شنبه، 24 خرداد، 1404

داستان کودکانه الاغ و سنگ

قصۀ کوتاه الاغ و سنگ برای کودکان

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود . روزی روزگاری در سرزمین دوردست سلطان عادل و عاقل حکومت می کرد .

همه مردم میدونستند که اون همیشه و همیشه درست تصمیم گیری میکنه . برای همین نامش از بلند ترین قله ها تا عمیق ترین دره ها بر سر زبونها بود .

در سرزمین این سلطان عاقل و عادل ۲ مرد فقیری بالای کوهی و در همسایگی هم زندگی می کردند . هر دوی آنها درستکار و خوش فلب بودند .

هر کدوم از اونها برای سیر کردن پدر و مادرهاشون ، زن و بچه ها شون و خواهر زاده ها و برادر زاده هاشون از صبح تا شب کار می کردند .

خب بچه ها اگه دوست دارید بدونید سرانجام الاغ و سنگ ، چی میشه می تونید این قصه رو از همینجا گوش کنین.

دانلود قصۀ صوتی الاغ و سنگ


1 سال پیش

دسته‌بندی‌ها