دوشنبه، 19 خرداد، 1404

قصه کودکانه میو میو بلیط نمیشه

داستان کوتاه میو میو بلیط نمیشه برای کودکان

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . یک روز گربه ای از پله های اتوبوس بالا رفت ، راننده اتوبوس بهش گفت اگه میخوای سوار اتوبوس بشی بلیط بده ، گربه گفت بلیط ندارم ، راننده گفت اگه بلیط نداری پس پیاده شو .

گربه خودش رو لوس کرد گفت اگه برات میو میو کنم میزاری سوار بشم . راننده گفت میو میو بلیط نمیشه پیاده شو...

بچه های عزیز اگر دوست دارید بدونید بقیه داستان میو میو بلیط نمیشه ... چی میشه ؟ به قصه صوتی کودکانه میو میو بلیط نمیشه ... گوش فرا دهید.

دانلود قصه صوتی کودکانه میو میو بلیط نمیشه

1 سال پیش

دسته‌بندی‌ها