نیز در خود پرورانده است.
زمانی که یک شرکت طی چهار سال گذشته با وجود تحریم مستقیم از سوی خزانهداری آمریکا، بیش از ۵.۸ میلیون تن فولاد به ۲۸ کشور صادر میکند، ۲۰ درصد آهن اسفنجی کشور را تأمین مینماید، سهم سه درصدی در ارزآوری غیرنفتی دارد و همزمان پروژههایی در کلاس جهانی مانند زمزم ۳، بازیافت صنعتی لجن به بریکت، و نیروگاههای ۵۲۰ و ۶۰۰ مگاواتی را در دستور کار قرار میدهد، طبیعی است که دیگر نمیتوان آن را با واحدهایی که در مدارهای محلی باقی ماندهاند مقایسه کرد.
در واقع، فولاد خوزستان در سالهای اخیر از یک تولیدکننده بزرگ به یک «کنشگر چندوجهی» در اقتصاد ایران تبدیل شده است. این شرکت نهفقط در زنجیره فولاد، بلکه در حوزه حکمرانی انرژی، تعادل ارزی، رقابت منطقهای، و حتی دیپلماسی صنعتی نقش ایفا کرده است. نکتهای که وزیر صمت نیز بهدرستی بر آن دست گذاشت این بود که فولاد خوزستان نه در مقام یک شرکت وابسته به سیاستهای جاری، بلکه بهمثابه یک بازیگر مستقل اما همافق با اهداف توسعه ملی دیده میشود.
این جایگاه، صرفاً نتیجه حجم تولید یا ارزش صادرات نیست. آنچه فولاد خوزستان را ممتاز کرده، نحوه مواجههاش با بحرانهاست؛ از تحریم تا ناترازی انرژی، از کمبود سنگآهن تا نرخهای سنگین تأمین مالی، از دستورالعملهای ناپایدار صادراتی تا پیچیدگی حملونقل و لجستیک. در برابر هر یک از این موانع، شرکت با اتخاذ راهکارهای ساختاری و آیندهنگرانه، نهفقط مقاومت کرده، بلکه با سرمایهگذاری در عمق زنجیره، به سمت استقلال زیرساختی و فناورانه گام برداشته است.
از اینرو، آنچه امروز فولاد خوزستان را در جایگاه متفاوتی قرار داده، «مجموعه دستاوردهای انباشتی، ساختار سازمانی منسجم، و عملکرد هوشمند در محیط پرمخاطره» است. اگر شرکت در فروردین ۱۴۰۴، همزمان رکوردهای تولید را در ۹ شاخص بشکند، پروژه بازیافت صنعتی را در سطح جهانی اجرا کند، مصرف آب را به نصف کاهش دهد، و همچنان توسعه معادن، نیروگاه و بازار را ادامه دهد، این بدان معناست که فولاد خوزستان در حال گذار به مرحلهای بالاتر از زیست بومی صنعت داخلی است.
اکنون نوبت سیاستگذاران است که این تغییر جایگاه را درک و در سازوکار حمایت، تنظیم مقررات، تخصیص منابع انرژی و اولویتهای راهبردی، آن را لحاظ کند. شرکتی که توانسته از دل محدودیت، مزیت بسازد و در میدان عمل به بلوغ ساختاری برسد، سزاوار آن است که نهتنها با احترام، بلکه با تسهیل و پشتیبانی هدفمند، مواجه شود.
فولاد خوزستان امروز نه در تراز داخلی، که در قامت یک کنشگر مؤثر در میدان جهانی فولاد قد برافراشته است؛ این یک فرصت تاریخی برای اقتصاد ایران است که باید آن را شناخت، تقویت کرد و الگو ساخت.