تابناک: از آنجا که عربستان اکنون تعامل دیپلماتیک را نه درگیری مسیر اصلی پیشبرد منافع ملی خود میداند، احتمالاً نیازی به مشوق یا مشارکت رسمی برای حمایت از مذاکرات نمیبیند. حمایت عربستان میتواند به مشروعیتبخشی به گفتوگوهای ایران و آمریکا کمک کرده و زمینهساز توافق هستهای جدیدی شود.
فورم بین المللی خلیج فارس دانشگاه جورج تاون آمریکا در مقالهای به بررسی دلایل تغییر موضع عربستان در خصوص مذاکرات هستهای ایران و آمریکا پرداخته که در ادامه آمده است.
خاورمیانه امروز بهطور چشمگیری با زمانی که آخرین مذاکرات میان ایالات متحده و ایران درباره برنامه هستهای تهران برگزار شد، متفاوت است.
در واقع، ماه ژوئیه امسال، دهمین سالگرد امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میان ایران و گروه ۱+۵ است. طی این ده سال، تغییرات زیادی رخ داده است از جمله در رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی نسبت به تهران.
رقابت منطقهای تاکنون چیزی جز درگیری و بیثباتی به بار نیاورده و ریاض هوشمندانه مسیر خود را تغییر داده است؛ انتخابی بر پایه دیپلماسی و توسعه اقتصادی، با کنار گذاشتن رویکرد خصمانه. این چرخش، بهویژه در حمایت آشکار عربستان از گفتوگوهای جاری میان واشنگتن و جمهوری اسلامی، بهوضوح نمود یافته است حمایتی که میتواند عامل مهمی در پیشبرد مذاکرات باشد.
همسو با موج واقعگرایی منطقهای
خاورمیانه بهویژه منطقه خلیج فارس در حال گذار از سیاستهای تقابلی و صفر-و-یکی به سوی واقعگرایی جدید در روابط خارجی است. این تحول منحصر به عربستان سعودی نیست؛ چندین پایتخت دیگر حوزه خلیج فارس نیز به دنبال آغاز عصری تازه از همکاری منطقهای هستند همکاریهایی که بتوانند سرمایهگذاری خارجی را جذب کرده و برنامههای بلندپروازانه تنوع اقتصادی آنها را تأمین مالی کنند. یک دهه دشوار، که با بهار عربی و درگیریهای پیآمد آن تعریف میشود، ضرورت برقراری روابط مسالمتآمیز را به وضوح نشان داده است.
در این چارچوب، عربستان سعودی امیدوار است بر پایه روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی موجود خود بنا نهاده و در عین حفظ نفوذش بهعنوان رهبر جهان عرب و اسلام، جایگاه منطقهایاش را تقویت کند.
از نظر فرهنگی، این کشور در تلاش است تا تصویر محافظهکارانهاش را تغییر دهد و با سرمایهگذاری در حوزههایی، چون ورزش و گردشگری، لیبرالهای غربی را جذب کند. از نظر اقتصادی نیز، با اجرای برنامه «چشمانداز ۲۰۳۰» بهدنبال تنوعبخشی به اقتصاد خود و کاهش وابستگی به نفت است از جمله از طریق پروژههایی مانند توسعه گردشگری در دریای سرخ برای جذب سرمایهگذاری خارجی.
با این حال، بخش دیپلماتیک این دگرگونی بیش از سایر جنبهها اهمیت دارد. رهبران سعودی بهخوبی دریافتهاند که موقعیت جغرافیاییشان در مرکز منطقهای ناپایدار و پرتنش، در نهایت مانعی بر سر راه تنوعبخشی اقتصادی و ارائه تصویری امن و باز از جامعه سعودی است. علاوه بر این، ریاض به این جمعبندی رسیده که رقابت مستقیم با رقبای منطقهای، هزینهبرتر از تلاش برای حلوفصل اختلافات از راه دیپلماتیک است.
این پیشزمینه، علت اصلی حمایت عربستان از دور تازه مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران را روشن میسازد. در بدترین حالت، این گفتوگوها به عربستان فرصتی میدهند تا در رقابت منطقهای با رقیب دیرینهاش نقشآفرینی کند؛ و در بهترین حالت، یک توافق هستهای جدید میتواند فضای راهبردی مورد نیاز ریاض برای تمرکز بر توسعه داخلی را فراهم آورد.
هرگونه حمله به خاک این کشور مانند حمله سال ۲۰۱۹ به تأسیسات فرآوری نفتی بقیق — میتواند آرزوهای اقتصادیاش را از مسیر خارج کند.
چرخش عربستان در قبال برجام
بیتردید بخشی از حمایت امروز عربستان سعودی از مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران ناشی از تفاوت رویکرد ایالات متحده نسبت به گذشته است. در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، این گفتوگوها در نهایت پنهانکاری انجام میشد و اغلب بدون مشارکت یا اطلاع شرکای منطقهای آمریکا صورت میگرفت.
اگرچه با توجه به حساسیتهای سیاسی آن زمان از جمله رقابتهای منطقهای که در نهایت به تضعیف مذاکرات در هنگام علنی شدن منجر شد چنین رویکردی قابل درک بود، اما در عمل بیاعتمادی عمیقی میان آمریکا و شرکای منطقهایاش ایجاد کرد.
امروزه، واشنگتن به نظر میرسد که رویکردی مشارکتیتر و دستکم شفافتر را در قبال مذاکرات با تهران در پیش گرفته است.
«مارکو روبیو»، وزیر خارجه آمریکا، بهطور منظم با همتایان خود در منطقه در ارتباط است اگرچه احتمالاً موضوعاتی مانند آتشبس در غزه، عملیات ضد حوثیها، و روند گذار سیاسی در سوریه نیز در دستور کار این رایزنیها قرار دارد. دونالد ترامپ در نخستین سفر خارجی دوره دوم ریاستجمهوریاش به منطقه، عمداً ریاض را بهعنوان نخستین مقصد انتخاب کرد.
همچون اوباما، ترامپ نیز متعهد به قراردادهای بزرگ تسلیحاتی و حمایتهای دیگر از پایتختهای خلیج فارس شده است؛ گفته میشود برای تسهیل مذاکرات عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل، پیشنهادی برای فروش تسلیحات به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار به ریاض ارائه کرده است.
با توجه به دگرگونیهای جاری در عربستان و تحولات گستردهتر در منطقه، این تلاشهای آمریکا به جلب همراهی ریاض با اولویتهای منطقهای واشنگتن منجر شده است.
از آنجا که عربستان اکنون تعامل دیپلماتیک را نه درگیری مسیر اصلی پیشبرد منافع ملی خود میداند، احتمالاً نیازی به مشوق یا مشارکت رسمی برای حمایت از مذاکرات نمیبیند.
با این حال، همین حمایت عربستان میتواند به مشروعیتبخشی به گفتوگوها کمک کرده و زمینهساز توافق هستهای جدیدی شود.
دیپلماسی فعال عربستان
جاهطلبیهای منطقهای عربستان سعودی، تلاشهای اخیر این کشور برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران را بهویژه قابلتوجه کرده است. «خالد بن سلمان آل سعود»، وزیر دفاع عربستان و برادر ولیعهد و رهبر عملی این کشور، در ۱۷ آوریل به تهران سفر کرد تا با رهبر [انقلاب]، آیتالله علی خامنهای دیدار کند و نامهای از پدرش، پادشاه سلمان بن عبدالعزیز، را به وی تحویل دهد.
این دیدار نخستین ملاقات در سطح عالی میان دو کشور از زمان عادیسازی روابط دیپلماتیک در سال ۲۰۲۳ محسوب میشود.
گفته میشود نامه پادشاه سلمان شامل موضوعاتی، چون فلسطین، یمن، امنیت دوجانبه و مذاکرات ایران و آمریکا بوده است.
او در این نامه از گفتوگوها حمایت کرده، رهبر [انقلاب]را به دستیابی به توافق با دولت ترامپ ترغیب نموده و توافق احتمالی را بهترین راه برای ایجاد ثبات منطقهای توصیف کرده است.
همچنین گزارش شده که شاهزاده خالد پیشنهاد میانجیگری عربستان در مذاکرات را مطرح کرده — که روشنترین نشانه از حمایت آشکار ریاض از دیپلماسی به شمار میرود. هر دو طرف بیانیههای مثبتی منتشر کردند که بر اهمیت ارتقاء روابط دوجانبه تأکید داشتند.
این لحظه مهم در روابط ایران و عربستان، موج جاری واقعگرایی در منطقه را بهخوبی منعکس میکند — موجی که کشورهای حاشیه خلیج فارس، علیرغم سابقه خصومت با رقبای منطقهای، اکنون با استقبال از همکاری به آن پیوستهاند.
بهویژه، پیشنهاد ریاض برای میانجیگری در مذاکرات ایران و آمریکا، نشانگر چرخشی کامل از مخالفت سرسختانهاش با مذاکرات هستهای دولت اوباما است.
حمایت عربستان میتواند به پیشبرد مذاکرات واشنگتن و تهران کمک کرده و در نتیجه، بازیگرانی مانند اسرائیل که با اصل مذاکرات با جمهوری اسلامی مخالف است را تضعیف کند.
در واقع، همانگونه که اسرائیل موقعیت کنونی ایران را فرصتی مناسب برای حمله به تأسیسات هستهای تهران میبیند، عربستان نیز ممکن است این شرایط را زمان مناسبی برای دستیابی به توافقی ببیند که از برجام اصلی سختگیرانهتر باشد.
این دیدگاه با موضع غالب در واشنگتن همراستاست، جایی که ترامپ از زمان دوره نخست ریاستجمهوریاش خواهان «توافقی بهتر» بوده است.
البته روشن است که عربستان لزوماً از قمار خطرناک ترامپ در صورت شکست مذاکرات حمایت نخواهد کرد، اما رهبران سعودی احتمالاً بر این باورند که هرگونه توافق، ثبات منطقهای مورد نیاز برای تحقق اهدافشان را فراهم خواهد ساخت.
احتمالاً عربستان سعودی به ایفای نقش پشتصحنه و مؤثر خود در روند مذاکرات ادامه خواهد داد.
این رویکرد ممکن است شامل تلاش برای متقاعد کردن ترامپ به صبر و خویشتنداری در قبال تهران باشد، حتی در شرایطی که مقامها و کارشناسان تندروی نزدیک به دولت او، احیای توافق هستهای را محکوم میکنند.
در سوی دیگر، ریاض میتواند نقش مشاوری مشابه برای ایران ایفا کند و جمهوری اسلامی را به خویشتنداری و پرهیز از تنشزایی در مناطقی، چون عراق، یمن یا شام ترغیب کند.
این نقش میانجیگرایانه نوظهور، قدرت تازهای به عربستان میبخشد تا روند مذاکرات را به سوی نتیجهای سیاسی هدایت کند که در خدمت منافع خود و کل منطقه باشد و در عین حال، جایگاه عربستان را بهعنوان یک قدرت دیپلماتیک برجسته منطقهای تثبیت میکند.