فرهیختگان: ابراهیم قاسمپور، پیشکسوت باسابقه فوتبال ایران، در گفتوگویی تند و فنی نسبت به وضعیت این روزهای تیم ملی پس از شکست مقابل قطر در هفته نهم انتخابی جامجهانی ۲۰۲۶ واکنش نشان داد. تیم ملی که نه نمایش قابل قبولی دارد و نه نتایج راضیکنندهای میگیرد، حالا با بحرانی مواجه شده که حتی مدافعان امیر قلعهنویی نیز نمیتوانند چشم بر آن ببندند. جالب اینکه در این بین قاسمپور از سکوت برخی از کارشناسان سخن میگوید که به دلیل برخی برخوردها از سوی مدیران فدراسیون ترجیح میدهند حرفی نزنند. او معتقد است مشکل اصلی در مدیریت ورزش و فوتبال ایران است؛ مدیریتی که نه دانشی دارد و نه جسارت اصلاح. قاسمپور تأکید میکند که با این وضعیت، نهتنها نباید به موفقیت در جامجهانی امیدوار بود، بلکه باید نگران آیندهای تاریکتر نیز بود. گفتوگو با پیشکسوت فوتبال ایران که سابقه بازی در جام جهانی ۱۹۷۸ در کارنامه دارد را در ادامه میخوانید.
ارزیابیتان از عملکرد تیم ملی مقابل قطر چیست؟ پیشتر تیم ملی نمایش درخشانی نداشت؛ اما حداقل نتیجه میگرفت، حالا اما همان نتیجهگیری هم وجود ندارد. نکته مهمتر این است که حتی آن هدف جوانگرایی که از آن دم میزدند هم محقق نشده و تیم روزبهروز پیرتر میشود.
بله درست میگویید. اصلاً بیایید بگوییم زمانی هم که نتیجه میگرفتیم، مقابل چه تیمهایی بود؟ تیمهایی مثل ژاپن، کره یا عربستان را ببینید؛ ما در مقابل اینها حرفی برای گفتن داشتیم؟ حتی مقابل ازبکستان هم در رفتوبرگشت نتوانستیم این تیم را ببریم و مدتهاست جلوی ازبکستان هم ضعف داریم. حالا این آقایان باید پاسخگو باشند. کسانی که در جایگاه تصمیمگیری و مسئولیت هستند، باید جواب بدهند.
این روزها حتی برخی میگویند سطح دانش سرمربی تیم ملی همینقدر است و نباید انتظار بیش از این داشت. درواقع به نظر میرسد مقصر آنهاییاند که از قلعهنویی حمایت میکنند و میخواهند تا جامجهانی او را روی نیمکت تیم ملی حفظ کنند.
افرادی مثل ما که 60-50 سال در فوتبال بودیم، وقتی انتقادی میکنیم، انتقاد فنی داریم. نه خصومت شخصی داریم، نه دشمنی و غرضورزی! اما متأسفانه دوستان ما همهچیز را به خصومت شخصی نسبت میدهند. برای همین هم ما دیگر کمتر صحبت میکنیم. اگر هم حرفی میزنیم، به قول معروف کارد به استخوان رسیده است. همیشه تأکید من این بوده که با هر ناکامی، نباید تنها سرمربی قربانی شود و نقش مدیران را فراموش کنیم. چرا در باشگاهها یا حتی تیم ملی، وقتی نتایج مطلوب به دست نمیآید، اولین گزینه تغییر سرمربی است؟ مثل شرایط استقلال در فصل گذشته که چندین بار سرمربی تغییر کرد، اما هیچکس از تغییر در سطوح مدیریتی صحبت نکرد. به باور من، ریشه بسیاری از مشکلات در رأس ورزش کشور و ساختارهای مدیریتی آن نهفته است. تا زمانی که در مدیریت اصلاحات اساسی صورت نگیرد، تغییر مداوم مربیان راهحل مشکلات نخواهد بود.
در این شرایط، نقش خود سرمربی در ناکامیها چقدر است؟ یعنی قائل به سهم داشتن قلعهنویی در این وضعیت نیستید؟
نه من نگفتم که مربی بینقش است. بله، ما مربیان هم مشکل داریم. دانشمان بهروز نیست، اطلاعاتمان کافی نیست. زیرساخت هم نداریم؛ نه امکانات لازم را داریم، نه امکان حضور در دورههای بهروز دنیا را و نه میتوانیم کنار تیمهای بزرگ دنیا تجربه لازم را کسب کنیم. اما این را هم بگویم که مشکل اصلی فوتبال ما مدیریت است. وقتی مدیری بیتجربه، ناآگاه، ضعیف و ناکارآمد بالای سر فوتبال باشد، زیرمجموعهاش هم معمولاً افراد شایستهای نخواهند بود.
در بازی با قطر، امیر قلعهنویی حتی به داوری هم معترض بود و عنوان کرد که چرا داور از شرق آسیا نبود. شما این اعتراضات را چطور دیدید؟
راستش را بخواهید، نمیدانم شاید اعتراض ایشان به اخراج بازیکن ما بوده. محمدی دو کارت زرد گرفت و با کارت قرمز از زمین اخراج شد. اما این مسئله بیشتر به ذهنیت بازیکن برمیگردد. بازیکن باید آنقدر حرفهای باشد که در چنین شرایطی خودش را کنترل کند. بازیکنی که بیش از 30 سال سن دارد، بیش از 10 سال در تیم ملی حضور داشته، دو دوره جامجهانی را دیده و خارج از ایران بازی کرده، دیگر نمیشود گفت بیتجربه است. اینکه چنین بازیکنی دو خطای پیاپی انجام میدهد، بخشی از آن به کادر فنی برمیگردد که نتوانسته ذهنیت بازیکن را برای حضور در میدان آماده کند. البته ممکن است گفته شود این بازیکن سبک بازی درگیرانهای دارد، اما وقتی کارت زرد گرفته، باید پیشبینی کنند که کارت دوم را هم میگیرد و تعویضش کنند. در مجموع اما باید مشکلات خودمان را ببینیم و دنبال راه حل باشیم، نه اینکه دائم دنبال مقصر بیرونی بگردیم. مطمئن باشید با این وضعیت ما طی سالهای آینده مشکلاتمان بهمراتب بیشتر خواهد شد.
گزارشی از شبکه الکاس قطر منتشر شد که کارشناس برنامه گفته بود تیم ملی ایران در این بازی حرفی برای گفتن نداشت.
حرف حق و درست را زدند. واقعاً ما چه کردیم؟ نه فوتبال قشنگی بازی کردیم، نه نتیجه گرفتیم. چهار تا سانتر کردیم که هیچکدام هم خطر خاصی ایجاد نکرد. شما ببینید، وقتی یک تیم فوتبال خوبی بازی میکند و میبازد، حداقل عملکردش قابلدفاع است. مثلاً بازیهای فرانسه و اسپانیا را ببینید، بازی پنج بر چهار میشود و فرانسه میبازد، اما همه از کیفیت بازی تعریف میکنند و کسی نمیگوید فرانسه ضعیف بازی کرد یا تسلیم محض بود.
این دومین شکست مقابل قطر در مدت کوتاهی در کشور حریف است؛ یکی در جام ملتها، یکی در انتخابی جامجهانی. به نظر شما، این قطر تا چه حد حریف بزرگی برای ما محسوب میشود؟
در جام ملتها هم باختیم، بله. اما ببینید، قطر نه جمعیتش زیاد است، نه استعداد فوتبالیاش مثل ما. من خودم 9 سال آنجا فوتبال بازی کردم. بسیاری از بازیکنانشان اصالت قطری ندارند. از آفریقا، آمریکای جنوبی یا حتی یمن و جاهای دیگر بازیکن آوردهاند. اما کاری کردند که این بازیکنان را پرورش دادند، به آنها ساختار دادند. کمپ اسپایر را راه انداختند، مربی مثل سانچز آوردند، انسجام ایجاد کردند و نتیجهاش شد قهرمانی در دو دوره جام ملتهای آسیا. الان هم همان بازیکنان هستند، چیز زیادی به ترکیبشان اضافه نشده. اما در نهایت ما نباید با این همه استعداد و ظرفیت، به تیمهایی مثل قطر، کویت، امارات و بحرین این طور مفت ببازیم. عربستان یک بحث جدا دارد، چون آنها سرمایهگذاری گستردهای کردهاند و بازیکنان و مربیان بزرگی را آوردهاند. یا کره و ژاپن و استرالیا به همین ترتیب که دارند اصولی و ساختارمند کار میکنند ولی کشورهایی مثل قطر را واقعاً نباید اینطور جدی تلقی کنیم.
اگر سهمیه آسیا برای جامجهانی کمتر بود، مثلاً مثل زمان شما فقط یک تیم از آسیا به جامجهانی صعود میکرد، آیا ما واقعاً شانس صعود داشتیم؟
اصلاً. اگر دو یا سه تیم میرفتند، حتی با چهار سهمیه هم ما واقعاً شانس زیادی نداشتیم. الان است که هشت تیم میروند وگرنه هنوز نگران وضعیتمان بودیم که صعود میکنیم یا خیر.
این نگرانیها را که بیان میکنید، برخی شما پیشکسوتان را متهم میکنند به خصومت شخصی. چه پاسخی دارید؟
متأسفانه، همینطور است. هر وقت حرفی میزنیم، میگویند با کسی دشمنی دارید یا دنبال تخریب هستید. درحالیکه دغدغه ما فنی است.
به نظر میرسد قلعهنویی هم خیلی اصرار دارد که به اطرافیان و کادرش در تیم ملی وفادار بماند، حتی اگر به ضرر خودش تمام شود. این را چطور میبینید؟
من بارها در مصاحبههایم گفتهام که قلعهنویی باید افراد قویتری کنار خودش بیاورد. هنوز هم به آن معتقدم. اما خب، بالاخره این انتخاب اوست و هر مربی سلیقه و اختیاراتی دارد؛ اما با این روند، واقعاً بعید است که در جامجهانی موفقیتی نصیبمان شود. آینده روشنی نمیبینم.