گاهی فاجعهآمیزترین رخدادها میتواند باعث ایجاد اتفاقات خوب شود؛ این آرزوی نجم فصیحی، یک جراح بزرگشده در میامی در مرکز بیمارستان ویرجینیا در حومه واشنگتن دیسی است.
به نوشته >>بلومبرگ، که " محمدرضا قاسمی" آن را ترجمه و >>اکوایران آن را منتشر کرده، آمده است: این فرد در هنگام بازدید از خویشاوندانش در شمال پاکستان در سال 2023، با فاجعه روبهرو شد. این جراح که در آزادراه کاراکورام در امتداد دامنههای هیمالیا رانندگی میکرد، با رانش زمین مواجه شد و خواهر شوهر او جان خود را از دست داد. همچنین، دختر ششساله نجم فصیحی در این حادثه با آسیب شدید به سر روبهرو شد.
بعدتر و با بازگشت خواهرزاده او به آتلانتا، فصیحی تصمیم گرفت در جهت زنده نگه داشتن یاد خواهر شوهر خود کاری انجام دهد: پرداخت هزینه پنلهای خورشیدی در تأمین برق دو کلینیک در استان گلگت که در زمان حادثه یادشده، آنها به این کلینیکها مراجعه کرده بودند.
نجم فصیح گفت: «ما خواستیم به آنها هدیهای بدهیم که همیشه در کنارشان باشد»؛ یک درخواست تجدیدنظر در پلتفرم جمعآوری کمکهای مالی GoFundMe در عرض چند ماه 45710 دلار جمعآوری کرد.
او تنها نیست. در سراسر پاکستان یک انقلاب انرژی مردمی در حال تغییر شکل شبکه برق است؛ اتفاقی که یک مدل احتمالی را ارائه میدهد که میتواند کشورهای مشابه و دارای رشد سریع در آسیا و آفریقا را که از نظر انرژی فقیر محسوب میشوند، متحول کند.
حدود 16.6 گیگاوات از پنلهای خورشیدی در سال گذشته میلادی وارد شد که برای تأمین حدود 13 درصد از انرژی شبکه برق کافی است. در تازهترین برنامه پاکستان که در سال گذشته میلادی منتشر شد، رگولاتور الکتریسیته این کشور اعلام کرد که انتظار دارد تا سال 2034، در مجموع برای کمتر از یکسوم این میزان پنل خورشیدی نصب شود.
پنلهای خورشیدی بر سقف مدارس، پرورشگاهها، مساجد، کلینیکهای پزشکی و خانهها نصب شده است. حتی در کوچکترین شهرها، میتوانید فروشندهای پیدا کنید که سیستمی به شما بفروشد که بتواند سه پنکه، شش چراغ و یک شارژر تلفن همراه را با قیمت حدود 600 دلار روشن کند.
این یک نیاز اولیه برای کشوری است که خاموشیهای متعدد در آن میتواند تا 15 ساعت طول بکشد، در حالیکه دماهای تابستان از 50 درجه سانتیگراد نیز عبور میکند.
این اتفاق به دلیل نگرانیهای محیط زیستی رخ نمیدهد، بلکه بهدلیل هزینه انجام میشود. خرم لالانی، بنیانگذار Resources Future، یک شرکت مشاوره انرژی مستقر در اسلام آباد، میگوید: «هزینه الکتریسیته حاصل از یک سیستم خورشیدی در سطح ناچیز 8 روپیه (3 سِنت) بهازای هر کیلووات ساعت قرار دارد، در حالیکه این هزینه برای دریافت الکتریسیته از شبکه برق، 70 روپیه بهازای هر کیلووات ساعت است.»
او افزود: «شبکه برق در این زمان برای هیچکس مقرونبهصرفه نیست. مصرفکنندگان از روی اجبار به شبکه برق متصل میشوند، اما اگر به آنها یک بازار آزاد ارائه شود، آنها بههیچ وجه به شبکه برق متصل نمیشوند.»
دههها سوء مدیریت و اقبال بد باعث شده است پاکستان به این نقطه برسد. انرژی همواره یک مانع برای توسعه پاکستان از زمان استقلال این کشور در سال 1947 بوده است که علت آن به منابع ناچیز انرژی در داخل این کشور برمیگردد.
هر بار که رشد پاکستان افزایش یافته است، یک اقتصاد گرسنهتر برای انرژی به وجود آمده که زغالسنگ، نفت و گاز بیشتری را میطلبد و همین امر باعث خالی شدن ذخایر ارز خارجی این کشور برای واردات انرژی میشود و روپیه را با افت همراه میکند. این کشور 24 بسته نجات مالی از صندوق بینالمللی پول دریافت کرده که بیش از هر کشور دیگری است.
تلاشها برای حل این معضل، تنها باعث ایجاد مشکلات بیشتر شد. در دهههای 1960 و 1970، امید بزرگ، استفاده از انرژی برقآبی از رودخانه سند و شاخههای آن بود.
سدهای تاربلا و مانگلا در دهه 1980 بیش از یکسوم برق این کشور را تأمین میکردند، اما دهههاست که دچار گلِولای و رسوب شدهاند. دو سد یادشده اکنون تقریبا به «سطح مرده» رسیدهاند؛ وضعیتی که آب برای تأمین جریانهای آبیاری یا تولید برق قابل توجه، بسیار کم است.
در دهه 2010، نواز شریف، نخست وزیر سابق، رویکرد متفاوتی را امتحان کرد؛ ساخت مجموعهای از نیروگاههای زغال سنگ با تأمین مالی چین. حتی اگر تأثیرات اقلیمی و بهداشتی را کنار بگذاریم، این یک فاجعه بود. پاکستان با بیش از 15 میلیارد دلار بدهی به توسعهدهندگان چینی روبهرو شد که دولت برای پرداخت آن با مشکل مواجه شده است، زیرا روپیه به حدود یکسوم ارزش خود در زمان تنظیم معاملات کاهش یافته است.
با عدم پرداخت صورتحسابها، صاحبان نیروگاههای چینی بارها تهدید کردهاند که در صورت عدم دریافت پول خود، تأمین برق را متوقف خواهند کرد. پاکستان از چین خواسته است که وامها را تغییر ساختار دهد، اما تنها در طولانیتر کردن این عذاب موفق شده است. رسانههای محلی این ماه گزارش دادند که تنها رسیدگی به بدهیهای قدیمی، حداقل 3.23 روپیه بر کیلووات ساعت به صورتحسابها اضافه میکند.
تنها راه حل این مشکلات بدون قصور در پرداخت، افزایش بیشتر هزینه برق از مردم محلی است. صورتحسابها بین سالهای 2021 تا 2024 میلادی، 155 درصد افزایش یافته و باعث شده است بسیاری از خانوارها بیشتر از اجاره، برای برق هزینه کنند. صنایع محلی حدود دو برابر رقبا در ایالات متحده و هند هزینه میکنند. اعتراضات علیه افزایش هزینه برق، هزاران نفر را به خیابانها کشانده است.
رونق انرژی خورشیدی در سالهای اخیر که با استقبال خانوارها و کاربران تجاری، از جمله بخش نساجی، بزرگترین منبع درآمد صادراتی پاکستان، همراه شده استف بهطور کامل از این سیستم معیوب عبور میکند. شرکت Nishat Mills Ltd. که تأمینکننده Gap Inc. و Hennes & Mauritz AB است، بیش از 35 مگاوات انرژی خورشیدی متصل دارد که چندین برابر بیشتر از انرژی خورشیدی متصل تسلا در کارخانه گیگافکتوری نوادا است. شرکت Interloop Ltd. که لباسهای ورزشی به آدیداس و نایک میفروشد، 25 مگاوات دیگر را در حال کار دارد. شرکت Service Industries Ltd.، بزرگترین صادرکننده کفش در پاکستان، 40 درصد از برق کارخانه کفش خود را از انرژی خورشیدی تأمین میکند. شرکت Lucky Cement Ltd.، بزرگترین تولیدکننده سیمان این کشور، 55 درصد از برق خود را از انرژی خورشیدی، باد و بازیافت گرمای تلفشده تأمین میکند.
این به بهبود حاشیه سود در اقتصاد کمک میکند. شاخص سهام کراچی KSE-100 سال گذشته میلادی بهترین عملکرد را در جهان داشت، زیرا کاهش تورم ناشی از کاهش هزینههای انرژی به اقتصاد اجازه بهبود داد.
در این مورد، الگویی برای سایر کشورهای در حال توسعه وجود دارد. انرژی یک جزء اساسی رشد اقتصادی است، اما بسیاری از کشورها با جمعیت جوان و با رشد سریع، بهشدت با کمبود آن مواجه هستند. انرژی خورشیدی یک راه حل میانبر ارائه میدهد. آفریقای جنوبی در چند سال گذشته موفق شده است بحران انرژی مشابهی را متوقف کند که بخشی از آن بهلطف سیل پنلهای وارداتی است.
باتریها ممکن است کاتالیزور اقتصادی بعدی باشند که به مصرفکنندگان اجازه میدهد برق تولید شده توسط پنلهای خود را به عصر نیز منتقل کنند. به گفته هانیا ایساد، تحلیلگر موسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی، یک گروه طرفدار گذار انرژی، سیستمهای ترکیبی باتری خورشیدی در پاکستان در حال حاضر پس از سه تا شش سال، هزینه خود را جبران میکنند.
یک نکته منفی در همه این موارد وجود دارد. آنهایی که میتوانند هزینههای پیشاپیش را پرداخت کنند، بهشکل فزایندهای در حال جدا شدن از شبکه برق هستند تا خود به تولید برق بپردازند، اما در این میان، همه خوششانس نیستند. پرداخت بدهیهای عظیم بهدلیل آزمایش شکستخورده پاکستان در به دست آوردن برق از زغالسنگ بر دوش کسانی خواهد افتاد که هیچ جایگزینی ندارند؛ موضوعی که بهبود اوضاع را دچار چالش میکند.
علاوه بر این، پاکستان همچنان به یک شبکه برق کارآمد نیاز دارد، بهویژه به این دلیل که توسعه ادامهدار آن در نهایت باعث ایجاد تقاضاهای بیشتر برای این شبکه خواهد شد. اگر این کشور میخواهد منابع بومی تولید برق برای میلیونها وسیله نقلیه که در حال حاضر عمدتا از گاز و نفت وارداتی استفاده میکنند، پیدا کند، نیاز خواهد داشت که این وسایل نقلیه را برقی کند. این نیازمند یک شبکه برق قوی است که میتواند همه این وسایل نقلیه را شارژ کند. در حال حاضر، این کشور با جمعیت 248 میلیون نفر، تنها هشت جایگاه شارژ عمومی دارد.
دستیابی به آن نقطه نیازمند بینش است. وزاتخانه انرژی پاکستان و رگولاتور قدرتمند آن باید برنامههای بسیار جاهطلبانهتری برای انرژیهای تجدیدپذیر ارائه دهند. آنها همچنین باید از ایدههای متناقض با بهرهوری مانند مالیات 18 درصدی بر واردات پنلهای خورشیدی که در تازهترین بودجه پاکستان پیشنهاد شده است، جلوگیری کنند.
نهادهای بینالمللی هم باید پا پیش بگذارند. روزنامه اکسپرس تریبون در ماه فوریه گزارش داد که صندوق بینالمللی پول معافیتهای مالیاتی فروش برنامهریزیشده برای خودروهای برقی را مسدود کرده است. در عوض، باید بهطور دقیق بر چگونگی تأثیر انرژی پاک بر وابستگی به واردات که این کشور را به کمکهای مالی وابسته کرده است، تمرکز شود. چین، یکی از متحدان کلیدی اسلامآباد، نقشی حیاتی دارد. چین از تبدیل پاکستان به بازار واردات برای صنعت خورشیدی خود، سود بسیار بیشتری از ادامه فشار بر این کشور برای نجات ژنراتورهای زغالسنگ شکستخورده کمربند و جاده خواهد برد.
رشد فوقالعاده بخش خورشیدی پاکستان نشان میدهد که چگونه موانع تکنولوژیکی و اقتصادی بر سر راه انرژیهای تجدیدپذیر از قبل حل شدهاند. آنچه اکنون مورد نیاز است، انقلابی مشابه در تفکر است.