سه‌شنبه، 14 مرداد، 1404

طنز دانشجویی/ سوتی‌های خنده‌دار و خاطرات ماندگار از دانشجویان قدیم و جدید (37)

به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری سوفیانیوز، شب‌های امتحان خوابگاه همیشه یک داستان خاص داشت! یک شب تصمیم گرفتیم تا صبح بیدار بمانیم و درس بخوانیم، البته به امید آنکه واقعاً درس بخوانیم! یکی از بچه‌ها جزوه‌ها را آورد و گفت: "خب، بچه‌ها، امشب دیگه هیچ شوخی نداریم، فقط درس!" همه با چشم‌هایی پر از خواب بهش خیره شدیم و شروع کردیم به خواندن... دقیقاً پنج دقیقه بعد، یکی با صدای بلند گفت: "یاد کسی نیفتاده بره چایی دم کنه؟"

وقتی چای آماده شد، یکی از بچه‌ها گفت: "بیاید یک استراحت پنج دقیقه‌ای کنیم و بعد دوباره شروع می‌کنیم." این پنج دقیقه همانا و شروع طوفان شوخی‌ها همان! یکی با صدای جدی نقش استاد رو بازی می‌کرد و سوال‌های بی‌ربط می‌پرسید، یکی با لهجه‌های مختلف جواب می‌داد، و یکی دیگه مثل همیشه فقط داشت خوراکی می‌خورد!

در نهایت، کسی یک فیلم بامزه پیدا کرد و با گفتن جمله‌ی معروف "بچه‌ها فقط همین یکی رو ببینیم!" همه را به سمت صفحه کشید. نتیجه؟ صبح همه با چشم‌های ورم‌کرده سر جلسه رفتیم. یکی از بچه‌ها وقتی برگه‌ی امتحان رو گرفت، خمیازه‌ای کشید و گفت: "ای کاش حداقل یاد می‌گرفتیم چایی دم کنیم!"


خاطره‌ساز امروز: دانشجوی دانشگاه مازندران

8 ماه پیش

دسته‌بندی‌ها