برترینها: تا دیروز، قصهها را از اروپا مینوشتند؛ حالا یک تیم از آسیا، از عربستان، از ریاض، آمده تا روایت را عوض کند. نامش الهلال است، و کاری کرد که تاریخ دهان باز کند و حیرت کند.
این برد، ضربه به قلب سلطهی فوتبال کلاسیک بود؛ چهار گل به منچسترسیتی، تیمی که تیم دومش هم قهرمان میشود. پپ را زمینگیر کردند، بونو ایستاد مثل کوه، لئوناردو مثل گلادیاتور جنگید، و اینزاگی؟
اینزاگی قصهاش را با طلاییترین جوهر ممکن نوشت.
بازی مثل یک شعر عربی بود. هیجانش مثل موجهای مدیترانه، ضربآهنگش مثل تپش قلب میلیونها هوادار.
الهلال یک قاره را روی دوش کشید و تا جمع ۸ تیم برتر دنیا بالا برد.
سالمالدوسری نبود، حسان هم. میتروویچ کل تورنمنت را از دست داد. مربی تازهوارد بود. و الهلال کاری کرد که منطق، حیرتزده بنشیند کنار احساس.
روزگاری پشت تلویزیون نشسته بودیم و برای گلهای رونالدو و مسی کف میزدیم، حالا دنیا نشسته و با تعجب به گلهای الهلال نگاه میکند. این پیام روشن آسیاست: ما دیگر برای شرکت نمیآییم، ما برای بردن آمدهایم.
آیا این رؤیاست؟ شاید.
اما چه باک...
هر رؤیایی یک جایی با الهلال واقعی میشود.
و ایکاشهایی که ما ایرانیان چهل و چند سال است که با خود میگوییم که اگر این و آن اتفاق نمیافتاد، شاید ما زودتر از همسایه به افتخار میرسیدیم. اما خب! میگذرد.