داستان کوتاه دخترک مو طلایی برای کودکان
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . روزی روزگاری دختر کوچولوی بود که موهای بلند و طلایی داشت و بخاطر همین اون رو مو طلایی صدا می زدند .
دختر موطلایی با خانوادش در یک کلبه کوچکی زندگی می کردند . مادر دوست داری چند شاخه گل خوشگل برات بچینم آره عزیزم اما فقط مواظب باش فقط گم نشی . و …
خب بچه ها اگه می خوای بدونین سرانجام داستان دخترک مو طلایی چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین .
دانلود قصه صوتی دخترک مو طلایی