یکشنبه، 07 اردیبهشت، 1404

این زن در قبر می خوابید ! / برای یک لقمه نان تن به هرکاری دادم ! + نظر کارشناس

به گزارش فرتاک نیوز،

در 13 سالگی پدر و مادرم را در تصادف از دست دادم و به زور عمویم ازدواج اجباری کردم ، 10سال با هم زندگی کردیم ، تمام طول این مدت فقط شکنجه و بدبختی و درد بوده ، دستان سیاهم یادگار سالها کارتن خوابی است ، یک سال ، دو سال ، چهار سال ، بهترین سال های جوانی ام با کارتن خوابی گذشت ، جوانی ام با بدبختی رفت ، خوابیدن در همه جا را تجربه کردم ، از روی زمین و چمن پارک تا کنار جدول خیابان و چاله و حتی قبر یا همان گورخوابی ... درگیر مصرف بدی شده بودم که تهیه این حجم از مواد مرا عصبی کرده بود ، گشتن ته سطل زباله ها و پیدا کردن چند قوطی و مقوا و فروش آن نمی توانست جوابگوی اعتیاد سنگین من باشد ، روزهای بدی داشتم برای یک لقمه نان به هرکاری تن دادم و نمی توانستم از کسی کمک بگیرم ، همسرم مرا به این روز انداخت ، ما با هم خوب نبودیم ، او مصرف کننده بود و مدام کتک می زد ، امنیت جانی نداشتم ، بارها به عمویم اعتراض کردم که گفت باید تحمل کنی ، خسته شده بودم و مدام به فکر خودکشی ..

یک روز که دنبال ضایعات بودم برای تهیه مواد به نگاه مردم دقت کردم که چرا اینقدر بد به من نگاه می کنند ، حالم خیلی بد شد و دنیا روی سرم خراب شد ، نشستم کنار خیابان و گریه کردم ، بعد تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم تا مرا به کمپ بفرستند ، می خواهم ترک کنم.

زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی

مراجع زنی ۲۷ ساله است که در ، در 13 سالگی پدر و مادرش را از دست داده است ، اوضاع مالی خوبی نداشتند و شرایط حاکم در خانواده بسیار بد بوده است .

پس از مرگ والدین با عمویش زندگی می کرده است که به اجبار عمویش درگیر ازدواج می شود و پس از ازدواج در محدودیت مطلق بوده است ، سبک زندگی خانواده اش خشک ، سرد و کنترل شده است ، مورد مهر و پذیرش نبوده است .

ایشان فرصت ابراز وجود در زندگی نداشته است ، دارای سرزنش درونی زیادی است ، دچار فرسودگی ذهنی می باشد که همین مساله منجر به ضعف خودکنترلی در ایشان شده است ، درگیر رفتارهای تکانشی می باشد ، زندگی خوبی با همسرش نداشته است و مدام درگیر تنش ، درگیری و تعارض ها بوده است ، امنیت جانی نداشته است و همه اینها علتی برای اعتیاد فرد شده است .

ترس از خشونت در خانواده فرد را به ازدواج مجبور کرده است و در این مورد در صورت مخالفت با ازدواج فرد مورد شدیدترین آسیب های جسمی و روحی قرار گرفته است و فرد پس از ازدواج اجباری با آسیب های شدید جسمانی و روانی مواجه شده است ، ازدواج اجباری معمولا سرانجام مطلوبی ندارد و افراد را به راه های ناخوشایندی می کشاند و در اکثر موارد این ازدواج ها به طلاق ، اعتیاد و ... می انجامد .

در این کیس یکی از عمده ترین دلایل ازدواج اجباری فقر بوده است ، عموی فرد به علت ناتوانی در تامین هزینه های زندگی و تعداد زیاد فرزندان وی را مجبور به ازدواج کرده است .

هیچ علاقه ای به همسر نداشته است و دچار اختلالات روانی شده است و تمام این فشارها و ناراحتی ها باعث درگیر شدن به اعتیاد شده است ، این فرد از همسرش متنفر بوده و علی رغم احساسات بدی که به وی داشته است باید تن به خواسته های او می داده که بی رمق و بدون انگیزه به زندگی مشترک خود ادامه داده و متاسفانه معتاد شده است .

13 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها